برگردان به زبان ساده
چون شنید آن مرد عارف این سخن
راست آمد نزد شیخ مؤتمن
هوش مصنوعی: وقتی آن مرد عارف این سخن را شنید، به سرعت به نزد شیخ مؤتمن رفت.
آب در چشم و تبسم در دهان
دل پر از سوز و زبان شکرفشان
هوش مصنوعی: چشمان او پر از اشک است و لبانش پر از لبخند، در حالی که دلش از درد آکنده شده و زبانش پر از شیرینی سخن است.
شیخ گفت او را که ای کافر نهاد
آن تویی کت نیست تصدیق معاد
هوش مصنوعی: شیخ به او گفت: ای کافر، این تویی که در اصل وجود داری و نمیتوانی معاد را انکار کنی.
باورت ناید ز سوز واپسین
راست نشماری تو روز راستین
هوش مصنوعی: اگر به عمق دلشکستگی و اندوهی که در آخرین لحظات وجود دارد، پی نبری، هرگز نمیتوانی روز حقیقی و روشن زندگی را بشماری.
گفت اگر می پرسی از کردار من
وز رسوم بندگی و کار من
هوش مصنوعی: اگر درباره رفتار و آداب بندگیم از من سوال کنی، بگویم که...
آری آری آن منم خاکم بسر
کز قیامت نزد من نبود خبر
هوش مصنوعی: بله، من همان خاکی هستم که از روز قیامت بیخبر ماندهام.
حق بجانب باشدت ای نبکخت
کار من ماند به آن گفتار سخت
هوش مصنوعی: حق با توست، ای کسی که به خوبی میدانی. بیتردید، کار من به آن سخن دشوار معلق مانده است.
راستی گفتی سربسر اعمال من
منکران حشر را باشد ردن
هوش مصنوعی: شما درست گفتی که اعمال من باعث شده است تا منکران روز حشر به من پاسخ دهند.
آنکه باور نبودش روز پسین
طاعتش باشد چنان کارش چنین
هوش مصنوعی: کسی که به روز قیامت ایمان ندارد، اعمال نیکش در این دنیا هم پذیرفته نخواهد بود.
ور سخن در اعتقاد خاطر است
حق دانایی که دل را ناظر است
هوش مصنوعی: اگر در دل خود اعتقادی را زندگانی کنیم، بدانید که تنها عقل و دانش واقعی، ناظر و شاهد بر آن احساسات و اندیشههای ما هستند.
هم به آن مبدع که بی پرگاردست
صورت هستی بر آن الواح بست
هوش مصنوعی: خالق و مبدع که بدون محافظتی، ماهیت وجود را بر صفحات آن نوشته است.
نقش ابداع اندرین محفل نگاشت
قبه ی گردان گردون برفراشت
هوش مصنوعی: در این جمع، ایدهای نو خلق شد که مانند گنبدی، آسمان را به زیبایی تزئین کرد.
هردو هفت مخترع را بر زبر
زد قلم پرگار رحمت از هنر
هوش مصنوعی: هر دو مخترع را بهخاطر نبوغشان مورد تشویق قرار دادهاند و قلمی که از رحمت و هنر نشأت گرفته، بر بالای نام آنها نوشته شده است.
خامه ی ایجاد او نیرنگها
زد بر این دریا برآمد رنگها
هوش مصنوعی: خودش به طور خلاقانه و هنرمندانه توانسته است جاذبههای مختلفی را در این دریا به وجود آورد و جلوههای زیبایی ایجاد کند.
قدرتش دم بر قلم زد شد رقم
صدهزاران نقش بر لوح و قلم
هوش مصنوعی: قدرت او به قدری است که با دمیدن بر قلم، هزاران نقش و نگار بر لوح و کاغذ خلق میکند.
کرد بهر امتزاج آب وطین
قاف قدرت را به کاف کن قرین
هوش مصنوعی: برای ترکیب آب و زمین، قاف قدرت را به کاف مرتبط کن.
روح را آرایش انهار کرد
واندران بزم چمن سالار کرد
هوش مصنوعی: روح را زیبا و دلنواز کرد و در باغ چمن، آن را رهبری کرد.
کرد با قدرت شریک اخلاص را
زد جلا مرآت خاص الخاص را
هوش مصنوعی: با نیرویی که داشت، اخلاص را به اشتراک گذاشت و آینه ویژه را درخشان کرد.
