بخش ۱۱۹ - بیان حدیث الطرق الی الله بعدد انفاس الخلایق
چشم جمله بر یکی از هر طرف
تیر باشد واحد و بی حد هدف
اینچنین فرمود آن آگاه حق
شد برابر با نفسها راه حق
راه حق باشد مقابل آشکار
با نفسهای خلایق در شمار
راهها بسیار و مقصدها یکی ست
اختلاف راه لیکن اند کیست
شعبه ها هستند از یک شاهراه
شاه یکتن باشد و بیحد سپاه
چون درخت و شاخهای بیشمار
یا چو رودی نهرها از هر کنار
هم یکی باشد ره حق هم هزار
معنی آن را بفهم ای هوشیار
راه را در یکجهت باشد گذر
آن جهت را جاده ها بیحد و مر
گر فتادی از جهت گشتی هلاک
جاده گر شد مختلف از آن چه باک
آن جهت را کیست دانی رهنمای
ره نمای مرسلین و اولیای
کاروانسالار این راه درست
مصطفی و مجتبی باشد نخست
از قفای آن شه عرش آشیان
حیدر است و یازده فرزند آن
جاده های آن جهت را اوستاد
عالمان باشند و اهل اجتهاد
پس جهت چون شد یکی انجام کار
جاده ها یکسر رسد از هر کنار
این بود مقصود از آنچه شد بیان
کاعتبار اندر جهت دان ای فلان
معنی دیگر هم آن را هست لیک
گر بفهمی گویمت هشدار نیک
اینجهت آمد مناط اعتبار
هست مقصد غیر آن را واگذار
آن خصوصیات باشد هرچه باش
یار باشد آنجهت دان جمله خاش
خاش اگر فرتوت و زشت افتد چه غم
چون بود فرزند او زیبا صنم
چون بود مقصد رضاجویی شاه
روز هر راهی که می خواهی بخواه
نیک باشد این سخن لیکن بدان
مطلق آن را هست شرطی اندران
طبع شاهنشه لطیف است و غیور
غیرتش پاشید از هم کوه طور
از لطافت کس نیاید غور او
وز غیوری کس نداند طور او
طبع نازک دارد و مشکل پسند
هر نثاری نیست او را در خورند
خود نموده راه خورشیدی خویش
تا رضاجویش نباشد در پریش
نور او افکنده بر راهی تتق
غیرتش فرموده راهی را قرق
لطف او فرموده راهی را خطر
غیرتش سد کرده آن راه دگر
آن شه خوبان چه در سر ناز داشت
بر سر هر ره قرقچی بازداشت
آن یکی ره را گشود و بار داد
رهروش را وعده ی دیدار داد
صد ره دیگر ببست آن تنگبار
گفت از آنها هرکه آید نیست بار
نیست راه کوی ما این راهها
می رود این راهها تا بامها
ای که پویی راه کوی وصل یار
رو بجو راهی که زان راه است بار
خواسته اول ز تو تعیین راه
ترک این جستن بود اول گناه
چونکه جستی باید آن ره را سپرد
هم از آن ره ره به کوی دوست برد
گر روی از غیر آن ره گمرهی
باز گرد ای راه رو گر آگهی
گر جز آنی برده غفلت از رهت
با خطا و جهل کرده گمرهت
با حمیت گردنت را کرده بند
یا سفیهی رو به ریش خود بخند
زین گروه البته بیرون نیستی
لیک بنگر جان من تا کیستی
سعی کن تا راه او جویی همی
چونکه جستی راه او پویی همی
بخش ۱۱۸ - در بیان طریق تحصیل علم و معرفت و رسیدن به اجتهاد و یقین: هر رهی رفتن ندارد پای مزدبخش ۱۲۰ - در مناجات با قاضی الحاجات و استغاثه به آستان امام عصر ع: ای خدا ای رهنمای گمرهان
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چشم جمله بر یکی از هر طرف
تیر باشد واحد و بی حد هدف
هوش مصنوعی: تمامی نگاهها به سوی یک هدف مشخص و واحد معطوف شده است، مانند تیرهای بیپایانی که به آن هدف نشانهگیری میکنند.
اینچنین فرمود آن آگاه حق
شد برابر با نفسها راه حق
هوش مصنوعی: او به حقایق آگاه شد و با آگاهی از نفسهای انسانی، راه حقیقت را شناخت.
راه حق باشد مقابل آشکار
با نفسهای خلایق در شمار
هوش مصنوعی: راه راست و درست به وضوح در برابر ماست، در حالی که نفس و خواستههای انسانها همواره در شمارش و بررسی قرار دارد.
