گنجور

بخش ۱۹۸ - وجه سوم در بیان جبر و اختیار

آنچه فرمودیم در کیفیت است
ور در آن اختیار و قدرت است
از ره دیگر هم ای فرخنده یار
هست امر بین امرین اختیار
وان ره کمیت و مقدار دان
کار هم کفیار و هم فقیار دان
آنچه باشد مورد تکلیف تو
اختیار تو در آن تشریف تو
خواه حکم شرع و خواهی کمّ و صَنع
اندر آنها نیست جبر و دفع و منع
وآنچه جز این جمله دست دیگری‌ست
اختیاری بندگان را نیست نیست
هم حیات از او بود هم مرگ ازو
بینوایی زو نوا و برگ ازو
درد از او باشد و درمان ازو
هم علاج سینهٔ سوزان ازو
عزت از او ذلت و خواری ازو
صحت از او رنج و بیماری ازو
غصه از او غم ازو شادی ازو
هم خرابی زو و آبادی ازو
محنت از او رنج ازو راحت ازو
فقر ازو و گنج ازو ذلت ازو
سوز از او باشد و ماتم ازو
تو ازو و من از او عالم ازو
تخت از او و تاج از او و سر از اوست
جان فدای آنکه سرتاسر از اوست
می‌نجنبد ذره‌ای بی امر او
جملگی مرهون لطف و قهر او
گوش ازو دندان ازو لیک ای عمو
گوش را دندان گرفتن نیست ازو
نیک بنگر قاضیا این کار نیست
اینهمه تأخیرت اندر حکم چیست
آدمی را حکم تو زنده کند
زنده را جاوید پاینده کند
حکم تو از حکم حق دارد سبق
زنده سازد مردگان را حکم حق

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از ره دیگر هم ای فرخنده یار
هست امر بین امرین اختیار
هوش مصنوعی: از راهی دیگر هم ای دوست خوشبخت، در اینجا دستوراتی وجود دارد که بین دو گزینه انتخاب کن.
وان ره کمیت و مقدار دان
کار هم کفیار و هم فقیار دان
هوش مصنوعی: درک کن که هر کار و عملی نیاز به اندازه‌گیری و سنجش دارد، چه در نیک و چه در بدی.
آنچه باشد مورد تکلیف تو
اختیار تو در آن تشریف تو
هوش مصنوعی: هر آنچه که به تو مربوط می‌شود و بر عهده‌ات است، در واقع مربوط به انتخاب و تصمیم‌گیری خود توست.
خواه حکم شرع و خواهی کمّ و صَنع
اندر آنها نیست جبر و دفع و منع
هوش مصنوعی: اگر خواسته باشی که بر اساس قوانین الهی عمل کنی، بدان که در این قوانین نه جبری وجود دارد و نه مانعی برای آزادی انتخاب.
وآنچه جز این جمله دست دیگری‌ست
اختیاری بندگان را نیست نیست
هوش مصنوعی: هیچ چیز دیگری جز این عبارت، که در واقع تا حدی به اختیار انسان‌ها مربوط می‌شود، وجود ندارد. انسان‌ها قدرتی بر غیر از این ندارند.
هم حیات از او بود هم مرگ ازو
بینوایی زو نوا و برگ ازو
هوش مصنوعی: حیات و مرگ هر دو از او نشأت می‌گیرند، و همچنین فقر و نوا و برکات نیز به او مربوط هستند.
درد از او باشد و درمان ازو
هم علاج سینهٔ سوزان ازو
هوش مصنوعی: درد از او سرچشمه می‌گیرد و همچنین درمان نیز از همان جاست. راه حل برای سینه‌ای که پر از سوزش است نیز از اوست.
عزت از او ذلت و خواری ازو
صحت از او رنج و بیماری ازو
هوش مصنوعی: عزت و سرافرازی از اوست و ذلت و خواری نیز از او سرچشمه می‌گیرد. سلامتی و تندرستی تنها از اوست و رنج و درد نیز به دست اوست.
غصه از او غم ازو شادی ازو
هم خرابی زو و آبادی ازو
هوش مصنوعی: غم و اندوه از اوست، خوشحالی و شادابی هم از او سرچشمه می‌گیرد، و هم ویرانی و هم آبادانی به او بستگی دارد.
محنت از او رنج ازو راحت ازو
فقر ازو و گنج ازو ذلت ازو
هوش مصنوعی: همه سختی‌ها و رنج‌ها از او هستند، آرامش نیز از او ناشی می‌شود. فقر و ثروت، عزت و ذلت نیز به او مربوط می‌شود.
سوز از او باشد و ماتم ازو
تو ازو و من از او عالم ازو
هوش مصنوعی: نفس او باعث درد و غم است، تو از او هستی و من هم از او، جهان نیز از او نشأت می‌گیرد.
تخت از او و تاج از او و سر از اوست
جان فدای آنکه سرتاسر از اوست
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که هر چیزی که در این دنیا داریم، مانند تخت و تاج، از او نشأت گرفته است. در حقیقت، زندگی و وجود ما هم به او وابسته است. اوست که همه چیز را شکل می‌دهد و ما به خاطر او وجود داریم.
می‌نجنبد ذره‌ای بی امر او
جملگی مرهون لطف و قهر او
هوش مصنوعی: هیچ موجودی بدون اراده و فرمان او حرکتی نمی‌کند و همه به نوعی وابسته به رحمت و قدرت او هستند.
گوش ازو دندان ازو لیک ای عمو
گوش را دندان گرفتن نیست ازو
هوش مصنوعی: این عبارت به این معناست که انسان‌ها ممکن است از یک منبع یا فرد خاصی تاثیر بپذیرند، ولی در نهایت نمی‌توانند ویژگی یا قدرت آن منبع را کاملاً در خودشان داشته باشند. به عبارت دیگر، اگرچه از کسی چیزهایی یاد می‌گیرند یا متاثر می‌شوند، ولی خصوصیات خاص او را نمی‌توانند به دست آورند.
نیک بنگر قاضیا این کار نیست
اینهمه تأخیرت اندر حکم چیست
هوش مصنوعی: خوب به قضیه نگاه کن، قاضی. این کار نیست که این همه تأخیر در صدور حکم داشته باشی.
آدمی را حکم تو زنده کند
زنده را جاوید پاینده کند
هوش مصنوعی: انسان را اراده و فرمان تو به زندگی وادار می‌کند و کسی را که زنده است، به ماندگاری ابدی برساند.
حکم تو از حکم حق دارد سبق
زنده سازد مردگان را حکم حق
هوش مصنوعی: فرمان تو برتر و پیشی‌گیرنده از فرمان الهی است و می‌تواند مردگان را دوباره زنده کند، در حالی که فرمان الهی تنها به حیات بخشی می‌پردازد.

حاشیه ها

1404/04/08 13:07
احمد خرم‌آبادی‌زاد

به استناد نسخه خطی مجلس به شماره ثبت 5379، بیت زیر از آغاز شعر جا افتاده است:

«آنچه فرمودیم در کیفیت است/ور در آن اختیار و قدرت است»