پس مقابل داشت با بحر وجود
منعکس شد اندر آنجا آنچه بود
هوش مصنوعی: بنابراین، در برابر دریا وجود، آنچه بود، در آنجا منعکس شد.
نور اسماء جمله اندر وی بتافت
پس ملک در سجده از هیبت شتافت
هوش مصنوعی: تمام نامها و نشانههای الهی در او تابید، پس فرشتگان به خاطر عظمت او به سجده افتادند.
هم به طیاران جو ملک قدس
هم به حق محرمان بزم انس
هوش مصنوعی: هم به پرندگان آسمان ملک قدس و هم به دوستان نزدیک در مجالس شادمانی.
هم به آن مرغان لاهوتی دگر
هم به شهبازان ناسوتی مقر
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که هم از ویژگیهای معنوی و آسمانی موجودات الهی بهرهمند است، و هم از جنبههای زمینی و مادی پرندگان قوی و جنگنده. به عبارت دیگر، فردی که در اینجا مورد نظر است، از دو جنبه مختلف، هم از لحاظ روحانی و هم از نظر دنیوی برخوردار است.
هم به مشتاقان انوار جمال
خلوت آرایان ایوان وصال
هوش مصنوعی: در اینجا به کسانی که مشتاق دیدن زیباییهای خاص هستند، اشاره شده است. آنها در جایی قرار دارند که به زیبایی و جذابیت محیط خود اهمیت داده شده و احساس آرامش و نزدیکی به معشوق را تجربه میکنند.
هم به صیاحان شام ارغنون
مقصد اصلی و امر کاف و نون
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که هم افرادی که در شام (دمشق) به خوشنوازی مشغولاند، و هم کسانی که در امر خلق و فرمانبری هستند، در نهایت به یک هدف اصلی دست میزنند که همان تحقق اراده و قدرت الهی است. کاف و نون به معنای "کن" (بشو)، اشاره به قدرت خداوند در ایجاد و فرمانبری از هر چیزی دارد.
رهنمایان صراط المستقیم
بانیان ربط حادث با قدیم
هوش مصنوعی: راهنماهای جاده درست، پایهگذاران ارتباط بین نو و کهنه هستند.
هم به آن قطب سماء اصطفی
فذلک جمع حساب انبیا
هوش مصنوعی: این جمله به معنای این است که خداوند برخی افراد را به عنوان نمایندگان خود انتخاب کرده است و این انتخاب بر اساس محاسبات و حکمت الهی انجام شده است. این افراد به نوعی در مرکز توجه و اهمیت قرار دارند و نقش مهمی در هدایت بشر ایفا میکنند.
محور تدویر ارشاد همه
غایت تکوین ایجاد همه
هوش مصنوعی: محور اصلی که هدایت و راهنمایی همه چیز را بر عهده دارد، هدف نهایی و فرآیند شکلگیری همه موجودات است.
مجمع البحرین امکان وجوب
پرده دار خلوت غیب الغیوب
هوش مصنوعی: دو دریا با هم جمع شدهاند و این ترکیب باعث میشود که وجود چیزی که باید از دیگران پنهان بماند، امکانپذیر گردد.
وآصل قوسین تنزیل صعود
منتهای مبدع غیب و شهود
هوش مصنوعی: این بیت به بیان مقام والای پیامبر اشاره دارد. او به نزدیکترین نقطه به حقیقت و خداوند دست یافته و در عین حال از جنبههای غیبی و مشهودات فراتر رفته است. این موقعیت او نشاندهندهی یک ارتباط عمیق و معنوی با عالم هستی و مقام ربوبی است.
خامه ی ایجاد را اول رقم
نامه ی پیغمبری را محتشم
هوش مصنوعی: نخستین خطی که با قلم خلقت نگاشته میشود، باید به نام پیامبری بزرگ و محترم باشد.
لطمع زن بر لجه ی دریای فیض
حاصل آن موج توفان زای فیض
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که وقتی انسان به دنبال بهرهمندی از برکات و نعمتهای زندگی باشد، ممکن است با چالشها و سختیهایی روبرو شود. طمع و اشتیاق برای دستیابی به نعمتها، مانند قرار گرفتن در میان امواج متلاطم دریا است که میتواند زیبایی و در عین حال خطراتی را به همراه داشته باشد.
