گنجور

فصل چهارم - خوف از خدا عالی ترین درجه خوف

بدان که مرتبه خوف از خدا از مراتب رفیعه و درجات منیعه است و صفت خوف افضل فضائل نفسانیه و اشرف اوصاف حسنه است، زیرا که فضیلت هر صفتی به قدر اعانت کردن آن است بر سعادت و هیچ سعادتی بالاتر از ملاقات پروردگار و رسیدن به مرتبه قرب او نیست و آن حاصل نمی شود مگر به تحصیل محبت و انس با خدا، و آن موقوف است به معرفت او، و معرفت و محبت و انس هم نمی رسد مگر به فکر و ذکر او، و مواظبت بر فکر و ذکر نیز متحقق نمی شود مگر به ترک دوستی دنیا و لذتها و شهوتهای آن.

و هیچ چیز مانند خوف، قلع و قمع لذت و شهوت دنیا را نمی کند و از این جهت است که آیات و اخبار در فضیلت این صفت متواتر و متکاثرند و خدای تعالی از برای اهل خوف، علم و هدایت و رضوان و رحمت را که مجمع مقامات اهل بهشت است جمع نموده و فرموده: «انما یخشی الله من عباده العلماء» یعنی «خوف و خشیت از خدا برای اهل علم است و بس».

و فرموده: «هدی ورحمة للذین هم لربهم یرهبون» یعنی «هدایت و رحمت از برای کسانی است که ایشان از پروردگار خود خائف و ترسانند» و دیگر فرموده اند: «رضی الله عنهم ورضوا عنه ذلک لمن خشی ربه» یعنی «خدا از ایشان راضی و خشنود و ایشان از خدا راضی و خشنودند» و این مرتبه از برای کسی است که از پروردگار خود بترسد و از بسیاری از آیات مستفاد می شود که خوف از خدا از لوازم ایمان است، و کسی که نترسد از ایمان بی نشان است چناچه که فرموده اند: «انما المومنون الذین اذا ذکر الله وجلت قلوبهم» یعنی «جز این نیست که مومنان کسانی هستند که چون نام خداوند مذکور شد دلهای ایشان خوفناک گردد» و فرموده اند که «و خافون ان کنتم مومنین» یعنی «اگر از اهل ایمان هستید از من بترسید» و از برای خائفین، بهشت را وعده فرموده اند که «وأما من خاف مقام ربه ونهی النفس عن الهوی فإن الجنة هی المأوی» یعنی «هرکه از پروردگار خود بترسد، و خود را از هوا و هوس باز دارد، بهشت مأوی و منزل اوست» و می فرماید: «ولمن خاف مقام ربه جنتان» یعنی «هر که از پروردگار خود بترسد از برای او دو بهشت است» و در خبر قدسی وارد شده است که «به عزت خودم قسم، که بر هیچ بنده ای دو ترس را جمع نمی کنم، و از برای هیچ بنده دو امن را قرار نمی دهم پس هر که در دنیا ایمن باشد از من در روز قیامت، او را خواهم ترسانید و هر که در دنیا از من بترسد، در روز قیامت او را ایمن خواهم ساخت» و از حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم مروی است که «هر که از خدا بترسد خدا همه چیزها را از او می ترساند و هر که از خدا نترسد خدا او را از همه چیز می ترساند».

روزی آن حضرت صلی الله علیه و آله و سلم به ابن مسعود فرمودند که «اگر می خواهی در روز قیامت با من ملاقات کنی بعد از من از خدا خائف باش».

