گنجور

بخش ۱۱۵ - اتمام اذان مرحوم میرقدس سره و احرام بستن به نماز

آمد از بام و به گنبد پا نهاد
اندر آنجا رو به کعبه ایستاد
پشت بر بت روی بر بت آفرین
کرد و دست انداخت بر حبل المتین
چشمش اندر بتکده دل در حرم
اندرون پرنور بیرون از ظلم
گفت اقامت کرد نیت پس دو دست
برد بالا و به فرض احرام بست
چونکه گفت الله اکبر ناگهان
شد بلند آواز تکبیر از بتان
از بت و بتخانه و دیوار و در
از زمین و سقف و اشتیهای زر
بلکه از هر خشت و هر سنگ و رخام
هم ز فرش و زینت و زیور تمام
غلغل تکبیر چندان شد بلند
که زمین حیران شد و چرخ استمند
از پس تکبیر میر ارجمند
خویش را بیرون از آن گنبد فکند
پابرهنه چون برون از خانه جست
سقف و بنیادش همه درهم شکست
سقف و دیوارش همه شد سرنگون
پایه اش افتاد و بشکستش ستون
سنگ و خشت و آجرش شد ریز ریز
جا نماند از آن بناها هیچ چیز
شد غباری و غبارش باد برد
روزگار آن بتکده از یاد برد
بت پرستان را همه خرد و کلان
مانده انگشت تحیر بر دهان
جملگی را رفته از سر هنگ و هوش
پس بیکبار آمدند اندر خروش
کی دریغا عمرمان بر باد رفت
عمرمان نی بر طریق داد رفت
ای دریغا ما ز حق غافل شدیم
ما پرستار بت باطل شدیم
هرچه می خواهی بود باطل جز او
نشهد ان لاالله غیره
پس همه توحید گویان فوج فوج
رو بسوی میر کردند همچو موج
کای امیر پاک دین و پاک رای
ما بری از بت شدیم و بت ستای
ما گواهانیم بر توحید حق
توبه توبه ای امیر از ما سبق
پس سوی بتخانه ها برتاختند
جمله بتها را بخاک انداختند
آتشی هر گوشه ای افروختند
یا صمدگویان صنم را سوختند
هرکجا بتخانه ویران ساختند
طرح مسجد جای آن انداختند
همچو آن نصرانیان اندر هری
که شدند از دین نصرانی بری

