برگردان به زبان ساده
آن فلان بی رحم با دندان گزید
گوشهایم را که خون زانها چکید
هوش مصنوعی: آن شخص بیرحم به گوشهای من آسیب زد و اکنون خون از آنها بیرون میریزد.
گوش من بگرفت با دندان زکین
پاره کرد از زخم دندان آن لعین
هوش مصنوعی: گوش من با دندان او آسیب دید و به خاطر آن زخم دندانش، یکی از اعضای بدنم را پاره کرد.
قاضیا هستی تو چون میزان حق
نشر کن در حق من دیوان حق
هوش مصنوعی: ای قاضی، تو همچون ترازویی هستی که حق را اندازهگیری میکند؛ پس حقیقت را درباره من بیان کن و عدالت را منتشر ساز.
قاضیا مقراض جنگی و جدال
قاطع هر فتنهای و قیل و قال
هوش مصنوعی: داور، ابزار و سلاحی است که برای پایان دادن به هر نوع مشکل و بحث و جدل به کار میرود.
از قضایت منطقی کن جوش من
تا به محشر حلقه کن در گوش من
هوش مصنوعی: از خواستههای خودم را برطرف کن تا در روز قیامت من را در زمرهی بندگانت قرار دهی.
غافلند این ظالمان از روز داد
ورنه کی کردند این ظلم و فساد
هوش مصنوعی: این ظالمان از روز قیامت غافلند، وگرنه هیچگاه چنین ظلم و فسادهایی نمیکردند.
پردهٔ غفلت فرو هشته به دل
روی مرآت دل اندوه به گل
هوش مصنوعی: پردهی نادانی بر دل افتاده و احساس غم مانند گلی در دل در حال شکفتن است.
گفت قاضی قنبر و کافور را
سوی من آرید آن مغرور را
هوش مصنوعی: قاضی ازellsque خواست که قنبر و کافور را به سوی او بیاورند تا با آن مغرور برخورد کند.
تا به ضرب دِرّه پشتش بشکنم
هم به حبسش در سیه چال افکنم
هوش مصنوعی: من قصد دارم با تمام قدرت به او ضربه بزنم و او را به درونه زندان تاریک و عمیق بیندازم.
یا دیت از او ستانم یا قصاص
نیست او را اندکی تن در مناص
یا از او دیه میگیرم یا او را قصاص میکنم؛ برایش اندکی راه گریز نیست.
حکم حق است و مناص از او، بدان
الحیوة فیالقصاص از بر بخوان
حکم حق است و گریز از این [کیفر]، یعنی کیفر دیگر. از بر بخوان که همانا قصاص ما یهٔ زندگی است.
ظاهرش یعنی حیوة این و آن
قاتلان را هست چون پروای جان
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که ظاهر زندگی و وجود ما شباهت به موجودات دارد و نشان میدهد که انسانها همواره در معرض خطر و مرگ هستند، مانند کسانی که به فکر جان خود بوده و به همین خاطر به دنبال راههایی برای حفظ آن میباشند. این موضوع نشاندهنده واقعیت ترس از مرگ و تلاش برای بقا است.
پنجه نالایند بر خون کسی
وارهد از تیغ و خنجرشان بسی
هوش مصنوعی: کسانی که دستان ناتوان و ناپاکی دارند، به راحتی بر گناه و ظلم دیگران میزنند و از سلاحهای مرگبار خود استفاده میکنند.
معنی دیگر حیوة قاتل است
نی حیوتی اندرین آب و گل است
هوش مصنوعی: زندگی واقعی، زندگی پربار و معنادار نیست، بلکه وجودی است که میتواند به دردسر و سختیهای جدی منجر شود. در این دنیای مادی، انسانها ممکن است به جای زندگی غنی و پرفروغ، فقط به بقا و گذران زندگی بسنده کنند.