از لیث بی أبی سلیم منقول است که گفت: «از مردی از انصار شنیدم که روزی بسیار گرم، در خدمت جناب رسول صلی الله علیه و آله و سلم در سایه درختی نشسته بودیم که مردی آمد و جامه از بدن خود کند و خود را بر روی ریگ تفتیده افکند، و بر روی آن می غلطید، گاهی پشت خود را داغ می کرد، و گاهی شکم خود را، و می گفت: ای نفس بچش حرارت این ریگ را، که عذاب خدا از آنچه با تو کردم بالاتر و شدیدتر است، و حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم به او نظر می کرد پس چون جامه خود را پوشید حضرت به دست مبارک اشاره کرد و او را طلبید و فرمود: ای بنده خدا چه تو را بر آن داشت که چنین کردی؟ عرض کرد که: خوف خدا حضرت فرمود که به تحقیق که حق خوف را به جا آوردی، به درستی که خدا به تو مباهات نمود با اهل آسمان پس حضرت روی مبارک به اصحاب خود کرد و فرمود که: «نزدیک این مرد روید تا دعا کند از برای شما» و نیز از حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم مروی است که فرمودند: «هیچ بنده مومنی نیست که از چشم او از خوف خدا اشکی بیرون آید اگر چه به قدر سر مگسی باشد، و بر روی او ریزد مگر اینکه خدا آتش جهنم را بر روی او حرام می کند» و باز فرمودند که «چون دل مومن از خوف خدا بلرزد، گناهان او می ریزد، مانند برگی که از درخت فرو ریزد» و نیز فرمودند که «کسی که از خوف خدا بگرید داخل جهنم نمی شود تا شیری که از پستان دوشد به پستان باز گردد» آری:

در پس هر گریه آخر خنده ای است
مرد آخربین مبارک بنده ای است
ز ابر گریان شاخ سبز و تر شود
نور شمع از گریه روشنتر شود
ای خنک چشمی که آن گریان اوست
وی همایون دل که آن بریان اوست

از حضرت امام محمد باقر علیه السلام مروی است که «در وقتی که حضرت امیرالمومنین علیه السلام در عراق بودند روزی نماز صبح را با مردم گزاردند، چون فارغ شدند موعظه فرمودند و گریستند و مردم را گریانیدند از خوف خدا، سپس فرمودند: به خدا قسم که در عهد خلیل خودم رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم قومی را دریافتم که صبح و شام گریه می کردند، ژولیده مو، غبار آلوده، با شکمهای گرسنه، از کثرت سجده پیشانی ایشان مانند زانوی شتر پینه کرده، شبها را به سر می بردند در قیام و سجود، گاهی بر پا ایستاده عبادت می کردند، و زمانی به سجده می رفتند، و با پروردگار خود مناجات می کردند، و خلاصی از آتش جهنم را مسئلت می نمودند، به خدا قسم که با وجود این حالت، دیدم که ایشان خائف و ترسناک بودند، گویا صدای آتش جهنم در گوشهای ایشان بود، و چون نام خدا در پیش ایشان مذکور می شد می لرزیدند چنانچه درخت می لرزد پس حضرت امام محمد باقر علیه السلام فرمودند که دیگر کسی آن حضرت را خندان ندید تا از دنیا مفارقت نمودند».

و نیز از آن حضرت مروی است که «مومن همیشه میان دو ترس است: یکی ترس از گناهی که کرده است و گذشته است و نمی داند که خدا با او در آن چه خواهد کرد و یکی دیگر ترس ازعمری که باقی مانده است و نمی داند که خود در آن چه خواهد کرد پس هیچ روزی را صبح نخواهد کرد مگر خائف و ترسان» و باز از آن حضرت مروی است که «از خدا بترس که گویا تو او را می بینی، و اگر تو او را نمی بینی او تو را می بیند و اگر چنین می دانی که او تو را نمی بیند پس کافری و اگر چنین می دانی که تو را می بیند و باز معصیت او را می کنی پس او در نظر تو از همه بینندگان پست تر است» زیرا که اگر دیگری بر معصیت تو مطلع شود البته از معصیت احتراز می کنی.

و اخبار در امر به خوف و فضیلت آن بی شمار و ذکر همه آنها باعث اطناب بلکه محتاج به کتاب علیحده ای است

و آنچه از اخبار که در فضیلت علم و تقوی و ورع و گریه و رجاء وارد شده است دلالت بر فضیلت خوف می کند، زیرا که بعضی از آنها سبب خوف و بعضی مسبب و اثر آن اند، و بعضی لازم آن زیرا که علم و معرفت، سبب خوف است، و تقوی و ورع و بکاء اثر آن، و رجاء لازم آن، زیرا که تا کسی امید به چیزی نداشته باشد خوف از حرمان آن نمی دارد

و مخفی نماند که آنچه در فضیلت و مدح خوف مذکور شد در وقتی است که از حد تجاوز نکند، و اگر از حد شایسته تجاوز نماید مذموم است و توضیح این، آن است که خوف از خدا حکم تازیانه دارد که بندگان را می راند به سوی مواظبت بر علم و عمل و طاعت و عبادت، تا به واسطه آنها به رتبه قرب الهی فایز، و لذت محبت و انس به خدا ایشان را حاصل گردد و همچنان که تازیانه ای که به وسیله آن اطفال را تأدیب می کنند، یا مرکب را می رانند حدی دارد معین، که اگر از آن کمتر باشد در تادیب طفل و راندن مرکب نفعی نمی بخشد و اگر از آن تجاوز کند طفل یا مرکب را هلاک می سازد، پس همچنین خوف، که تازیانه خداست حدی دارد، و آن قدری است که آدمی را به مقصدی که مذکور شد برساند.

