بخش ۱۲۶ - سؤال شخصی از امام صادق ع شرح بهشت را و جواب آن حضرت
آن یکی پرسید از سلطان دین
جعفر صادق امام راستین
شرح فردوس و کرامتهای آن
شمه ای از وصف نعمتهای آن
تا در او پیدا شود وجد و نشاط
هم دل پژمرده یابد انبساط
مشکل دنیا بر او آسان شود
مرگ پیششش سنبل و ریحان شود
دل چه با آن عزو شوکت خوکند
اندک اندک میل خود آن سو کند
تا رسد میلش به حد اشتیاق
تا رسد آنجا که گرید از فراق
هرکه را جویا بود در صبح و شام
همچو کودک عاشق پستان مام
مرگ نی دروازه ی ملک بقا
راه شهرستان اقلیم صفا
گفت آن حضرت که شرح آن نعم
نی بود کار زبان و نی قلم
می نگنجد وصف آن در این و آن
خاصه از این خامه و از این بیان
در حور وصفش زبان دیگر است
این زبان خاکست این نغمه زر است
خود گرفتم من توانم گفت راست
گوش هوشی در خور نعمت کر است
لیک بشنو اینقدر ای هوشمند
شرح آن ینبوع شهد و کان قند
زان نگارستان یکی زیبا نگار
گر برافشاند ز زلف خود غبار
ذره ای از آن غبار مشکبار
باد افشاند بر این نیلی حصار
یا چکد یک قطره خونش در سحر
از گل رخسار او در بحر و بر
حقه گردون عبیرافشان شود
محفل ایجاد عطرستان شود
آهوان از نافه های خود خجل
در چمن از شرم گلها پا بگل
سنبل و نسرین دهد گلشن به باد
گاو و عنبر را رود عنبر زیاد
حقه ی عود و فرنفل را نگون
افکند عطار از دکان برون
خلق عالم مست و از خود بیخبر
بر زمین افتند از جن و بشر
هم اگر زاغاز و انجام جهان
هرکه آمد از کهان و از مهان
ز آرزوهای خود از زیبا و زشت
جوید از کم پایه تر اهل بهشت
جمله را بخشد نیاید ذره ای
کم ز ملکش نی ز بحرش قطره ای
بخش ۱۲۵ - گفتن شعیب که گریه ام از شوق جنت و ترس جهنم نیست: گریه هایم نی ز شوق جنت استبخش ۱۲۷ - خواهش بنده ی مقرب خلوت جلال و مشاهده ی انوار جمال: روشن است این ای قلم بگذار باز
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آن یکی پرسید از سلطان دین
جعفر صادق امام راستین
هوش مصنوعی: یک نفر از امام جعفر صادق، که رهبر و دانشمند واقعی دین است، سوالی پرسید.
شرح فردوس و کرامتهای آن
شمه ای از وصف نعمتهای آن
هوش مصنوعی: توضیحاتی درباره بهشت و ویژگیهای خوب آن، بخشی از بیان نعمتهای آن است.
تا در او پیدا شود وجد و نشاط
هم دل پژمرده یابد انبساط
هوش مصنوعی: برای اینکه در دل انسان شور و شوق پیدا شود، باید دلهای غمگین نیز خوشی و شادی را تجربه کنند.
مشکل دنیا بر او آسان شود
مرگ پیششش سنبل و ریحان شود
هوش مصنوعی: مرگ برای او به مانند گل و گیاه خوشبویی خواهد بود و تمام سختیهای زندگی برایش راحت و آسان خواهد شد.
دل چه با آن عزو شوکت خوکند
اندک اندک میل خود آن سو کند
هوش مصنوعی: دل به تدریج با آن عزت و شکوه آشنا میشود و آرام آرام به سمت خواستههای خود متمایل میشود.
تا رسد میلش به حد اشتیاق
تا رسد آنجا که گرید از فراق
هوش مصنوعی: تا وقتی که تمایلش به اوج اشتیاق نرسد، به جایی نمیرسد که از دوری او گریه کند.
هرکه را جویا بود در صبح و شام
همچو کودک عاشق پستان مام
هوش مصنوعی: هر کسی که در تمام طول روز و شب به دنبال دانایی و آگاهی است، مانند کودکی که به شیر مادرش وابسته است، باید عشق و اشتیاقی عمیق به یادگیری داشته باشد.
مرگ نی دروازه ی ملک بقا
راه شهرستان اقلیم صفا
هوش مصنوعی: مرگ، دروازهای برای ورود به جاودانگی و سرزمینی پر از آرامش و صفاست.