هم به آن منصوص نص انما
هم به آن مخصوص تاج لافتی
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که هم به اصل و اساس مورد اشاره اشاره دارد و هم به شخص خاصی که به آن موضوع تعلق دارد. در واقع، این بیان میکند که هم بر اساس متون معتبر و مستند صحبت میشود و هم به فرد خاصی که در مورد او سخن گفته میشود، توجه میشود.
مصدر دین را نخستین اشتقاق
حق و باطل را بزرگین افتوراق
هوش مصنوعی: دین از حقیقتی اصیل و بنیادی ناشی میشود و درست و نادرست، تفاوتهای بزرگی دارند که در این میان قابل تشخیصاند.
تالی آیات اسرار علن
لازم بین نبی را بی سخن
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که معانی عمیق و پنهان متون مقدس و اسرار الهی، به وسیله پیامبران بدون کلام و سخن منتقل میشود. در واقع، پیامبران با وجود عدم بیان مستقیم، معانی و مفاهیم شگفتانگیز را به نوعی به انسانها میرسانند.
والی ملک ولایت را نخست
خاتمیت از ظهور او درست
هوش مصنوعی: اولین نشانه حکمرانی والی ملک، ظهور و نمایان شدن تاثیرات اوست.
لازم و ملزوم با هم متصل
در تجلی دان و در آن آب و گل
هوش مصنوعی: باید بدانیم که ضروری و وابسته به یکدیگر در بروز و ظهور، به هم پیوستهاند و در آن، زندگی و وجود مادی شکل میگیرد.
بود پیش از امتزاج آب و خاک
نورشان از صقع اعلی تابناک
هوش مصنوعی: قبل از این که آب و خاک با هم ترکیب شوند، نور آنها از بالاترین و پاکترین مقامها میدرخشید.
در تجلی بعد از آن از پرده ها
پرده های ذات پاک انبیا
هوش مصنوعی: در ظهور و ظهورات بعدی، پردههای مختلف از ماهیت پاک پیامبران کنار میرود.
تا عنایت خواست سازد آشکار
از حجاب استتاران تنگبار
هوش مصنوعی: همچنان که لطف و رحمت الهی قصد ظهور و آشکار شدن دارد، این مسأله از پوششهای تنگ و محدود برمیخیزد.
مادر دوران که در آغاز خلق
بود آبستن رسیدش گاه طلق
هوش مصنوعی: مادر زمان که در ابتدا عالم وجود را به وجود آورد، حالا در زمان زایمان و تولد قرار گرفته است.
چون عنایت شد قرین جفت مام
گشت آبستن به طفل فیض نام
هوش مصنوعی: زمانی که محبت و توجه الهی فراهم شد، مانند مادری که به انتظار فرزندش است، وجود ما نیز به باروری و رشد فیض الهی در درون خود مشغول شد.
چون زمان حمل را طی شد شهور
فیض اعظم کرد از مطلع ظهور
هوش مصنوعی: زمانی که دوره بارداری به پایان رسید، ماهها از نعمت بزرگ الهی بهرهمند شدند و از آغاز ظهور نورانی شدند.
آشکارا شد ز رحمت زان طلق
لازم و ملزوم با هم معتنق
هوش مصنوعی: رحمت به وضوح مشخص شد، چون چیزهایی که لازم و ملزوم یکدیگر هستند، با هم در ارتباط و پیوستگیاند.
فیض اعظم را ظهور آن کفیل
خاتمیت را بروز آن دلیل
هوش مصنوعی: ظهور بزرگترین نعمت، به معنای بروز آن نمایندهی نهایی رسالت و نشانهاش است.
هم به آن انوار منشق زین دو نور
محفل ایجاد تکوین را صدور
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به نورانی است که از دو منبع مختلف میتابد و این نور باعث شکلگیری و ایجاد عرصهای جدید میشود. به نوعی، این نورها به هم میپیوندند و فضایی را برای ظهور و تکوین مهیا میکنند.
نامهای اعظم یزدان پاک
برجهای استوار این حباک
هوش مصنوعی: نامهای بزرگ و مهم خداوند مشابه برجهای محکم و استواری هستند که همانند پناهگاهی مطمئن عمل میکنند.
کاعتقاد من به محشر محکم است
دل ز هول روز محشر پر غم است
هوش مصنوعی: من به روز قیامت ایمان دارم و این اعتقاد قوی است. اما به خاطر ترس از آن روز، دلم پر از اندوه و غم است.