پس اگر از آن حد کمتر باشد کم فایده بلکه بی اثر است، مانند چوب بسیار باریکی که به مرکب قوی زنند که اصلا متأثر نمی گردد و این خوف، مانند رقت قلبی است که از برای زنان است، که به مجرد شنیدن سخن سوزناکی گریان می شوند و تا سخن قطع شد به حالت اول برمی گردند یا مثل خوف آدمی است که در وقتی که چیز مهیب و هولناکی را مشاهده نماید و به محض اینکه از نظر غایب شد دل از آن غافل می شود و این خوفی است بی فایده، و علامت آن، آن است که گاهی اگر حدیث مرگ و دوزخ را شنید فی الجمله تأثیری در دل او می کند و لیکن اثر در اعضا و جوارح نمی کند و آنها را مقید به طاعت نمی نماید و از معاصی باز نمی دارد و چنین خوفی، خوف نیست بلکه حدیث نفس و حرکت خاطر است و وجود و عدم آن مساوی است و اگر از حد خود متجاوز شود و به حد افراط رسد بسا باشد که منجر به ناامیدی و یاس از رحمت خدا گردد، و این حد ضلال و کفر است «لا ییأس من روح الله إلّا القوم الکافرون» و شکی نیست که چون خوف به این حد رسد آدمی را از عمل و طاعت باز می دارد، زیرا که تا امید نباشد خاطر را نشاطی، و دل را شوقی نیست و چون نشاط و شوق برطرف شد کسالت روی می دهد و آدمی از عمل باز می ماند و چنین خوفی محض فساد و نقصان، و در نزد عقل و شرع مذموم است بلکه اصل خوف بالحقیقه چون ناشی از عجز و بیچارگی، و از جهل به عاقبت کار خود حاصل است، عین نقص و قصور است، زیرا که کمال حقیقی، چیزی است که از برای خدا نتوان ثابت کرد، مانند علم و قدرت و امثال اینها و لیکن هرگاه واسطه برطرف شدن نقصی بدتر که ارتکاب معاصی و رسیدن به فضائل دیگر شود به این جهت کمال می شود.

پس هر خوفی که این فواید بر او مترتب نگردد مذموم خواهد بود بلکه بسا باشد که باعث موت یا مرض یا فساد عقل گردد و این مانند آن است که در تأدیب هر طفل او را چنان بزنند که بمیرد یا عضوی از آن را بشکنند.

