گنجور

بخش ۱۵۳ - در بیان آیه ی الله نورالسموات والارض و اشاره به مقام ولایت امیرمؤمنان

هیچ می دانی چه باشد نیستی
نیستی خود را بدان تا کیستی
نیستی چبود همه نقصان تو
عجز و جهل و حاجت و خذلان تو
ضعف و بیم و ناتوانی و قصور
حیرت و تردید و تشویش و فتور
جمله ی اینها تویی ای کیقباد
کن سپند آتش بخود دم ان یکاد
پس فنا آن باشد ای صاحب قلیچ
کادمی خود را نبیند غیر هیچ
آنچه غیر از هیچ بیند از خدا
هیچ بیند او خود از سر تا بپا
با نوا گوید همی بیتاب و پیچ
هیچ هستم هیچ هستم هیچ هیچ
آنچه هست از توست ای عین الحیات
خواه فعل و خواه وصف و خواه ذات
گر مرا بودی بود از بود توست
ور وجودی رشحه ای از جود توست
نی همین دانستن و گفتن چنین
نیست کافی در فنا علم الیقین
بلکه می باید عیان دیدن همین
تا شود حاصل تورا عین الیقین
تا ببینی آنچه می بینم عیان
پا نهی بر فرق گنج شایگان
گر نبودی گوش نامحرم براه
ور نبودی فطنت یاران تباه
اندر اینجا گفتنیها گفتمی
ای بسی درهای زیبا سفتمی
چشم ظاهربین بهم بنهادمی
وین دو لعل درفشان بگشادمی
در میان معرکه استادمی
داد معنی بهر یاران دادمی
چون کنم هستند یارانم خنک
همنشینانم همه ذات الحبک
نی کسی در نزد استاد خوانده است
نی کسی را فهم این مطلب در است
لب به بند اینجا زبان کوتاه کن
سر چو شاه اولیا در چاه کن
چون پری از دیدها مستور باش
همچو مه در اقتباس نور باش
همچو مه دنباله خورشید گیر
نور از آن خورشید پرتمجید گیر
خواه بدرت سازد و خواهی هلال
در محاقت افکند یا در وبال

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هیچ می دانی چه باشد نیستی
نیستی خود را بدان تا کیستی
هوش مصنوعی: آیا می‌دانی که نیستی چه مفهومی دارد؟ خود را بشناس تا بفهمی که هویت واقعی تو چیست.
نیستی چبود همه نقصان تو
عجز و جهل و حاجت و خذلان تو
هوش مصنوعی: آنچه که تو نیستی، تنها نقص‌های تو هستند: ناتوانی، ignorance، نیاز و شکست تو.
ضعف و بیم و ناتوانی و قصور
حیرت و تردید و تشویش و فتور
هوش مصنوعی: ضعف، ترس، ناتوانی، کمبود، سردرگمی، تردید، نگرانی و کاهش انگیزه.
جمله ی اینها تویی ای کیقباد
کن سپند آتش بخود دم ان یکاد
هوش مصنوعی: تمام این زیبایی‌ها، تو هستی ای کیقباد! پس با آتش پاک روح، دم یکتایی را به خود بدمید.
پس فنا آن باشد ای صاحب قلیچ
کادمی خود را نبیند غیر هیچ
هوش مصنوعی: پس نابودی بدین معناست که انسان نمی‌تواند چیزی غیر از خود را مشاهده کند.
آنچه غیر از هیچ بیند از خدا
هیچ بیند او خود از سر تا بپا
هوش مصنوعی: هر کسی که به جز خدا چیزی را بیابد، در واقع هیچ نمی‌بیند و خود او نیز از سر تا پا در هیچیت غرق است.
با نوا گوید همی بیتاب و پیچ
هیچ هستم هیچ هستم هیچ هیچ
هوش مصنوعی: شخصی با صدای ناله و درد فریاد می‌زند که من هیچ چیز نیستم، هیچ، هیچ!
آنچه هست از توست ای عین الحیات
خواه فعل و خواه وصف و خواه ذات
هوش مصنوعی: تمام آنچه که وجود دارد، از توست ای منبع زندگی، چه در صفات، چه در اعمال و چه در ذات.
گر مرا بودی بود از بود توست
ور وجودی رشحه ای از جود توست
هوش مصنوعی: اگر من وجودی دارم، آن وجود به خاطر وجود توست و اگر چیزی از من درخشان و خوب است، از بخشش و سخاوت توست.
نی همین دانستن و گفتن چنین
نیست کافی در فنا علم الیقین
هوش مصنوعی: فقط دانستن و بیان این مسائل کافی نیست؛ در جلد علم یقین باید از دنیای فانی آگاه باشیم.
بلکه می باید عیان دیدن همین
تا شود حاصل تورا عین الیقین
هوش مصنوعی: باید به وضوح ببینی که همین تجربه‌ها به تو واقعیات را نشان می‌دهند و باعث می‌شوند که به یقین کامل برسی.
تا ببینی آنچه می بینم عیان
پا نهی بر فرق گنج شایگان
هوش مصنوعی: برای اینکه آنچه را من می‌بینم به وضوح مشاهده کنی، پای بر سر گنج‌های بزرگ بگذار.
گر نبودی گوش نامحرم براه
ور نبودی فطنت یاران تباه
هوش مصنوعی: اگر گوش نامحرم در راه نبود و عقل یاران خراب نمی‌شد.
اندر اینجا گفتنیها گفتمی
ای بسی درهای زیبا سفتمی
هوش مصنوعی: در اینجا سخنانی را بیان کردم و پیام‌های زیادی را منتقل کردم، مانند زیبایی‌هایی که از درهای مختلف عبور می‌کنند.
چشم ظاهربین بهم بنهادمی
وین دو لعل درفشان بگشادمی
هوش مصنوعی: چشم خود را به چیزهای ظاهری دوختم و زیبایی‌های خیره‌کننده‌ای را مشاهده کردم.
در میان معرکه استادمی
داد معنی بهر یاران دادمی
هوش مصنوعی: در وسط جنگ، من ایستاده‌ام و معنای واقعی را برای دوستانم بیان می‌کنم.
چون کنم هستند یارانم خنک
همنشینانم همه ذات الحبک
هوش مصنوعی: وقتی یارانم هستند، چه خوشحالی که هم نشینانم همه از محبت پر هستند.
نی کسی در نزد استاد خوانده است
نی کسی را فهم این مطلب در است
هوش مصنوعی: هیچ‌کس در نزد استاد چیزی نیاموخته و هیچ‌کس این مطلب را درک نکرده است.
لب به بند اینجا زبان کوتاه کن
سر چو شاه اولیا در چاه کن
هوش مصنوعی: در اینجا گفته می‌شود که زبان خود را در این مکان کنترل کن و مانند شاهان بزرگ، خود را در عمق فکر و تأمل قرار بده.
چون پری از دیدها مستور باش
همچو مه در اقتباس نور باش
هوش مصنوعی: چنان‌که پری از چشم‌ها پنهان است، تو نیز مانند ماه در برقراری ارتباط با نور باش.
همچو مه دنباله خورشید گیر
نور از آن خورشید پرتمجید گیر
هوش مصنوعی: مانند ماه، نور خورشید را دنبال کن و از آن خورشید با عظمت و ستایش‌انگیز بهره‌مند شو.
خواه بدرت سازد و خواهی هلال
در محاقت افکند یا در وبال
هوش مصنوعی: اگر خدا بخواهد، ممکن است تو را به راحتی به خواسته‌هایت برساند یا مانند هلالی در تنگنا و دشواری قرار دهد.