بل حیوة جاودان در ملک خاص
زانکه یابد زندگانی از قصاص
هوش مصنوعی: زندگی ابدی در سرزمینی خاص وجود دارد، زیرا کسی که از مجازات رهایی یابد، به زندگی واقعی دست پیدا میکند.
مرده بود او از ستیز و ترکتاز
از قصاص او زندگانی یافت باز
هوش مصنوعی: او از جنگ و درگیری به حدی خسته و ناامید شده بود که به نظر میرسید مرده است، اما حالا با نتیجهی قصاص و عدالت دوباره زندگی را تجربه میکند.
حکم حق را دان مسیح مردگان
بخشد ایشان را حیوة جاودان
هوش مصنوعی: بر اساس دستور خداوند، عیسی میتواند مردگان را زنده کند و به آنها زندگی جاودانی عطا کند.
آب حیوان است اندر بندگی
هرکه زان نوشید یابد زندگی
هوش مصنوعی: آب، نشاندهندهی حیات و زندگیست و هرکسی که آن را بنوشد، به زندگی و حیات واقعی دست مییابد.
زندگی خالی از بیم ممات
تا ابد او را بود نعمالحیات
هوش مصنوعی: زندگی بدون ترس از مرگ برای او تا ابد بهترین نوع حیات است.
از عدم آدم جمادی مرده شد
نی نشاطی یافت نی افسرده شد
هوش مصنوعی: از عدم، یعنی از نبود، آدم به وجود آمد و مانند جماد، یعنی اشیای بیجان، مرده و بیاحساس بود. نه شادیای یافت و نه غمی بر او حاکم شد.
از عنایت یک نظر بر وی فتاد
پس نبات نیم حس از وی بزاد
هوش مصنوعی: به خاطر لطف و توجهی که به او شد، یک نگاه کافی بود تا جوانهای از وجودش سر برآورد.
پس به نامی گوشهٔ چشمی گشود
زان نظر حیوان ز نامی رخ نمود
هوش مصنوعی: سپس به آرامی چشمی را باز کرد و با آن نگاه، موجودی زیبا و معروف ظاهر شد.
یک نظر دیگر به حیوان باز کرد
بیضه بشکست و بشر پرواز کرد
هوش مصنوعی: حیوان نگاهی دیگر به خود انداخت و ناگهان تغییراتی در او به وجود آمد که او را به پرواز درآورد.
گشت پیدا آدمی نیم جان
نیم جانی داشت آن هم ابرمان
هوش مصنوعی: آدمی در حالتی پیدا بود که حال و روز خوبی نداشت و احساس ناتوانی میکرد. او به نوعی درگیر مشکلات و چالشهای زندگی بود.
او نه میت بود نه حی درست
زندگانی دارد اما سُست و مُست
هوش مصنوعی: او نه مرده است و نه زنده به معنای واقعی، زندگیاش را ادامه میدهد، اما در وضعیتی ناپایدار و متزلزل به سر میبرد.
نی حیات و نی ممات او را تمام
بلکه امر بین امرین ای همام
هوش مصنوعی: او نه زنده است و نه مرده؛ بلکه در حقیقت، در حالی به سر میبرد که بین زندگی و مرگ، حالتی متفاوت دارد. ای بهترین!
آدمی نی زنده و نی مرده است
در میان این دو پا افشرده است
هوش مصنوعی: انسان نه کاملاً زنده است و نه کاملاً مرده، بلکه در وضعیت و حالتی میان این دو قرار دارد.
جمله اوصافش چنین است از نخست
شرح آن خواهی ز من بشنو درست
هوش مصنوعی: تمام ویژگیهای او از ابتدا اینگونه است؛ اگر میخواهی جزئیات آن را بشنوی، به دقت از من بشنو.
علم او و اختیار قدرتش
هم حیاة و هم کمال و حشمتش
هوش مصنوعی: دانش او و تواناییاش، زندگی و سرزندگیاش را به همراه دارد و همچنین باعث عظمت و وقارش میشود.