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بدان که مرتبه خوف از خدا از مراتب رفیعه و درجات منیعه است و صفت خوف افضل فضائل نفسانیه و اشرف اوصاف حسنه است، زیرا که فضیلت هر صفتی به قدر اعانت کردن آن است بر سعادت و هیچ سعادتی بالاتر از ملاقات پروردگار و رسیدن به مرتبه قرب او نیست و آن حاصل نمی شود مگر به تحصیل محبت و انس با خدا، و آن موقوف است به معرفت او، و معرفت و محبت و انس هم نمی رسد مگر به فکر و ذکر او، و مواظبت بر فکر و ذکر نیز متحقق نمی شود مگر به ترک دوستی دنیا و لذتها و شهوتهای آن.
هوش مصنوعی: بدان که ترس از خدا حالت بالایی است و یکی از بهترین صفات انسانی به شمار می‌آید. هر صفتی به اندازه‌ای ارزشمند است که می‌تواند ما را به خوشبختی نزدیک کند و هیچ خوشبختی‌ای بالاتر از دیدار با پروردگار و رسیدن به نزدیکی او نیست. این امر تنها با محبت و نزدیکی به خدا به دست می‌آید و دستیابی به این محبت نیازمند شناخت خداوند است. شناخت، محبت و نزدیکی به خدا تنها از طریق تفکر و یاد او حاصل می‌شود و برای تحقق این تفکر و یاد، باید از دوستی با دنیا و لذت‌ها و خواسته‌های آن فاصله گرفت.
و هیچ چیز مانند خوف، قلع و قمع لذت و شهوت دنیا را نمی کند و از این جهت است که آیات و اخبار در فضیلت این صفت متواتر و متکاثرند و خدای تعالی از برای اهل خوف، علم و هدایت و رضوان و رحمت را که مجمع مقامات اهل بهشت است جمع نموده و فرموده: «انما یخشی الله من عباده العلماء» یعنی «خوف و خشیت از خدا برای اهل علم است و بس».
هوش مصنوعی: هیچ چیز به اندازه ترس نمی‌تواند لذت و شهوات دنیوی را از بین ببرد. به همین دلیل، بسیاری از آیات و روایت‌ها درباره فضیلت ترس از خدا مطرح شده‌اند. خداوند متعال برای کسانی که دارای ترس از او هستند، علم، هدایت، رضایت و رحمت را که مجموعه‌ فضایل اهل بهشت است گرد آورده و فرموده است: «تنها دانشمندان از خدا می‌ترسند».
و فرموده: «هدی ورحمة للذین هم لربهم یرهبون» یعنی «هدایت و رحمت از برای کسانی است که ایشان از پروردگار خود خائف و ترسانند» و دیگر فرموده اند: «رضی الله عنهم ورضوا عنه ذلک لمن خشی ربه» یعنی «خدا از ایشان راضی و خشنود و ایشان از خدا راضی و خشنودند» و این مرتبه از برای کسی است که از پروردگار خود بترسد و از بسیاری از آیات مستفاد می شود که خوف از خدا از لوازم ایمان است، و کسی که نترسد از ایمان بی نشان است چناچه که فرموده اند: «انما المومنون الذین اذا ذکر الله وجلت قلوبهم» یعنی «جز این نیست که مومنان کسانی هستند که چون نام خداوند مذکور شد دلهای ایشان خوفناک گردد» و فرموده اند که «و خافون ان کنتم مومنین» یعنی «اگر از اهل ایمان هستید از من بترسید» و از برای خائفین، بهشت را وعده فرموده اند که «وأما من خاف مقام ربه ونهی النفس عن الهوی فإن الجنة هی المأوی» یعنی «هرکه از پروردگار خود بترسد، و خود را از هوا و هوس باز دارد، بهشت مأوی و منزل اوست» و می فرماید: «ولمن خاف مقام ربه جنتان» یعنی «هر که از پروردگار خود بترسد از برای او دو بهشت است» و در خبر قدسی وارد شده است که «به عزت خودم قسم، که بر هیچ بنده ای دو ترس را جمع نمی کنم، و از برای هیچ بنده دو امن را قرار نمی دهم پس هر که در دنیا ایمن باشد از من در روز قیامت، او را خواهم ترسانید و هر که در دنیا از من بترسد، در روز قیامت او را ایمن خواهم ساخت» و از حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم مروی است که «هر که از خدا بترسد خدا همه چیزها را از او می ترساند و هر که از خدا نترسد خدا او را از همه چیز می ترساند».