گفت آن حضرت که شرح آن نعم
نی بود کار زبان و نی قلم
هوش مصنوعی: آن بزرگوار فرمودند که توضیح آن نعمت، نه کار زبان است و نه قلم.
می نگنجد وصف آن در این و آن
خاصه از این خامه و از این بیان
هوش مصنوعی: این بیتی به این معناست که توصیف و وصف آن چیز خاص، با این قلم و این بیان ممکن نیست. به عبارت دیگر، به دلیل عظمت و زیبایی آن موضوع، نمیتوان به راحتی آن را با کلمات و بیانهای موجود به درستی منتقل کرد.
در حور وصفش زبان دیگر است
این زبان خاکست این نغمه زر است
هوش مصنوعی: حضور و زیبایی او را نمیتوان با این زبان خاکی توصیف کرد، چرا که این زیبایی و جذابیت فراتر از کلمات عادی است و شایسته نغمهای دلنشین و طلایی است.
خود گرفتم من توانم گفت راست
گوش هوشی در خور نعمت کر است
هوش مصنوعی: من خود را توانستم بسازم، اگرچه حقیقت را میگویم، اما گوش شنوایی که لیاقت دریافت نعمت را داشته باشد، وجود ندارد.
لیک بشنو اینقدر ای هوشمند
شرح آن ینبوع شهد و کان قند
هوش مصنوعی: اما ای دانا، به دقت گوش بده و توضیحاتی درباره آن منبع شیرین و خوشمزه که مانند عسل و قند است، بشنو.
زان نگارستان یکی زیبا نگار
گر برافشاند ز زلف خود غبار
هوش مصنوعی: از آن باغ زیبا، یکی دختر خوشگل اگر غبار زلفش را بگستراند.
ذره ای از آن غبار مشکبار
باد افشاند بر این نیلی حصار
هوش مصنوعی: یک ذره از آن غبار خوشبو و معطر باد، بر این دیوار نیلی رنگ پاشیده است.
یا چکد یک قطره خونش در سحر
از گل رخسار او در بحر و بر
هوش مصنوعی: در صبحگاه، شاید یک قطره خون از چهرهی او بچکد و در دریا و برف، اثر او را نمایان کند.
حقه گردون عبیرافشان شود
محفل ایجاد عطرستان شود
هوش مصنوعی: با چرخش زمان، جو خاصی ایجاد میشود و فضایی خوشبو و دلنشین پدید میآید.
آهوان از نافه های خود خجل
در چمن از شرم گلها پا بگل
هوش مصنوعی: آهوان به خاطر زیبایی و جذابیت گلها در چمن احساس شرمندگی میکنند و به همین دلیل پاهایشان را به گلها میزنند.
سنبل و نسرین دهد گلشن به باد
گاو و عنبر را رود عنبر زیاد
هوش مصنوعی: در باغ، گلها و گیاهان زیبا مانند سنبل و نسرین در حال رقصیدن در باد هستند و بوی خوش عطر گاو و عنبر در هوا پراکنده شده است. در این فضا، رودخانهای که عطر دلانگیز عنبر را با خود میآورد، جریان دارد.
حقه ی عود و فرنفل را نگون
افکند عطار از دکان برون
هوش مصنوعی: عطار با بیاعتباری و بیارزش دانستن عود و فرزین، آنها را از دکان بیرون انداخت.
خلق عالم مست و از خود بیخبر
بر زمین افتند از جن و بشر
هوش مصنوعی: مردم عالم در حالت مستی و غفلت به سر میبرند و از حال خود بیخبر هستند، به طوری که همچون موجودات دیوانه بر زمین میافتند.
هم اگر زاغاز و انجام جهان
هرکه آمد از کهان و از مهان
هوش مصنوعی: هر کسی که از گذشته و از بزرگترها به دنیا آمده، در هر حال و سرانجام زندگی، همچنان ارتباطی با گذشته دارد.
ز آرزوهای خود از زیبا و زشت
جوید از کم پایه تر اهل بهشت
هوش مصنوعی: از آرزوهای خود، چه زیبا و چه زشت، باید از کسانی که در بهشت به مقام بالاتری دست یافتهاند، چیزهایی را بیاموزد.
جمله را بخشد نیاید ذره ای
کم ز ملکش نی ز بحرش قطره ای
هوش مصنوعی: هرگز از ملک و مملکت او چیزی کم نمیشود و از دریاهایش نیز قطرهای نخواهد کاست.