گنجور

بخش ۱۰ - امر الهی به ملائکه به سجده حضرت آدم و معنی عبودیت و وظیفه آن

چونکه آدم را خداوند مجید
در زمین بهر خلافت آفرید
حکم فرمان آمد از رب ودود
تا ملایک جمله آرندش سجود
از پس فرمان ملایک اجمعین
سر نهادند از اطاعت بر زمین
کی خدا محکوم فرمان توایم
آنچه گویی آن کنیم آن توایم
سجده ی آدم چه باشد آن کنیم
گر بگویی سجده ی شیطان کنیم
زامر حق گر سجده آری بهرکس
مشرک نبود بلکه توحید است و بس
شرک آن باشد که با فرمان رب
سر و لم جویی و پرسی از سبب
بنده ایم و پیشه ی ما بندگی است
بندگان را با سببها کار نیست
می نخواهد کار بنده علتی
جز که فرموده است مولی خدمتی
چون سبب جویی تو بنده نیستی
دیده بگشا پس ببین خود کیستی
بنده آن نبود که مخلوق است بس
اسب و استر را نگوید بنده کس
هرکسی گر بنده بودی پس چرا
فی عبادی فادخلی گفتی چرا
ای که جانتان شد رها از دست دیو
ای که شد دلتان رها از مکر و ریو
شاد و خرم در بهشتم پا نهید
در میان بندگان داخل شوید
آن شود داخل که در بیرون بود
آنکه داخل هست داخل چون شود؟
پس نه هرکس بنده باشد ای پسر
بندگی را هست آداب دگر
بنده آن باشد که بند خویش نیست
جز رضای خواجه اش در پیش نیست
گر ببرد خواجه او را پا و دست
دست دیگر آورد کاین نیز هست
ور کشد تیغ او کشد گردن درست
یعنی اینک گردنم در حکم توست
نی ز خدمت مزد خواهد نی عوض
نی سبب جوید ز امرش نی غرض
گر بگوید چاکر این باش و آن
برزند از بهر خدمت او میان
همچو آن روحانیان کز امر رب
سجده کردند و نگفتند از سبب
گشته جمله پس به فرمان جلیل
خدمت اولاد آدم را کفیل
آن یکی گردید دفتر دارشان
می نویسد نیک و زشت کارشان
آن نماز و روزه شان بالا برد
آن یکی رحمت زبالا آورد
آن یکی را پاسبانی منصب است
پاسبان جانشان روز و شب است
آن مهار بختی گردون کشد
مهر ومه را از زمین بیرون کشد
ابر را آن یک به دریا می کشد
می دهد آب و به بالا می کشد
ابر را آن یک به صحرا می برد
دانه در خاک آن دگر می پرورد
در بیابان آن یکی شد رهنما
وان دگر آمد به دریا ناخدا
آن یکی شد باد را آن بادگان
آن یکی بهمن شد و بهرام آن
در مشیمه آن کند صورتگری
وین کند طفل رحم را مادری
شد محقق این و آن در اندرون
یا نگردد قسمتی کم یا فزون
سرخ سازد آن یکی خون جگر
شیر را سازد سفید آن یکدگر
آن موکل شد برآب آن یک به باد
بستن آمد کار این آن را گشاد
این یکی حمال باد و خاک شد
وان دگر راننده ی افلاک شد
همچنین هریک از آن روحانیان
از برای خدمتی بسته میان
زان میان شیطان که خاکش بر دهن
گفت ناید سجده ی آدم زمن
من از آن خاکی نسب بالاترم
او زخاک پست و من از آذرم

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چونکه آدم را خداوند مجید
در زمین بهر خلافت آفرید
هوش مصنوعی: خداوند مجید آدم را برای جانشینی و حضور در زمین خلق کرد.
حکم فرمان آمد از رب ودود
تا ملایک جمله آرندش سجود
هوش مصنوعی: فرمان از پروردگار مهربان صادر شد تا تمام فرشتگان در برابر او سجده کنند.
از پس فرمان ملایک اجمعین
سر نهادند از اطاعت بر زمین
هوش مصنوعی: همگی از روی فرمان فرشتگان سر تسلیم فرود آوردند و از اطاعت بر زمین بلند شدند.
کی خدا محکوم فرمان توایم
آنچه گویی آن کنیم آن توایم
هوش مصنوعی: خداوند، ما تحت فرمان تو هستیم و هر چه تو بگویی، انجام می‌دهیم. ما وابسته به تو هستیم.
سجده ی آدم چه باشد آن کنیم
گر بگویی سجده ی شیطان کنیم
هوش مصنوعی: اگر بگویی که باید سجده کنیم، ما سجده ی آدم را انجام می‌دهیم، اما خواهیم گفت که سجده ی شیطان چه معنایی دارد.