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره شده است که هدایت و رحمت ویژه کسانی است که از پروردگار خود می‌ترسند. افرادی که خدا از آن‌ها راضی است و آن‌ها نیز از خدا راضی‌اند، کسانی هستند که خوف از پروردگار دارند. ترس از خدا جزء لوازم ایمان به شمار می‌آید و شخصی که از خدا نترسد، نشانه‌ای از ایمان ندارد. مومنان واقعی کسانی هستند که با یاد خدا دل‌هایشان می‌لرزد و در آیات مختلف به ترس از خدا تأکید شده است. برای کسانی که از پروردگار خود می‌ترسند، وعده بهشت داده شده؛ به این معنا که هر کس از خدا بترسد و خود را از تمایلات نفسانی باز دارد، بهشت مأوی او خواهد بود. همچنین، اشاره شده که بر خائفین دو بهشت وعده داده شده است. در یک حدیث قدسی نیز آمده که خدا نمی‌تواند دو نوع ترس و دو نوع ایمنی را با هم جمع کند. یعنی اگر کسی در دنیا از خدا بترسد، در روز قیامت احساس امنیت خواهد کرد، و اگر کسی در دنیا احساس امنیت کند، در آن روز ترسانده خواهد شد. همچنین، نقل شده که هر کسی از خدا بترسد، خداوند او را از همه چیز می‌ترساند و کسی که از خدا نترسد، خدا او را از همه چیز می‌ترساند.
روزی آن حضرت صلی الله علیه و آله و سلم به ابن مسعود فرمودند که «اگر می خواهی در روز قیامت با من ملاقات کنی بعد از من از خدا خائف باش».
هوش مصنوعی: روزی پیامبر به ابن مسعود گفتند که اگر می‌خواهی در روز قیامت با من دیدار کنی، باید پس از من از خداوند بترسی و او را بپرستی.
از لیث بی أبی سلیم منقول است که گفت: «از مردی از انصار شنیدم که روزی بسیار گرم، در خدمت جناب رسول صلی الله علیه و آله و سلم در سایه درختی نشسته بودیم که مردی آمد و جامه از بدن خود کند و خود را بر روی ریگ تفتیده افکند، و بر روی آن می غلطید، گاهی پشت خود را داغ می کرد، و گاهی شکم خود را، و می گفت: ای نفس بچش حرارت این ریگ را، که عذاب خدا از آنچه با تو کردم بالاتر و شدیدتر است، و حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم به او نظر می کرد پس چون جامه خود را پوشید حضرت به دست مبارک اشاره کرد و او را طلبید و فرمود: ای بنده خدا چه تو را بر آن داشت که چنین کردی؟ عرض کرد که: خوف خدا حضرت فرمود که به تحقیق که حق خوف را به جا آوردی، به درستی که خدا به تو مباهات نمود با اهل آسمان پس حضرت روی مبارک به اصحاب خود کرد و فرمود که: «نزدیک این مرد روید تا دعا کند از برای شما» و نیز از حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم مروی است که فرمودند: «هیچ بنده مومنی نیست که از چشم او از خوف خدا اشکی بیرون آید اگر چه به قدر سر مگسی باشد، و بر روی او ریزد مگر اینکه خدا آتش جهنم را بر روی او حرام می کند» و باز فرمودند که «چون دل مومن از خوف خدا بلرزد، گناهان او می ریزد، مانند برگی که از درخت فرو ریزد» و نیز فرمودند که «کسی که از خوف خدا بگرید داخل جهنم نمی شود تا شیری که از پستان دوشد به پستان باز گردد» آری:
هوش مصنوعی: یک روز گرم، مردی از انصار در کنار پیامبر اسلام نشسته بود. ناگهان مردی دیگر آمد و لباسش را درآورد و به روی زمین داغ دراز کشید و در آنجا غلتید. او به خود می‌گفت که «ای نفس، حرارت این زمین را بچش، زیرا عذاب خدا از آنچه که تو انجام دادی، شدیدتر است». پیامبر به او نگاه کرد و هنگامی که مرد لباسش را پوشید، پیامبر از او پرسید که چه چیزی او را به این کار واداشته است. او جواب داد که ترس از خدا. پیامبر به او گفت که او حق ترس را ادا کرده و خداوند با او در آسمان مباهات کرده است. سپس پیامبر به اصحاب خود فرمود که نزدیک این مرد بروند تا او برای آن‌ها دعا کند. سپس پیامبر فرمود که اگر بنده مؤمنی از ترس خدا اشکی به اندازه سر مگسی بریزد، خداوند آتش جهنم را بر او حرام می‌کند. همچنین او گفت که زمانی که دل مؤمن از ترس خدا بلرزد، گناهانش مانند برگ‌هایی از درخت فرو می‌ریزد و کسی که از ترس خدا بگرید، به جهنم نمی‌رود تا اینکه شیر از پستان دوباره به پستان برگردد.