منکر روز قیامت نیستم
بلکه اندر هول آن فانیستم
هوش مصنوعی: من به روز قیامت اعتقاد دارم، اما در وحشت و اضطراب آن غرق شدهام.
این بگفت و با دو چشم خون فشان
شد بسوی خانه زان محفل روان
هوش مصنوعی: او این را گفت و با چشمان اشکبار به سوی خانهاش از آن محفل خارج شد.
این سخن گر از تواضع بود ازو
در حق تو راست باشد مو به مو
هوش مصنوعی: اگر این سخن از سر تواضع باشد، پس به طور کامل درباره تو صحیح است.
گرچه داری صاف بیغش اعتقاد
در عملهایت هزاران داد داد
هوش مصنوعی: هرچند که در باور خود صداقت داری و در کارهایت به راستکرداری مشغول هستی، اما در عمل رفتارهای نادرستی وجود دارد.
داد از کردار ناهنجار تو
تا چه آرد پیش تو کردار تو
هوش مصنوعی: از رفتار ناپسند تو، شکایت میکنم که کردار تو چه عواقبی برای تو به همراه خواهد داشت.
آه از این نفس بدکردار تو
وز هواهای خدا آزار تو
هوش مصنوعی: نفس بد درونی تو و خواستههای نادرست تو باعث آزار من میشود.
پرده ی شرم و حیا برداشتی
هیچ جای آشتی نگذاشتی
هوش مصنوعی: تو حیا و شرم را کنار گذاشتی و هیچ فرصتی برای آشتی باقی نگذاشتی.
نی حیا کردی ز لطف و رحمتش
نی حذر کردی ز قهر و سطوتش
هوش مصنوعی: تو در برابر لطف و رحمت او شرم نکردی و از خشمت و قدرتش پرهیز نکردی.
نی وفا را یاد کردی نی جفا
نی بخود رحمی نه شرمی از خدا
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که تو نه به وفا فکر میکنی و نه به جفا، نه بر خود رحم داری و نه از خدا شرم میکنی.
خویش را خواهی شناسی ای فلان
جبرئیل فاش و شیطان نهان
هوش مصنوعی: اگر میخواهی خودت را بشناسی، بدان که مانند جبرئیل، صفات خوب و نمایان در تو وجود دارد، و همچون شیطان، خصلتهای پنهان و ناپسند نیز در درونت وجود دارد.
در مساجد ادهم و شبلی استی
خود تو می دانی به خلوت چیستی
هوش مصنوعی: در مساجد ادهم و شبلی، تو خود خوب میدانی که در خلوت چه حالتی داری.
نیک می دانی شمار نیک و بد
یاد ناری از شمار کار خود
هوش مصنوعی: خوب میدانی که باید کارهای خوب و بد خود را به خاطر بسپارید، اما از تعداد آنها غافل مشو.
از برای دیگران علامه ای
بهر خود لیک ابله خودکامه ای
هوش مصنوعی: شخصی به ظاهر در مورد دیگران دانا و صاحبنظر است، اما در واقع خودش جاهل و مغرور میباشد.
گر کسی نشناسدت ای حیله باز
می شناسم من تورا از دیرباز
هوش مصنوعی: اگر کسی تو را نشناسد، ای کسی که در فریب دادن مهارت داری، من تو را از زمان های دور می شناسم.
گر فریبی دیگران را از سخن
از درونت آگهم من دم مزن
هوش مصنوعی: اگر میخواهی دیگران را فریب بدهی، از درون خودت آگاه هستم و به همین دلیل سکوت کن.
ور زنی دم از پشیمانی بگو
عذرهای آنچه می دانی بگو
هوش مصنوعی: اگر سخن از پشیمانی است، توضیحهای لازم را بگو و عذرهایی که میدانی را بیان کن.
گرچه کردارت ره گفتار بست
بر دهان و بر لبت مسمار بست
هوش مصنوعی: با وجود اینکه رفتار تو باعث شده که دیگران نتوانند چیزی دربارهات بگویند و زبانشان را بر تو بستهاند، اما تو همچنان به حرف زدن ادامه میدهی.
لابه کن لیک از درون سینه کن
توبه کن اما نه چون پارینه کن
هوش مصنوعی: باید غم و اندوه را در دل نگه داری و توبه کنی، اما نه به شیوه قدیمی و غیرواقعی. توبهات باید از عمق وجودت باشد و صادقانه انجام گیرد.