زامر حق گر سجده آری بهرکس
مشرک نبود بلکه توحید است و بس
هوش مصنوعی: هرگاه در برابر حق سجده کنی، این عمل برای هر کسی که مشرک باشد، نیست؛ بلکه تنها خالصی توحید است و بس.
شرک آن باشد که با فرمان رب
سر و لم جویی و پرسی از سبب
هوش مصنوعی: شرک به این معناست که در برابر فرمانهای خداوند، به دنبال دلایل و علل دیگر باشی و از غیر او کمک بطلبی.
بنده ایم و پیشه ی ما بندگی است
بندگان را با سببها کار نیست
هوش مصنوعی: ما بندگان خدا هستیم و وظیفه‌مان بندگی و خدمت است. بندگان نیازی به دلیل و علت برای انجام این کار ندارند.
می نخواهد کار بنده علتی
جز که فرموده است مولی خدمتی
هوش مصنوعی: من هیچ دلیلی برای کار کردن ندارم جز این که استاد بزرگوارم خواسته است که خدمت کنم.
چون سبب جویی تو بنده نیستی
دیده بگشا پس ببین خود کیستی
هوش مصنوعی: وقتی به دنبال دلیلی هستی، متوجه باش که تو صاحب اختیار خود نیستی. بنابراین چشم‌هایت را باز کن و ببین که حقیقتاً کیستی.
بنده آن نبود که مخلوق است بس
اسب و استر را نگوید بنده کس
هوش مصنوعی: من غلام آن کسی نیستم که به خاطر خلق و خویش شناخته شود، زیرا حتی اسب و الاغ هم به کسی بنده نیستند.
هرکسی گر بنده بودی پس چرا
فی عبادی فادخلی گفتی چرا
هوش مصنوعی: هر کس که بنده و غلام باشد، پس چرا در زمره بندگان وارد نمی‌شوی؟ این پرسش به معنای این است که اگر کسی حقیقتاً تسلیم و بنده باشد، چرا در گروه بندگان واقعی قرار نمی‌گیرد؟
ای که جانتان شد رها از دست دیو
ای که شد دلتان رها از مکر و ریو
هوش مصنوعی: ای کسانی که جانتان از چنگال شیطان آزاد شده است، و دل‌های‌تان از نیرنگ و فریب رها گشته است.
شاد و خرم در بهشتم پا نهید
در میان بندگان داخل شوید
هوش مصنوعی: با خوشحالی و شادابی وارد بهشت می‌شوید و در بین بندگان خدا قرار می‌گیرید.
آن شود داخل که در بیرون بود
آنکه داخل هست داخل چون شود؟
هوش مصنوعی: هر چیزی که درون است، باید از بیرون نیز وجود داشته باشد. اگر چیزی درون باشد، چگونه می‌تواند وارد شود؟
پس نه هرکس بنده باشد ای پسر
بندگی را هست آداب دگر
هوش مصنوعی: هر کس که بنده است، رفتار و آداب خاصی دارد و فقط به این دلیل که بنده است، نمی‌توان به او حکم کرد. بندگی نیاز به فهم و شناخت خاصی دارد که همه از آن برخوردار نیستند.
بنده آن باشد که بند خویش نیست
جز رضای خواجه اش در پیش نیست
هوش مصنوعی: من بنده‌ای هستم که تنها خواسته‌ام رضایت آقایی است که به او تعلق دارم و هیچ چیز دیگری جز این رضایت برایم اهمیت ندارد.
گر ببرد خواجه او را پا و دست
دست دیگر آورد کاین نیز هست
هوش مصنوعی: اگر او را آقایی برباید و پا و دستش را قطع کند، باید بداند که او نیز قابلیت‌های دیگری دارد و می‌تواند به شکلی دیگر وجود داشته باشد.
ور کشد تیغ او کشد گردن درست
یعنی اینک گردنم در حکم توست
هوش مصنوعی: اگر او شمشیرش را بکشد، گردن من آماده است، یعنی اکنون جان من در اختیار اوست.
نی ز خدمت مزد خواهد نی عوض
نی سبب جوید ز امرش نی غرض
هوش مصنوعی: نی در اینجا به معنی شخص یا موجودی است که به انجام کار و خدمت مشغول است. او برای کارش توقع پاداش یا جبران ندارد و به دنبال دلیلی یا هدف خاصی نیست. در واقع، نی به خاطر عشق و ارادت خود به خدمت مشغول است و هیچ انتظاری از دیگران ندارد.
گر بگوید چاکر این باش و آن
برزند از بهر خدمت او میان
هوش مصنوعی: اگر چاکر به تو بگوید که این کار را بکن و آن کار را برای خدمت او انجام بده، تو میان این دو قرار می‌گیری.
همچو آن روحانیان کز امر رب
سجده کردند و نگفتند از سبب
هوش مصنوعی: مانند آن روحانیانی که به فرمان خدا سجده کردند و به سبب سجده کردن خود اشاره‌ای نکردند.
