گنجور

غرور اهل علم

طایفه سوم: از اهل غرور و غفلت، اهل علم اند و مغرورین این طایفه بسیارند آری:

در این خرقه بسی آلودگی هست
خوشا وقت و لباس درد نوشان

و از جمله مغرورین ایشان، فرقه ای هستند که اکثر عمر خود را صرف علم کلام و مجادلات نموده، و اکثر اوقات خود را صرف تعلیم آداب مناظره رسانیده، در ایراد شکوک و شبهات، تألیفات ساخته و پرداخته، نه در عقاید دینیه از مرتبه پست ترین عوام تجاوز نموده، و نه یک مذهبی را پا برجا کرده گاهی به این رأی میل کند، و زمانی آن قول را اختیار می کند و عقاید او مانند ریسمانی که در مقابل باد آویخته باشد، گاهی به چپ میل کند گاهی به راست از اکثر علوم آگاه، ولیکن در معرفت خدا گمراه اند.

خداوند علم و خداوند رأی
شناسای هر چیز غیر از خدای

و با وجود این، چنان پندارند که هیچ کس چون او خدا را نشناخته، و به صفات او دانا نشده و فکر کردن در شبهات جدلیه کلامیه را افضل طاعات داند و به آن توقع ثواب دارد و به این خیال فاسد، مغرور، و فریفته شیطان شده و از علوم دینیه، که منشأ سعادات دنیویه و اخرویه اند، باز می ماند و به طاعات و عبادات و تهذیب اخلاق نمی پردازند و غافل از این شده است که این شکوک و شبهات را مدخلیتی در تصحیح عقاید نیست و از این جهت عقاید بسیاری از عوام الناس از این شخص محکم تر است.

بلی: فایده بعضی از مسائل این علم آن است که اگر ملحدی یا صاحب بدعتی در مقام تخریب دین برآید، و دفع وی به قهر و غلبه میسر نباشد، صاحب علم و جدل، تشکیکات او را به قواعد علم مناظره دفع نماید و در بسیاری از اعصار، به خصوص در این ازمنه، فایده و اثری بر آن مترتب نمی گردد، زیرا مبتدعی که دفع او موقوف به این علم باشد نادر است و حصول بدعت و شبهه از برای کسانی که در این علم فرو رفته اند، بیشتر است .

و فرقه ای دیگر هستند که کمال را منحصر در عبارت فهمی می دانند و روزگار عزیز خود را صرف فهمیدن مطالب غیر، که صحت آنها معلوم نیست می کنند بلکه گاه است از برای عبارتی وجوه بسیار، و احتمالات بی شمار پیدا می کنند و مدتهای مدید از عمر را به دانستن احتمالات عبارت مخالف مذهبی، ی فاسقی در مسأله ای که نه به کار دنیا می آید، و نه به کار آخرت ضایع می کنند و این عمل لغو را کمال و دانش می دانند و از تحصیل معارف باز می مانند.

و طایفه ای دیگر اوقات خود را مصروف بر تعلم صرف و نحو و معانی و بیان و شعر و منطق می نمایند و روزگار خود را در دقایق آنها به انجام می رسانند به گمان آنکه علم شریعت و حکمت بر آنها موقوف است و غافلند از اینکه علمی که موقوف علیه علمی دیگر است، باید به قدر ضرورت در آن اکتفا نمود علاوه بر این، آن هم وقتی فایده ای دارد که از آنچه مقصود است به کار برده شود، نه اینکه تمام عمر را صرف همان مقدمه کرد و از مقصود اصلی باز ماند.

و گروهی دیگر هستند که مشغول علم شریعت می شوند، و لیکن بر فن معاملات، از علم فقه اقتصار می کنند و فروع نادره و فروض شاذه در آن را تتبع می کنند و از علم عبادات و اخلاق، و اشتغال به طاعات دور می افتند.

و فرقه دیگر بر فن معاملات و عبادات هر دو سعی می کنند، و لیکن از قدر ضرورت از آنها تجاوز می کنند و در مسائل غیر مهمه، و فروع غیر متحققه، اوقات را صرف می کنند، و به مطالب غیر مفیده می پردازند و از آنچه مقصود از علم شریعت است، که تهذیب اخلاق باشد باز می مانند.