در پس هر گریه آخر خنده ای است
مرد آخربین مبارک بنده ای است
هوش مصنوعی: هر گریه‌ای در نهایت به یک خنده ختم می‌شود، مردی که به حقیقت می‌نگرد، خوشبخت و راضی خواهد بود.
ز ابر گریان شاخ سبز و تر شود
نور شمع از گریه روشنتر شود
هوش مصنوعی: از باران، درختان سبز و تازه می‌شوند و نور شمع از اشک، بیشتر و روشن‌تر می‌شود.
ای خنک چشمی که آن گریان اوست
وی همایون دل که آن بریان اوست
هوش مصنوعی: چشمی که همیشه در حال گریه و اشک ریختن است، چقدر زیباست. و دلی که آتشین و پرشور است، چه دل باطنی دارد!
از حضرت امام محمد باقر علیه السلام مروی است که «در وقتی که حضرت امیرالمومنین علیه السلام در عراق بودند روزی نماز صبح را با مردم گزاردند، چون فارغ شدند موعظه فرمودند و گریستند و مردم را گریانیدند از خوف خدا، سپس فرمودند: به خدا قسم که در عهد خلیل خودم رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم قومی را دریافتم که صبح و شام گریه می کردند، ژولیده مو، غبار آلوده، با شکمهای گرسنه، از کثرت سجده پیشانی ایشان مانند زانوی شتر پینه کرده، شبها را به سر می بردند در قیام و سجود، گاهی بر پا ایستاده عبادت می کردند، و زمانی به سجده می رفتند، و با پروردگار خود مناجات می کردند، و خلاصی از آتش جهنم را مسئلت می نمودند، به خدا قسم که با وجود این حالت، دیدم که ایشان خائف و ترسناک بودند، گویا صدای آتش جهنم در گوشهای ایشان بود، و چون نام خدا در پیش ایشان مذکور می شد می لرزیدند چنانچه درخت می لرزد پس حضرت امام محمد باقر علیه السلام فرمودند که دیگر کسی آن حضرت را خندان ندید تا از دنیا مفارقت نمودند».
هوش مصنوعی: حضرت امام محمد باقر علیه السلام روایت می‌کنند که when حضرت امیرالمومنین علیه السلام در عراق بودند، یک روز نماز صبح را با مردم برگزار کردند. پس از نماز، موعظه کردند و اشک ریختند و مردم را از ترس خدا به گریه انداختند. سپس فرمودند که به خدا قسم، در زمان رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم گروهی را مشاهده کردم که صبح و شام در حال گریه بودند، موهای ژولیده و غباری بر بدن داشتند، شکم‌هایشان گرسنه بود و به خاطر سجده‌های زیاد، پیشانی‌هایشان مانند زانوی شتر پینه بسته بود. آنها شب‌ها را در ایستادن و سجده سپری می‌کردند و گاهی به دعا و مناجات با خدا مشغول بودند و طلب نجات از آتش جهنم می‌کردند. با این حال، همچنان ترس و هراسی عمیق در دلشان بود، گویی صدای آتش جهنم را در گوششان می‌شنیدند و وقتی نام خدا برده می‌شد، به شدت می‌لرزیدند، مانند درختانی که در باد به لرزه درمی‌آیند. حضرت امام محمد باقر علیه السلام فرمودند که هیچ‌کس ایشان را در حال شادی ندیده است تا زمانی که از دنیا رفتند.
و نیز از آن حضرت مروی است که «مومن همیشه میان دو ترس است: یکی ترس از گناهی که کرده است و گذشته است و نمی داند که خدا با او در آن چه خواهد کرد و یکی دیگر ترس ازعمری که باقی مانده است و نمی داند که خود در آن چه خواهد کرد پس هیچ روزی را صبح نخواهد کرد مگر خائف و ترسان» و باز از آن حضرت مروی است که «از خدا بترس که گویا تو او را می بینی، و اگر تو او را نمی بینی او تو را می بیند و اگر چنین می دانی که او تو را نمی بیند پس کافری و اگر چنین می دانی که تو را می بیند و باز معصیت او را می کنی پس او در نظر تو از همه بینندگان پست تر است» زیرا که اگر دیگری بر معصیت تو مطلع شود البته از معصیت احتراز می کنی.