راهها بسیار و مقصدها یکی ست
اختلاف راه لیکن اند کیست
هوش مصنوعی: راههای زیادی وجود دارد ولی هدف یکی است. تنها تفاوتها در مسیرهاست، اما در نهایت چه کسی به آن توجه میکند؟
شعبه ها هستند از یک شاهراه
شاه یکتن باشد و بیحد سپاه
هوش مصنوعی: شاخهها مانند شعبههای یک بزرگراه هستند، و تنها یک پادشاه وجود دارد که سپاهی بیحد و شمار دارد.
چون درخت و شاخهای بیشمار
یا چو رودی نهرها از هر کنار
هوش مصنوعی: مانند درختی با شاخههای بسیار یا همچون رودی که از هر سو نهرها به آن میپیوندند.
هم یکی باشد ره حق هم هزار
معنی آن را بفهم ای هوشیار
هوش مصنوعی: راه حقیقت یکی است، اما معانی آن بسیارند. ای فرد هوشیار، باید این را درک کنی.
راه را در یکجهت باشد گذر
آن جهت را جاده ها بیحد و مر
هوش مصنوعی: راهی که در یک جهت قرار دارد، به آسانی قابل گذر است و جادهها بینهایت در مسیر آن وجود دارند.
گر فتادی از جهت گشتی هلاک
جاده گر شد مختلف از آن چه باک
هوش مصنوعی: اگر در مسیر زندگی دچار مشکل یا شکست شدی، نگران نباش. اگر راهی که در پیش داری تغییر کرد، اشکالی ندارد.
آن جهت را کیست دانی رهنمای
ره نمای مرسلین و اولیای
هوش مصنوعی: آیا میدانی چه کسی راهنمای پیامبران و اولیای الهی است و آنها را به مقصد میرساند؟
کاروانسالار این راه درست
مصطفی و مجتبی باشد نخست
هوش مصنوعی: راهنمای این راه باید نخستین کسی باشد که از اصول و فضایل مصطفی و مجتبی پیروی کرده و بر اساس رفتار و اندیشههای آنها قدم بردارد.
از قفای آن شه عرش آشیان
حیدر است و یازده فرزند آن
هوش مصنوعی: در پس آن پادشاه، عمارت بلند و با عظمتی وجود دارد که متعلق به حیدر (امیرالمؤمنین علی) است و یازده فرزند او نیز در آن ساکن هستند.
جاده های آن جهت را اوستاد
عالمان باشند و اهل اجتهاد
هوش مصنوعی: جادههای آن مسیر باید تحت نظارت عالمان و کسانی باشد که اجتهاد میکنند و در مسائل علمی تحقیق دارند.
پس جهت چون شد یکی انجام کار
جاده ها یکسر رسد از هر کنار
هوش مصنوعی: وقتی که هدف و جهت همه یکسان باشد، نتیجه کار به سرعت و آسانی از هر سو به رسیدن میانجامد.
این بود مقصود از آنچه شد بیان
کاعتبار اندر جهت دان ای فلان
هوش مصنوعی: این آن چیزی است که به آن اشاره شده و مقصود آن در مورد اهمیت و اعتبار در آن موضوع میباشد. ای فلانی، به این نکته توجه کن.
معنی دیگر هم آن را هست لیک
گر بفهمی گویمت هشدار نیک
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که علاوه بر معنی ظاهری، معنی دیگری نیز برای این عبارت وجود دارد، اما اگر تو آن معنی را بفهمی، من میتوانم به تو هشدار دهم که این معنی خوب و مناسب است.
اینجهت آمد مناط اعتبار
هست مقصد غیر آن را واگذار
هوش مصنوعی: این مکان یعنی اینجا، نشاندهندهی اهمیت و اعتبار است و مقصود از آن، چیز دیگری است که باید به آن توجه کرد.
آن خصوصیات باشد هرچه باش
یار باشد آنجهت دان جمله خاش
هوش مصنوعی: هر ویژگی و خصوصیاتی که داشته باشد، اگر یار باشد، همه چیز خوب و خوش خواهد بود.
خاش اگر فرتوت و زشت افتد چه غم
چون بود فرزند او زیبا صنم
هوش مصنوعی: اگر پدر پیر و زشت باشد، چه اهمیتی دارد؟ چون فرزند او زیبا و دلربا است.
چون بود مقصد رضاجویی شاه
روز هر راهی که می خواهی بخواه
هوش مصنوعی: وقتی هدف جلب رضایت پادشاه است، در هر مسیری که میخواهی برو.
نیک باشد این سخن لیکن بدان
مطلق آن را هست شرطی اندران
هوش مصنوعی: این حرف خوب است، اما باید بدانیم که برای درک کامل آن، شرایط خاصی وجود دارد که باید رعایت شود.