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آمد از بام و به گنبد پا نهاد
اندر آنجا رو به کعبه ایستاد
هوش مصنوعی: او از روی بام پایین آمد و وارد گنبد شد و در آنجا رو به کعبه ایستاد.
پشت بر بت روی بر بت آفرین
کرد و دست انداخت بر حبل المتین
هوش مصنوعی: او پشت به بت کرده و روی خود را بر آن تقدیس می‌کند و دستی به طرف ریسمان محکم می‌اندازد.
چشمش اندر بتکده دل در حرم
اندرون پرنور بیرون از ظلم
هوش مصنوعی: چشم او در معبد بتان است و دلش در حرم، جایی که نور زیادی وجود دارد و بیرون از تاریکی و ظلمت است.
گفت اقامت کرد نیت پس دو دست
برد بالا و به فرض احرام بست
هوش مصنوعی: او گفت که نیت اقامت کرده‌است، سپس دست‌هایش را بالا برد و برای به جا آوردن مناسک احرام آماده شد.
چونکه گفت الله اکبر ناگهان
شد بلند آواز تکبیر از بتان
هوش مصنوعی: زمانی که گفت «الله اکبر» ناگهان صدای تکبیر از بت‌ها به گوش رسید.
از بت و بتخانه و دیوار و در
از زمین و سقف و اشتیهای زر
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف زیبایی‌های بصری و جذابیت‌های نمایشی در محیط‌های مذهبی و مقدس می‌پردازد. از مجسمه‌ها و معابد گرفته تا دیوارها و درها، همه چیز در این فضاها با جزئیات زیبا و زرق و برق پوشیده شده است. به نوعی می‌توان گفت که این فضاها غنی از جلوه‌های هنری و گنجینه‌های ارزشمند هستند که نگاه هر بیننده‌ای را به خود جلب می‌کنند.
بلکه از هر خشت و هر سنگ و رخام
هم ز فرش و زینت و زیور تمام
هوش مصنوعی: از هر مصالحی مثل خشت، سنگ و رخام، برای فرش و تزئینات به نحو کامل و زیبا استفاده شده است.
غلغل تکبیر چندان شد بلند
که زمین حیران شد و چرخ استمند
هوش مصنوعی: صدای تکبیر به قدری بلند و شدید شد که زمین به حیرت افتاد و آسمان نیز متحیر شد.
از پس تکبیر میر ارجمند
خویش را بیرون از آن گنبد فکند
هوش مصنوعی: پس از اعلام بزرگداشت و احترام خداوند، میر بزرگوار خود را از آن گنبد خارج کرد.
پابرهنه چون برون از خانه جست
سقف و بنیادش همه درهم شکست
هوش مصنوعی: شخصی که بدون کفش از خانه بیرون می‌رود، به گونه‌ای از وضع و حال خود ناراضی است که همه چیز اطرافش به هم ریخته و فروپاشیده به نظر می‌رسد.
سقف و دیوارش همه شد سرنگون
پایه اش افتاد و بشکستش ستون
هوش مصنوعی: سقف و دیوار این بنا فرو ریختند، پایه‌اش شکست و ستون‌هایش هم افتادند.
سنگ و خشت و آجرش شد ریز ریز
جا نماند از آن بناها هیچ چیز
هوش مصنوعی: سنگ و خشت و آجرهای آن بنا به قطعات کوچک تبدیل شده‌اند و هیچ اثری از آن ساختمان‌ها باقی نمانده است.
شد غباری و غبارش باد برد
روزگار آن بتکده از یاد برد
هوش مصنوعی: روزگار بر آن بتکده غباری نشاند و نسیم آن را از یاد برد.
بت پرستان را همه خرد و کلان
مانده انگشت تحیر بر دهان
هوش مصنوعی: بت پرستان چه بزرگ و چه کوچک، همگی در حالتی از حیرت و شگفتی قرار دارند و انگشت خود را به نشانه تعجب بر دهان گذاشته‌اند.
جملگی را رفته از سر هنگ و هوش
پس بیکبار آمدند اندر خروش
هوش مصنوعی: همه آن چه را که داشتند، از دست داده‌اند و دیگر خیالی از هوش و ذکاوت ندارند؛ اما ناگهان دوباره همگی به شور و هیجان درآمدند.
کی دریغا عمرمان بر باد رفت
عمرمان نی بر طریق داد رفت
هوش مصنوعی: ای کاش عمر ما به هدر نمی‌رفت، عمر ما که نباید در راه بی‌فایده سپری شود.
ای دریغا ما ز حق غافل شدیم
ما پرستار بت باطل شدیم
هوش مصنوعی: متاسفانه ما از حقیقت غافل گشتیم و به پرستش چیزهای نادرست و بی‌اساس روی آوردیم.
هرچه می خواهی بود باطل جز او
نشهد ان لاالله غیره
هوش مصنوعی: هر چه که می‌خواهی، باید باطل باشد، جز او که نشانه‌ای از خدا نیست و غیر او نمی‌تواند وجود داشته باشد.
پس همه توحید گویان فوج فوج
رو بسوی میر کردند همچو موج
هوش مصنوعی: همه افرادی که به یگانگی و وحدت خداوند اعتقاد داشتند، به مانند امواج دریا، دسته دسته به سوی ولی خدا روانه شدند.
کای امیر پاک دین و پاک رای
ما بری از بت شدیم و بت ستای
هوش مصنوعی: ای امیر، تو با ایمان و دارای نظری پاک هستی و ما از پرستش بت‌ها دور شده‌ایم و دیگر آنها را نمی‌ستاییم.
ما گواهانیم بر توحید حق
توبه توبه ای امیر از ما سبق
هوش مصنوعی: ما گواه هستیم بر یکتایی خداوند و ای امیر، از ما پیشانی بندگی و توبه کن.
پس سوی بتخانه ها برتاختند
جمله بتها را بخاک انداختند
هوش مصنوعی: سپس همه به طرف معابد رفتند و تمام بت‌ها را به زمین انداختند.
آتشی هر گوشه ای افروختند
یا صمدگویان صنم را سوختند
هوش مصنوعی: در هر گوشه‌ای آتش برپا کردند و یا آن که خدای بزرگ را در آتش سوزاندند.
هرکجا بتخانه ویران ساختند
طرح مسجد جای آن انداختند
هوش مصنوعی: در هرکجا که معبدهای باستانی تخریب شده‌اند، به جای آن‌ها ساخت مسجد را آغاز کرده‌اند.
همچو آن نصرانیان اندر هری
که شدند از دین نصرانی بری
هوش مصنوعی: مانند مسیحیانی که در هری از دین مسیحیت جدا شدند.