هوش مصنوعی: مومن همواره در دو حالت ترس به سر می‌برد: یکی از گناهانی که مرتکب شده و نمی‌داند خداوند با او چه خواهد کرد، و دیگری از زمان باقی‌مانده در زندگی که نمی‌داند در آن چه خواهد کرد. بنابراین، هر روزی را که صبح می‌کند با نگرانی و ترس آغاز می‌نماید. همچنین به یاد داشته باش که باید از خدا بترسی، چنان که انگار او را می‌بینی. اگر می‌دانی که او تو را می‌بیند و باز هم به معصیت روی می‌آوری، نشان از این دارد که در نظر تو، خداوند از همه بینندگان کمتر است. زیرا اگر کسی دیگر از گناه تو مطلع شود، حتماً از آن پرهیز می‌کنی.
و اخبار در امر به خوف و فضیلت آن بی شمار و ذکر همه آنها باعث اطناب بلکه محتاج به کتاب علیحده ای است
هوش مصنوعی: در مورد ترس و فضیلت آن، اخبار و روایت‌ها بسیار زیاد است و ذکر همه آن‌ها نیاز به کتابی جداگانه دارد.
و آنچه از اخبار که در فضیلت علم و تقوی و ورع و گریه و رجاء وارد شده است دلالت بر فضیلت خوف می کند، زیرا که بعضی از آنها سبب خوف و بعضی مسبب و اثر آن اند، و بعضی لازم آن زیرا که علم و معرفت، سبب خوف است، و تقوی و ورع و بکاء اثر آن، و رجاء لازم آن، زیرا که تا کسی امید به چیزی نداشته باشد خوف از حرمان آن نمی دارد
هوش مصنوعی: اخبار درباره فضیلت علم، تقوی، ورع، گریه و امید نشان‌دهنده اهمیت و فضیلت ترس از عواقب اعمال است. برخی از این تعلیمات باعث ایجاد ترس می‌شوند، برخی دیگر به عنوان اثر و نتیجه ترس عمل می‌کنند و برخی نیز ملزوم آن هستند. به طور کلی، علم و آگاهی باعث ایجاد ترس می‌شود، در حالی که تقوی، ورع و گریه نتیجه این ترس هستند و امید نیز از ملزومات آن به شمار می‌آید؛ زیرا تا زمانی که فرد به چیزی امید نداشته باشد، ترسی از نداشتن آن نیز احساس نمی‌کند.
و مخفی نماند که آنچه در فضیلت و مدح خوف مذکور شد در وقتی است که از حد تجاوز نکند، و اگر از حد شایسته تجاوز نماید مذموم است و توضیح این، آن است که خوف از خدا حکم تازیانه دارد که بندگان را می راند به سوی مواظبت بر علم و عمل و طاعت و عبادت، تا به واسطه آنها به رتبه قرب الهی فایز، و لذت محبت و انس به خدا ایشان را حاصل گردد و همچنان که تازیانه ای که به وسیله آن اطفال را تأدیب می کنند، یا مرکب را می رانند حدی دارد معین، که اگر از آن کمتر باشد در تادیب طفل و راندن مرکب نفعی نمی بخشد و اگر از آن تجاوز کند طفل یا مرکب را هلاک می سازد، پس همچنین خوف، که تازیانه خداست حدی دارد، و آن قدری است که آدمی را به مقصدی که مذکور شد برساند.
هوش مصنوعی: خوف از خدا اگر در حد معقول و مناسب باشد، مفید و ستودنی است، اما اگر از آن حد فراتر رود، ناپسند خواهد بود. این خوف مانند تازیانه‌ای است که بندگان را به سوی رعایت علم، عمل، اطاعت و عبادت سوق می‌دهد تا از این طریق به نزدیکی و محبت خدا نائل شوند. همان‌طور که تازیانه‌ای که برای تربیت کودکان یا راندن مرکب استفاده می‌شود، باید حد و اندازه‌ای داشته باشد؛ اگر کمتر از آن باشد، تأثیری نخواهد داشت و اگر بیشتر شود، ممکن است باعث آسیب شود. بنابراین، خوف از خدا نیز باید در حدی باشد که انسان را به هدف‌های متعالی برساند.