طبع شاهنشه لطیف است و غیور
غیرتش پاشید از هم کوه طور
هوش مصنوعی: شخصیت شاهنشاه به شدت حساس و غیرتمند است، به طوری که احساسات و تعهدات او به حدی قوی است که میتواند کوهی مانند طور را از هم بپاشد.
از لطافت کس نیاید غور او
وز غیوری کس نداند طور او
هوش مصنوعی: از ظرافت و لطافت او کسی به عمق وجودش پی نمیبرد و هیچکس هم از شجاعت و حالت او باخبر نیست.
طبع نازک دارد و مشکل پسند
هر نثاری نیست او را در خورند
هوش مصنوعی: او دارای ذوق حساس و خاصی است و بنابراین هر نثری نمیتواند مورد توجه و پسند او قرار گیرد.
خود نموده راه خورشیدی خویش
تا رضاجویش نباشد در پریش
هوش مصنوعی: فرد باید برای رسیدن به رضایت خود، مسیر روشن و مشخصی را انتخاب کند و در این راه نباید به بینظمی و سردرگمی دچار شود.
نور او افکنده بر راهی تتق
غیرتش فرموده راهی را قرق
هوش مصنوعی: نور او بر راهی تابیده و غیرت او مسیر خاصی را مشخص کرده است.
لطف او فرموده راهی را خطر
غیرتش سد کرده آن راه دگر
هوش مصنوعی: محبت و مرحمت او باعث شده که مسیری را که مشخص کرده، با موانع و خطراتی مواجه شود، اما غیرت او سبب شده که آن راه دیگری که ممکن بود برود، مسدود گردد.
آن شه خوبان چه در سر ناز داشت
بر سر هر ره قرقچی بازداشت
هوش مصنوعی: آن معشوق زیبا چه ظرافت و ناز داشت که در هر مسیری مانند نگهبانی در انتظارنشسته بود.
آن یکی ره را گشود و بار داد
رهروش را وعده ی دیدار داد
هوش مصنوعی: یکی از آنها راهی را باز کرد و به دیگری بار مسئولیت و امید دیدار را سپرد.
صد ره دیگر ببست آن تنگبار
گفت از آنها هرکه آید نیست بار
هوش مصنوعی: تنگبار با صد در بسته به همه گفت: هر کسی که به اینجا بیاید، چیزی برای حمل ندارد.
نیست راه کوی ما این راهها
می رود این راهها تا بامها
هوش مصنوعی: راههایی که میرویم، ما را به کوی و دیار ما نمیرساند؛ این مسیرها فقط ما را به بالای ساختمانها میبرند.
ای که پویی راه کوی وصل یار
رو بجو راهی که زان راه است بار
هوش مصنوعی: ای کسی که در جستجوی راه رسیدن به محبوب خود هستی، به دنبال مسیری بگرد که با آن راه، باران رحمت و برکت نازل میشود.
خواسته اول ز تو تعیین راه
ترک این جستن بود اول گناه
هوش مصنوعی: خواست من از تو، مشخص کردن مسیر بود و ترک این جست و جو، در واقع اولین گناه بود.
چونکه جستی باید آن ره را سپرد
هم از آن ره ره به کوی دوست برد
هوش مصنوعی: وقتی که به دنبال حقیقت یا عشق هستی، باید مسیر را ترک کنی و از همان مسیر به سوی دوستان و عزیزان برسی.
گر روی از غیر آن ره گمرهی
باز گرد ای راه رو گر آگهی
هوش مصنوعی: اگر از راه راست منحرف شدهای، به راه خود برگرد. ای مسافر، اگر آگاهی و دانشی داری، به مسیر درست و واقعی خود باز گرد.
گر جز آنی برده غفلت از رهت
با خطا و جهل کرده گمرهت
هوش مصنوعی: اگر از مسیر واقعی خود دور شدهای و به دلیل نادانی و غفلت، گمراه گشتهای، این تنها به خاطر خودت است.
با حمیت گردنت را کرده بند
یا سفیهی رو به ریش خود بخند
هوش مصنوعی: با غیرت خودت را به زحمت انداختهای یا اینکه احمقانه به اوضاع خود بخندی.
زین گروه البته بیرون نیستی
لیک بنگر جان من تا کیستی
هوش مصنوعی: از این جمع قطعاً جدا نیستی، اما به خودت نگاه کن و ببین چه مدت در این وضعیت هستی.
سعی کن تا راه او جویی همی
چونکه جستی راه او پویی همی
هوش مصنوعی: تلاش کن که در پی او باشی، زیرا هر چه بیشتر به او توجه کنی، بیشتر به حقیقت او نزدیک میشوی.