صد هزاران فضل دانی از علوم
جان خود را می ندانی ای ظلوم
داند او خاصیت هر جوهری
در بیان جوهر خود چون خری
نیک می دانی یجوز و لایجوز
خود ندانی تو یجوزی یا عجوز
این روا وین ناروا دانی و لیک
ناروایی یا روایی بین تو نیک
قیمت هر کاله می دانی که چیست
قیمت خود را ندانی احمقی است
سعدها و نحسها دانسته ای
ننگری سعدی تو یا ناشسته ای
در گشاد عقدها گشتی تو پیر
عقده چندی دگر بگشاده گیر
عمر در محمول و در موضوع رفت
بی بصیرت عمر در مسموع رفت
جان جمله علمها این است این
که بدانی من کیم در یوم دین
از اصولینت اصول خویش به
که بدانی اصل خود ای مرد مه
حد اعیان و عرض دانسته گیر
حد خود را دان که نبود زان گزیر

و قومی دیگر در همه علوم شرعیه جد و جهد می نمایند، و به دقایق آنها می رسند و شب و روز در مسائل آنها تعمق می کنند و علاوه بر آن، مواظبت بر طاعات ظاهریه می نمایند و لیکن صفات نفسانیه خود را مهمل گذارده و از فکر آفات نفس خود غافل شده اند گاه باشد که متوجه اصلاح اخلاق خود نیز شده اند و مهلکات ردیه واضحه را دفع نموده و لیکن در زوایای نفس او دقایق مکر شیطان و تلبیس او مخفی است، و او از آنها غافل افتاده و جمیع این طوایف هرگاه عمل خود را صحیح، و خود را بر جاده خیر و سعادت دانند، مغرور و غافل اند، چون بعضی از ایشان علم مهم را ترک کرده و به آنچه فایده چندان ندارد پرداخته اند، مثل کسی که مرض مخصوصی داشته باشد که منجر به هلاکت او شود و او محتاج به آموختن دوایی باشد آن را ترک نموده و دوای مرضی دیگر را که معالجه به آن، ضد مرض او باشد بیاموزد.

و بعضی دیگر اگرچه تحصیل علمی که لازم است کرده است، و لیکن فایده آن را که عمل باشد ترک نموده، مثل مریضی که دوای مرض خود را بیاموزد و کتب معالجات را بخواند و بیماران دیگر را تعلیم کند، و لیکن مداوای خود را نکند و از این طوائف طایفه ای هستند که نفسهای ایشان به اخلاق ناپسند آکنده، و صفات ملهکه رذیله در آنها مجتمع گشته و لیکن غررو و غفلت ایشان را به جایی رسانیده که گمان می کنند شأن ایشان بالاتر است از آنکه صفت بدی در آنها ظاهر باشد و اخلاق رذیله را منحصر در عوام الناس می دانند و چون، آثار کبر و حب ریاست و برتری وشهرت در یکی از ایشان ظاهر گردد تصور کند که این تکبر نیست بلکه غرض، عزت دین و اظهار شرف علم است و چون علامت حسد در او پیدا شود، زبانش به غیبت امثال و اقران جاری گردد و به واسطه طعنی که بر او زده باشند یا او را رد نموده باشند یا مزاحم او شده باشند، پندارند این از راه غضب در دین و بغض فی الله است و حال آنکه اگر طعن بر دیگری از اهل علم زنند، یا بر او رد نمایند، و او را از منصب خود دفع کنند، این مغرور، مطلقا غضبناک نمی گردد، بلکه بسا باشد که شاد شود و اگر غضب او از برای دین بودی، نه از راه حسد و عداوت در رد و مزاحمت غضب او بر خود و دیگران یکسان بودی، و چون علامات ریا در او یافت می شود، گوید غرض از اظهار علم و عمل اقتدا کردن مردمان است به من تا هدایت یابند و تأمل نمی کند در اینکه اگر غرض از اظهار اعمال و احوال خود، ریا و خودنمایی نیست، بلکه اقتدای دیگران است، چرا به اقتدای ایشان به دیگری مسرور نمی شود؟ و اگر غرض، اصلاح مردم باشد، باید به هر نوع که به اصلاح می آیند مسرور شود و چون به مجالس ظلمه داخل شود و مدح و ثنای ایشان کند، و تواضع و فروتنی از برای ایشان نماید، و ملاحظه این کند که مدح و تواضع ظالم حرام است، شیطان فریب او دهد که اینها در هنگامی حرام است که به جهت طمع در مال ظالم مرتکب اینها شود اما غرض تو از آمد و شد با اهل ظلم، و مدح و تواضع، دفع ضرر از بندگان خداست و خدا بر باطن او مطلع است، که چنین نیست و اگر مرتبه یکی از امثال و اقران او در پیش آن ظالم بالاتر از او شود، و شفاعت او را در حق بندگان خدا قبول نماید، به نحوی که احتیاج به آمد و شد این شخص نباشد، بر او گران آید بلکه، اگر تواند که بدگویی او را در پیش آن ظالم کند، تا او را از آن مرتبه بیندازد، خودداری ننمایند.