پس اگر از آن حد کمتر باشد کم فایده بلکه بی اثر است، مانند چوب بسیار باریکی که به مرکب قوی زنند که اصلا متأثر نمی گردد و این خوف، مانند رقت قلبی است که از برای زنان است، که به مجرد شنیدن سخن سوزناکی گریان می شوند و تا سخن قطع شد به حالت اول برمی گردند یا مثل خوف آدمی است که در وقتی که چیز مهیب و هولناکی را مشاهده نماید و به محض اینکه از نظر غایب شد دل از آن غافل می شود و این خوفی است بی فایده، و علامت آن، آن است که گاهی اگر حدیث مرگ و دوزخ را شنید فی الجمله تأثیری در دل او می کند و لیکن اثر در اعضا و جوارح نمی کند و آنها را مقید به طاعت نمی نماید و از معاصی باز نمی دارد و چنین خوفی، خوف نیست بلکه حدیث نفس و حرکت خاطر است و وجود و عدم آن مساوی است و اگر از حد خود متجاوز شود و به حد افراط رسد بسا باشد که منجر به ناامیدی و یاس از رحمت خدا گردد، و این حد ضلال و کفر است «لا ییأس من روح الله إلّا القوم الکافرون» و شکی نیست که چون خوف به این حد رسد آدمی را از عمل و طاعت باز می دارد، زیرا که تا امید نباشد خاطر را نشاطی، و دل را شوقی نیست و چون نشاط و شوق برطرف شد کسالت روی می دهد و آدمی از عمل باز می ماند و چنین خوفی محض فساد و نقصان، و در نزد عقل و شرع مذموم است بلکه اصل خوف بالحقیقه چون ناشی از عجز و بیچارگی، و از جهل به عاقبت کار خود حاصل است، عین نقص و قصور است، زیرا که کمال حقیقی، چیزی است که از برای خدا نتوان ثابت کرد، مانند علم و قدرت و امثال اینها و لیکن هرگاه واسطه برطرف شدن نقصی بدتر که ارتکاب معاصی و رسیدن به فضائل دیگر شود به این جهت کمال می شود.
هوش مصنوعی: اگر مقدار خوف کمتر از حد لازم باشد، تأثیر چندانی ندارد، مشابه چوبی خیلی نازک که با یک ماده قوی آغشته می‌شود و هیچ تأثیری نمی‌گیرد. این نوع خوف شبیه به احساسی است که زنان در مواجهه با سخنان غم‌انگیز تجربه می‌کنند؛ به راحتی تحت تأثیر قرار می‌گیرند و بعد از پایان سخن به حالت عادی خود بازمی‌گردند. همچنین، شبیه به حالتی است که شخص در مواجهه با یک واقعیت وحشتناک از آن فرار می‌کند و به محض اینکه آن چیز از نظرش محو می‌شود، فراموشش می‌کند. این نوع خوف کم‌اثر است و علامت آن این است که ممکن است با شنیدن صحبت‌هایی درباره مرگ و عذاب آخرت، اندکی تحت تأثیر قرار بگیرد، اما تأثیرش به حدی نیست که او را وادار به اطاعت و دوری از گناهان کند. این نوع خوف، در واقع نوعی توهم و خیال پردازی است و وجود و عدم آن تفاوت زیادی ندارد. اگر خوف از حد خود فراتر رود و به حالت افراط برسد، ممکن است به ناامیدی و یأس از رحمت خدا منجر شود و این خطر به کفر و گمراهی می‌انجامد. زمانی که خوف به این شدت برسد، فرد از انجام عمل و عبادت باز می‌ماند، زیرا امید و شوق به هدف را از دست می‌دهد. در نتیجه، این نوع خوف تنها به نقص و فساد می‌انجامد و از دیدگاه عقل و دین نکوهش شده است. در حقیقت، این نوع خوف که ناشی از ناتوانی و جهل به عواقب کارهاست، نشانه‌ای از نقصان است. کمال واقعی چیزهایی است که برای خدا نمی‌توان اثبات کرد، مانند علم و قدرت، اما اگر این ناتوانی به ارتکاب گناهان یا دوری از فضائل منجر شود، تأثیر آن منفی خواهد بود.
پس هر خوفی که این فواید بر او مترتب نگردد مذموم خواهد بود بلکه بسا باشد که باعث موت یا مرض یا فساد عقل گردد و این مانند آن است که در تأدیب هر طفل او را چنان بزنند که بمیرد یا عضوی از آن را بشکنند.
هوش مصنوعی: بنابراین هر نوع ترسی که موجب بهره‌مندی از این فواید نشود، مورد نکوهش است و ممکن است حتی منجر به مرگ، بیماری یا اختلال در عقل فرد شود. این موضوع شبیه به این است که در تربیت یک کودک، او را به گونه‌ای تنبیه کنند که جانش را از دست بدهد یا به یکی از اعضای بدنش آسیب بزنند.