گنجور

بخش ۱۹۶ - حدیث لاجبر ولا تفویض بل امر بین الامرین

هست امر بین امرین ای پسر
نشنو از من بلکه بشنو از خبر
ان ما فی‌البیت یشبه صاحبه
خواه زیبا باشد و خواهی تبه
هرچه اندر خانه‌ وی فرزانه است
سر به سر مانند صاحبخانه است
بود آدم هست چون وی محترم
نی وجود صِرف نی صِرف عدم
هستیی با نیستی آمیخته
در میان این دو طرحی ریخته
هست امری در میانِ هست و نیست
من نمی‌دانم ولی آن امر چیست
گر وجود است این، فنا او را چراست
ور عدم، این های و هوها از کجاست
همچنین علمش نه علم است ای همال
علم آن باشد که دارد ذوالجلال
جهل هم نبود چه جهل است ای جناب
آنچه او را بود پیش از اکتساب
دارد امری لیک نی علم و نه جهل
هرچه می‌خواهی بگو امریست سهل
همچنین دان اقتدار و اختیار
بر دهان جبریان پنبه فشار
اختیارش آنچه می‌دانی بود
یعنی از اوصاف امکانی بود
وصف امکانی تو دانی چیست آن
نفی ضد است آن حقیقت نیست آن
قدرت و علم و حیات و اختیار
جمله را مثل وجود او شمار
جمله امر بین امرین است و بس
نسبتش با وصف عنقا و مگس
چیست دانی ای برادر اقتدار
آنکه در دست تو باشد اختیار

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هست امر بین امرین ای پسر
نشنو از من بلکه بشنو از خبر
هوش مصنوعی: می‌گوید که در مسائل مهم و پیچیده، بین دو حالت متفاوت قرار داریم و نباید فقط به کلام من گوش دهی؛ بلکه باید به نشانه‌ها و خبرهایی که به تو می‌رسد توجه کنی.
ان ما فی‌البیت یشبه صاحبه
خواه زیبا باشد و خواهی تبه
هوش مصنوعی: آنچه درون خانه است، به صاحبش شباهت دارد؛ چه زیبا باشد و چه زشت.
هرچه اندر خانه‌ وی فرزانه است
سر به سر مانند صاحبخانه است
هوش مصنوعی: هر چیزی که در خانه یک فرد بافرهنگ وجود دارد، همانند خود آن فرد بافرهنگ است.
بود آدم هست چون وی محترم
نی وجود صِرف نی صِرف عدم
هوش مصنوعی: وجود انسان مانند آن است که ای عزیز، نه فقط وجود خالص است و نه صرف عدم. به عبارت دیگر، انسان حالت میانه‌ای دارد که نه کاملاً موجود و نه کاملاً ناپدید است.
هستیی با نیستی آمیخته
در میان این دو طرحی ریخته
هوش مصنوعی: وجود و عدم در هم آمیخته‌اند و در این دو حالت، طرح و نقشی به وجود آمده است.
هست امری در میانِ هست و نیست
من نمی‌دانم ولی آن امر چیست
هوش مصنوعی: در زندگی موضوعی وجود دارد که بین وجود و عدم قرار دارد. من نمی‌دانم آن موضوع چیست، اما وجود دارد.
گر وجود است این، فنا او را چراست
ور عدم، این های و هوها از کجاست
هوش مصنوعی: اگر این جهان و هرچه در آن است وجود دارد، پس چرا آن را فنا و نابود شدن می‌نامیم؟ و اگر هیچ نیست، پس این همه هیاهو و سر و صدا از کجا سر برآورده است؟
همچنین علمش نه علم است ای همال
علم آن باشد که دارد ذوالجلال
هوش مصنوعی: علم واقعی همان علمی است که خداوند و صاحب جلال دارد، نه هر دانشی که به نام علم شناخته می‌شود.
جهل هم نبود چه جهل است ای جناب
آنچه او را بود پیش از اکتساب
هوش مصنوعی: نادانی هم نادانی نیست، ای عزیز. آنچه که او پیش از آموختن دارد، همان چیزی است که نمی‌توان نادانی‌اش نامید.
دارد امری لیک نی علم و نه جهل
هرچه می‌خواهی بگو امریست سهل
هوش مصنوعی: موضوعی وجود دارد که نه به دانش و نه به نادانی مربوط می‌شود. هر چیزی که بخواهی بگویی، کار راحتی است.
همچنین دان اقتدار و اختیار
بر دهان جبریان پنبه فشار
هوش مصنوعی: بدان که قدرت و اختیاری که بر دهان متکبران و ظالمین داری، مانند فشردن پنبه است.
اختیارش آنچه می‌دانی بود
یعنی از اوصاف امکانی بود
هوش مصنوعی: اختیار او بستگی به دانسته‌هایت دارد، یعنی ویژگی‌های موجود در عالم را شامل می‌شود.
وصف امکانی تو دانی چیست آن
نفی ضد است آن حقیقت نیست آن
هوش مصنوعی: توصیف حالت و ویژگی‌های تو چگونه است؟ در واقع، توصیف کردن چیزی که در تضاد با خود باشد، حقیقت ندارد و نمی‌تواند واقعیت را بیان کند.
قدرت و علم و حیات و اختیار
جمله را مثل وجود او شمار
هوش مصنوعی: قدرت، علم، زندگی و اختیار را می‌توان به عنوان نشانه‌هایی از وجود او به حساب آورد.
جمله امر بین امرین است و بس
نسبتش با وصف عنقا و مگس
هوش مصنوعی: تمامی امور تنها در دو دسته قرار می‌گیرند و ارتباطشان با توصیف موجوداتی است که هم می‌توانند بسیار دور از ذهن و خارق‌العاده باشند (مانند عنقا) و هم می‌توانند بسیار عادی و بی‌اهمیت (مانند مگس).
چیست دانی ای برادر اقتدار
آنکه در دست تو باشد اختیار
هوش مصنوعی: ای برادر، آیا می‌دانی که قدرت واقعی چیست؟ اینکه اختیار و کنترل در دست تو باشد.