بخش ۱۰۷ - در صفت عشق و کیفیت آن
عشق نارالله باشد موصده
مطّلع بر جانها وافئده
آب خضر و آتش موسی است عشق
لحن داود و دم عیسی است عشق
شکر خاک از مستی مینای عشق
شور چرخ از نشأه صهبای عشق
عشق احمد را براق و رفرف است
زانچه گویم عشق از آن اشرف است
مظهر اسرار پنهانی ست عشق
مطلع انوار ربانی ست عشق
بی سخن تریاق هر سم است عشق
فارج الهم کاشف الغم است عشق
هر کجا دردی و رنجی و عناست
عشق آن را هم طبیب و هم دواست
عشق جالینوس و افلاطون بود
حاش لله از همه افزون بود
عشق این یا عیسی ِ بِن مریم است
محیی الاموات اگر گویم کم است
عشق این یا نغمه ی ربانی است
عشق این یا باده ی روحانی است
عشق نی بل سلسبیل و کوثر است
ساقی آن مصطفی و حیدر است
عشق صرافی نقد جان بود
عشق هم اسلام و هم ایمان بود
ای خوشا غمهای جانفرسای عشق
ای خوشا فریاد واویلای عشق
ای خوشا شبهای تار عاشقان
ای خوشا دلهای زار عاشقان
ای برادر گر تو عاشق نیستی
نیستی آدم ببین خود چیستی
دل که فارغ شد ز بیم دلبران
حیف باشد حیف نام دل بر آن
هر دلی کان عشق را نبود وطن
کاش بادا طعمه ی زاغ و زغن
دل که بی عشق است آن را دل مگوی
دور افکن رو دل دیگر بجوی
عشق بر هر دل که آتش برفروخت
خار سوداهای فاسد جمله سوخت
دل اگر چه عشق را باشد مقر
می زند آتش ولی در بحر و بر
بخش ۱۰۶: روزگاری از سخن لب دوختمبخش ۱۰۸ - حکایت زلیخا و ملاقات او یوسف علیه السلام را: چون زلیخا شد اسیر بند عشق
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عشق نارالله باشد موصده
مطّلع بر جانها وافئده
هوش مصنوعی: عشق مانند آتش الهی است که در دلها و جانها تأثیر میگذارد و شعلهور میشود.
آب خضر و آتش موسی است عشق
لحن داود و دم عیسی است عشق
هوش مصنوعی: عشق همانند آب خضر است که زندگیبخش و نجاتدهنده است، همچون آتش موسی که قدرت و روشنی دارد. همچنین، عشق تدبیر و زیبایی را به یاد میآورد که در لحن داود و دم عیسی نهفته است.
شکر خاک از مستی مینای عشق
شور چرخ از نشأه صهبای عشق
هوش مصنوعی: عطر خاک به خاطر شوق و عشق، مانند نشئگی و حالتی به نظر میرسد که در اثر شراب عشق به وجود آمده است. چرخش دنیای پیرامون به دلیل نوشیدن از جام عشق و احساس شگفتی و نشاطی است که در پی آن به وجود میآید.
عشق احمد را براق و رفرف است
زانچه گویم عشق از آن اشرف است
هوش مصنوعی: عشق پیغمبر (احمد) مانند مرکب براق و سبکپرواز است و این عشق به خاطر ارزش و مقامش بسیار والا و گرانبهاست.
مظهر اسرار پنهانی ست عشق
مطلع انوار ربانی ست عشق
هوش مصنوعی: عشق نمایانگر رازهای نهانی است و شروع کننده روشناییهای الهی میباشد.
بی سخن تریاق هر سم است عشق
فارج الهم کاشف الغم است عشق
هوش مصنوعی: عشق، بدون هیچ کلامی، بهترین داروی هر درد و زهر است. این احساس میتواند غمها را از بین ببرد و ناراحتیها را برطرف کند.
هر کجا دردی و رنجی و عناست
عشق آن را هم طبیب و هم دواست
هوش مصنوعی: هر جا که درد و رنج و مشکلی وجود دارد، عشق نه تنها میتواند درمانگر باشد، بلکه خود نیز به عنوان دارو عمل میکند.
عشق جالینوس و افلاطون بود
حاش لله از همه افزون بود
هوش مصنوعی: عشق جالینوس و افلاطون از تمامی عشقها برتر و بیشتر است و هیچ چیز دیگری به پای آن نمیرسد.
عشق این یا عیسی ِ بِن مریم است
محیی الاموات اگر گویم کم است
هوش مصنوعی: عشق، همانند عیسی پسر مریم است که مردگان را زنده میکند و اگر بگویم کم است، حقیقتاً بیان ناقصی خواهد بود.
عشق این یا نغمه ی ربانی است
عشق این یا باده ی روحانی است
هوش مصنوعی: عشق یا یک نغمه آسمانی است، یا همانند شرابی است که روح را سرشار میکند.
عشق نی بل سلسبیل و کوثر است
ساقی آن مصطفی و حیدر است
هوش مصنوعی: عشق، مانند آب زلال و خوشگوار بهشتی است که در دست ساقیای به نام پیامبر و امام علی جاری است.
عشق صرافی نقد جان بود
عشق هم اسلام و هم ایمان بود
هوش مصنوعی: عشق، معاملهای است که ارزش حقیقی جان را نشان میدهد و این احساس هم به نوعی به اسلام و هم به ایمان مرتبط است.
ای خوشا غمهای جانفرسای عشق
ای خوشا فریاد واویلای عشق
هوش مصنوعی: چه خوش است غمهای دردناک عشق، چه خوش است صدای فریاد و اعتراض عشق.
ای خوشا شبهای تار عاشقان
ای خوشا دلهای زار عاشقان
هوش مصنوعی: شبهای تاریک عاشقان بسیار زیبا و دلپذیر است و دلهای دردمند آنها نیز، حس عمیقتری به زندگی میبخشد.
ای برادر گر تو عاشق نیستی
نیستی آدم ببین خود چیستی
هوش مصنوعی: ای برادر، اگر تو عاشق نیستی، پس نشانهای از انسانیت در تو وجود ندارد. به خودت نگاه کن و ببین که چه چیزی هستی.
دل که فارغ شد ز بیم دلبران
حیف باشد حیف نام دل بر آن
هوش مصنوعی: وقتی دل از نگرانیها و درد عشق طیب خاطر میشود، نیکو نیست که نام دل را بر آن گذاشت.
هر دلی کان عشق را نبود وطن
کاش بادا طعمه ی زاغ و زغن
هوش مصنوعی: هر دلی که نتواند عشق را در خود جا دهد و به آن وابسته نباشد، کاش که سرنوشتش به سرنوشت طعمهای مانند کبوتر و زاغ دچار شود.
دل که بی عشق است آن را دل مگوی
دور افکن رو دل دیگر بجوی
هوش مصنوعی: اگر دل بدون عشق باشد، آن را دل ننامید. بهتر است آن را دور بیندازی و به دنبال دل دیگری بگردی.
عشق بر هر دل که آتش برفروخت
خار سوداهای فاسد جمله سوخت
هوش مصنوعی: عشق مانند آتشی است که در دلها شعلهور میشود و تمام آرزوها و خواستههای نادرست را از بین میبرد.
دل اگر چه عشق را باشد مقر
می زند آتش ولی در بحر و بر
هوش مصنوعی: دل گرچه به عشق وابسته است و در آتش احساسات میسوزد، اما در دنیای وسیع عشق و محبت نمیتواند تنها و بیمعنا بماند.