گشته جمله پس به فرمان جلیل
خدمت اولاد آدم را کفیل
هوش مصنوعی: همه چیز تحت دستور بزرگ‌تر به مراقبت و خدمت از فرزندان آدم مشغول شده است.
آن یکی گردید دفتر دارشان
می نویسد نیک و زشت کارشان
هوش مصنوعی: یک نفر به عنوان نویسنده یا ثبت‌کننده‌ کارها انتخاب شده است که اعمال خوب و بد آن‌ها را ثبت می‌کند.
آن نماز و روزه شان بالا برد
آن یکی رحمت زبالا آورد
هوش مصنوعی: نماز و روزه‌ای که آن شخص انجام می‌داد، باعث شد که رحمت و نعمت از آسمان نازل شود.
آن یکی را پاسبانی منصب است
پاسبان جانشان روز و شب است
هوش مصنوعی: یکی از آن‌ها مسئولیت محافظت دارد و به‌طور مداوم از جان آن‌ها مراقبت می‌کند.
آن مهار بختی گردون کشد
مهر ومه را از زمین بیرون کشد
هوش مصنوعی: سرنوشت و شانس، مانند مهاری است که می‌تواند خورشید و ماه را از زمین جدا کند و به آسمان ببرد. در واقع، این بیان به قدرت و تأثیر سرنوشت بر زندگی و امور جهان اشاره دارد.
ابر را آن یک به دریا می کشد
می دهد آب و به بالا می کشد
هوش مصنوعی: ابر به دریا می‌رود و آب را به آنجا می‌برد، سپس دوباره به بالا برمی‌گردد.
ابر را آن یک به صحرا می برد
دانه در خاک آن دگر می پرورد
هوش مصنوعی: ابر یکجا دانه‌ای را به صحرا می‌برد و در جایی دیگر همان دانه را در خاک پرورش می‌دهد.
در بیابان آن یکی شد رهنما
وان دگر آمد به دریا ناخدا
هوش مصنوعی: در بیابان، یکی به عنوان راهنما عمل کرد و دیگری به دریا رفت و ناخدا شد.
آن یکی شد باد را آن بادگان
آن یکی بهمن شد و بهرام آن
هوش مصنوعی: یکی از آن‌ها تغییراتی را به وجود آورد و به صفاتی مانند باد و بهمن دست یافت، در حالی که دیگری به صفاتی چون بهرام تبدیل شد.
در مشیمه آن کند صورتگری
وین کند طفل رحم را مادری
هوش مصنوعی: در دوران جنینی، هنرمندی مشغول به خلق صورت و شکل است و در این میان، مادر نیز به پرورش و نگهداری از آن کودک درون رحم خود مشغول است.
شد محقق این و آن در اندرون
یا نگردد قسمتی کم یا فزون
هوش مصنوعی: این بیان می‌گوید که وقتی چیزی را به درستی بررسی می‌کنیم، خواهیم دید که آنچه درون آن است، هیچ بخشی کم یا اضافه نخواهد شد. به عبارت دیگر، حقیقت چیزی به طور کامل و بدون کاستی یا نقصی نمایان می‌شود.
سرخ سازد آن یکی خون جگر
شیر را سازد سفید آن یکدگر
هوش مصنوعی: یکی از آن‌ها خون جگر شیر را به رنگ سرخ در می‌آورد، و دیگری به رنگ سفید تبدیلش می‌کند.
آن موکل شد برآب آن یک به باد
بستن آمد کار این آن را گشاد
هوش مصنوعی: او که بر آب نگهبانی می‌کرد، به باد سپرده شد و کار آن که به دست او بود، حل شد.
این یکی حمال باد و خاک شد
وان دگر راننده ی افلاک شد
هوش مصنوعی: یکی به مانند باری سنگین از خاک و باد متحمل شده و در سختی‌ها زندگی می‌کند، اما دیگری به مقام و مرتبه‌ای دست یافته که در آسمان‌ها و عالم بالا جا دارد.
همچنین هریک از آن روحانیان
از برای خدمتی بسته میان
هوش مصنوعی: هر یک از آن روحانیان برای یک خدمت خاص به توافقی محدود رسیده‌اند.
زان میان شیطان که خاکش بر دهن
گفت ناید سجده ی آدم زمن
هوش مصنوعی: شیطان که از خاک ساخته شده است، نمی‌تواند به آدم سجده کند. این نشان‌دهنده نافرمانی اوست و این که او برتری خود را بر انسان می‌بیند.
من از آن خاکی نسب بالاترم
او زخاک پست و من از آذرم
هوش مصنوعی: من از خاکی هستم که دارای مقام و ارزش بیشتری است، در حالی که او از خاکی پست و کم ارزش آمده، و من به خاطر ویژگی‌های خوبم برتری دارم.