عذرها میگو ولی آهسته گو
گفته ها راکن رها ناگفته گو
هوش مصنوعی: عذر و بهانهها را با احتیاط بیان کن، ولی حرفهای ناگفتهای که در دل داری را رها کن و بگو.
دیده افکن بر زمین گو زیر لب
ای خدا این الهرب این الهرب
هوش مصنوعی: به زمین نگاه کن و زیر لب بگو: ای خدا، این چه حالات عجیبی است؟
گه نظر افکن بسوی آسمان
یارب و یا رب بگو زیر زبان
هوش مصنوعی: گاهی به آسمان نگاه کن، ای خدا، و یا پروردگارا، چیزی را زیر لب بگویید.
نیم شبها رشته بر گردن فکن
توبه کن از توبه های خویشتن
هوش مصنوعی: در نیمههای شب، رشتهای را به گردن خود بینداز و از توبههای گذشته خود پشیمان شو و دوباره عزم توبه کن.
توبه کن اما نه چون پیرار و پار
خون دل از دیده بر دامن بیار
هوش مصنوعی: توبه کن، اما نه به شکلی جانماز آبکش که فقط به ظاهر باشد؛ بلک با دردی عمیق در دل، اشک بریز و آن را بر دامن خود بگذار.
هان شب عمر تورا آمد سحر
مرغ شبخوان هم بهم زد بال و پر
هوش مصنوعی: ای شب عمر تو، صبح نزدیک است و پرنده شبخوان هم بال و پرش را به هم زده است.
صبح رحلت می دمد بیدار شو
اینک آمد محتسب هشیار شو
هوش مصنوعی: صبح نزدیک است و زمان بیدار شدن فرا رسیده است. اکنون زمان آن است که مراقب و هوشیار باشی، زیرا شخصی که نظارت میکند، نزدیک شده است.
گرچه نومیدی ز خود اما رحیم
باز می گوید بیا بی خوف و بیم
هوش مصنوعی: هرچند از خود ناامید هستی، اما رحمان میگوید که بدون ترس و نگرانی به من نزدیک شو.
شاه عمرت را سحرگاهان رسید
خیط ابیض آمد از اسود پدید
هوش مصنوعی: در صبح زود، عمر تو به پایان رسید و مرگ ناگهان از تاریکی ظاهر شد.
خانه ی تن را خروسی ای زبان
کو خروشت ای خروس و کو فغان
هوش مصنوعی: در اینجا شخص به وضعیت زندگی و وجود خودش اشاره کرده و به نوعی از خروس میخواهد که صدایش را برساند. او به نیاز به بیداری و آگاه شدن از شرایط زندگیاش اشاره دارد و به دنبال یک فریاد تحریک کننده است که او را از خواب غفلت بیرون آورد.
ای زبان نه تو خروس خانه ای
تا بکی در فکر آب و دانه ای
هوش مصنوعی: ای زبان، تو مانند خروس صبحگاه نیستی که تنها به فکر غذا و آب باشی و در محدودهی خانه خود بمانی.
بلکه در خوابی و شب بیگاه شد
اختر شبگرد اندر چاه شد
هوش مصنوعی: در دل شب و در هنگام خواب، ستارهای که در شب میدرخشد به چاهی افتاده و ناپدید شده است.
صبح نزدیک آمد ای مرغ سحر
برکش افغان و برافشان بال و پر
هوش مصنوعی: صبح نزدیک است، ای مرغ صبحگاه، صدای خود را بلند کن و بال و پر خود را بگشا.
شد سحرگه ای خروس آواز کن
بال و پر برهمزن و پرواز کن
هوش مصنوعی: صبح شد، ای خروس، صدا بزن و بال و پر خود را به هم بزن و پرواز کن.
گوش بر بانگ خروس عرش دار
بانگ آن بشنو تو هم بانگی برآر
هوش مصنوعی: به صدای خروس گوش بده و خودت هم صدایی بلند کن.
جمله در خوابند اهل این سرای
هم دل و هم روح هم عقل و قوای
هوش مصنوعی: تمام ساکنان این خانه در خواب به سر میبرند؛ احساس، روح، عقل و قدرت همه آنها غفلت کردهاند.
ای خروس آخر خموشی تا به چند
نالها سر کن به آواز بلند
هوش مصنوعی: ای خروس، تا کی باید خاموش بمانی؟ وقت آن است که نالهها را سر بکشی و با صدای بلند آواز بخوانی.
اهل این ویرانه را بیدار کن
وین جمال طبعشان هشیار کن
هوش مصنوعی: ساکنان این مکان را بیدار کن و زیبایی و روحیات آنها را آگاه ساز.
منعشان زین خواب پر تشویش کن
جمله را مشغول کار خویش کن
هوش مصنوعی: از این خواب نگرانکننده بیدار شو و همه را به کارهای خودشان مشغول کن.
دیده را گو تا بگرید زار زار
بر من و بر خود چه باران بهار
هوش مصنوعی: به چشمها بگو تا به شدت و با اندوه بر من و خودشان اشک بریزند، چه باران زیبایی در بهار است.
گو به دندان تا بخاید پشت دست
هم به دندان گو که مشت آرد شکست
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که اگر به قوت و توانایی خود اعتماد داشته باشی، حتی اگر با مشکلات و موانع روبهرو شوی، میتوانی بر آنها غلبه کنی و به موفقیت دست یابی. به نوعی بر این نکته تأکید میکند که قدرت و اراده میتواند بر موانع غلبه کند و انسان باید به تواناییهای خود ایمان داشته باشد.
گو به ناخن تا خراشد سینه را
تازه سازد سوزش دیرینه را
هوش مصنوعی: بگو تا ناخن به سینه بزند و احساسات قدیمی را تازه کند.
گو به دستان تا دو کف بر سر زند
گر به سر کف گه به زانو بر زند
هوش مصنوعی: بگو که دستانش را تا دو کف دستش بر سرش بگذارد؛ اگر بر سرش کف دست نگذارد، میتواند بر زانو بزند.
هم به سر گو تا بکوبد خود به سنگ
هم بپا گو تا شود کوتاه و لنگ
هوش مصنوعی: بیا به سر (بیا به کار) تا خود را به چالش بکشی و مانند سنگ سختی بابیایی، همزمان بایست تا بتوانی مشکلات را کم و کوتاه کنی و از آنها بگذری.
گو به این افسرده دل تا خون شود
خون شود از دیده ها بیرون شود
هوش مصنوعی: به این دل غمناک بگو تا وقتی که اشکها از چشمانش بریزد و به جوش و خروش درآید.
خود همی تا می توانی داد کن
بردر او روز و شب فریاد کن
هوش مصنوعی: تا جایی که میتوانی، در کنار او کمک کن و روز و شب به او کمک و درخواست بفط کن.
تن فتاده پای آخور تا بچند
هی بزن از جا برآور زین جمند
هوش مصنوعی: بدن بیحرکت و دراز تو در آخور، تا چه زمانی باید اینگونه بیعمل بماند؟ از جایت برخیز و از این حالت رهایی یاب.
اندرین اصطبل تا کی روز و شب
در کمیز خویش غلطی ای عجب
هوش مصنوعی: در این اصطبل، تا چه زمانی باید شب و روز در لباس خود غلت بزنی، چه عجیب است!
سیصد انبار دگر کاه و شعیر
برده گیر و خورده گیر و ریده گیر
هوش مصنوعی: سهصد انبار دیگر پر از کاه و جوی، بگیر، بخور و ذخیره کن.
هین بکش افسار خود از دست نفس
ده رهایی خویش را از دست نفس
هوش مصنوعی: توجه کن که خودت را از کنترل نفس رها کنی و آزادانه زندگی کنی. نفس تو را به بند نکشیده و اجازه نده که بر تو تسلط پیدا کند.
همتی کن پا برون نه زین صطبل
سوی میدان تاز با صد کوس و طبل
هوش مصنوعی: به خودت انگیزه بده و از این اصطبل خارج شو و به سمت میدان برو، جایی که صدای کوس و طبل به گوش میرسد.
همچو بشر حافی آن آزاده مرد
کو دوصد زنجیر آهن پاره کرد
هوش مصنوعی: شخصی که مانند بشر آزاد و بیزنجیر است، مردی است که موفق شده دوصد زنجیر آهنی را شکسته و از آن آزاد شود.
پا برهنه جست از زندان بدر
تا برآن پادشاه بحر و بر
هوش مصنوعی: با پای برهنه از زندان خارج شد تا به ملاقات پادشاه دریا و خشکی برود.