و غفلت و غرور بعضی از این طایفه به جایی می رسد، که مالهای حرام اهل ظلم را می گیرند، به فریب آنکه مال مجهول المالک است و می گویند بر امثال من از پیشوای مسلمین جایز و لازم است که آن را اخذ کرده به قدر حاجت خود را مصرف نماید و تتمه را به فقرا تصدق کند و به این فریب، پیوسته مال حرام ایشان را می گیرد، و به اسرافهای خود خرج می کند، و دیناری به فقیر نمی رساند و بسی باشد که این مغرور، بر خوان ظلمه حاضر گردد، و از طعامهای ایشان می خورد و چون گویند که لایق مثل تو نیست خوردن این طعامها گوید بر من واجب است، زیرا این مال، مجهول المالک است و بر من به قدر قوه سعی در اخذ آن و رسانیدن به فقرا لازم است و خوردن من هم از آن، نوعی از اخذ است پس، از آن می خورم و قیمت آن را تصدق می کنم و خدا می داند که هیچ از قیمت آن را به احدی نمی دهد و این را می گوید که اعتقاد مردم عوام در حق او سست نشود و حال آنکه بر فرض تصدق کردن، از این غافل می شود که خوردن او باعث جرأت دیگران، و رواج امر ظالم می گردد.

و بسیاری هستند که مضایقه از این ندارند که در پنهان، از مال حرام ظالم بگیرند، و طعام ایشان را بخورند و لیکن اگر بدانند که یکی از مسطلعین عوام، مطلع می شوند، نهایت ابا و استنکاف از گرفتن آن می کند و بسا باشد که شوق حضور خدمت سلاطین، و آمد و شد خانه حکام و امرا در دل او جای گیر باشد، و لیکن در ظاهر از آن کناره کند تا اعتقاد عوام در حق او قوی گردد و با وجود اینها، چنان تصور کند که این دوری و اجتناب، از راه تقوی و ورع است.

و گاه باشد که بعضی از این طایفه، پیش نمازی جماعتی کند و چنان داند که عمل او باعث ترویج دین، و اقامه شعار اسلام، و غرض او برپای داشتن سنت سنیه سید المرسلین است و با وجود این، اگر دیگری از او اعلم و اصلح باشد و در آن مسجد به امامت پردازد، یا بعضی از مریدان او از او تخلف کنند، و به دیگری اقتدا نمایند، قیامتی از برای او برپا می شود، خواب شب و آرام روز از آن بیچاره منقطع می گردد و با خاطری پریشان و دلی ویران، شبی به روز و روزی به شب می رساند و اینها همه علامت آن است که غرض این احمق از امامت، نیست مگر حب جاه و ریاست و بعضی دیگر امامت و پیش نمازی را شغل و وسیله امر معاش و زندگانی خود قرار داده اند، و با وجود این، چنین می دانند که مشغول امر خیر هستند.

ای کبک خوش خرام که خوش میروی بناز
غره مشوه که گربه عابد نماز کرد

و ظاهر آن است که در امثال این زمان، امامی که قصد او محض تقرب به خدا و اقامه شعار اسلام باشد، بسیار کم است و علامت چنین شخصی آن است که هر وقت نیت قربت و قصد ثواب در مسجد رفتن و امامت داشته باشد می رود، و چون از این قصد خالی باشد ترک می کند و تنها نماز می کند و هر که صلاحیت امامت داشته باشد، از امامت در مسجد خود ایشان مضایقه نمی کند، بلکه به او اقتدا می کند و چنین شخصی اقتدا کردن مردم به او و نکردن در نزد او علی السویه است و کثرت و قلت در نزد او مطلقا تفاوتی نمی کند و حال او در وقت انفراد، با حال او در وقت امامت، از برای جماعتی بی شمار یکسان است.

و فرقه ای دیگر هستند که پای بر مسند حکومت شرع نهاده و خود را مفتی یا قاضی یا صدر یا شیخ الاسلام نامیده، فرمان پادشاه ظالمی را مستمسک حکم إلهی نموده، و از شرایط حکم و فتوی بی خبر، و از اوصاف حکم شرعی در ایشان اثری نیست مال و عرض مسلمانان از ایشان در فریاد و احکام شریعت سید المرسلین بر باد است عادلترین شهودشان رشوه حرام، و مداخل حلالشان مال بیوه زنان و ایتام.

مفتی بخورد مال یتیمان شهر و باز
بیچاره ناله از کمی اشتها کند

و بالجمله اصناف مغرورین اهل علم، به خصوص در امثال این اعصار بسیار است و کسی که تأمل کند می داند که تلبیس و تدلیس و افعال ذمیمه و صفات رذیله بعضی از ایشان به جایی منتهی شده که وجود ایشان ضرر اسلام و مسلمین، و موجب خرابی دین مبین، و مردن ایشان نفع ایمان، و برطرف شدنشان باعث استقامت امر مومنان است، زیرا ایشان دجال دین و علمدار لشکر شیاطین اند.

عیسی بن مریم علیه السلام عالم بد را مثال زده است به سنگی که بر ممر آبی افتاده، نه خود آب می خورد و نه می گذارد که آب، به زرع بندگان خدا برسد».

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

طایفه سوم: از اهل غرور و غفلت، اهل علم اند و مغرورین این طایفه بسیارند آری:
هوش مصنوعی: طایفه سوم شامل کسانی است که به غرور و غفلت دچار هستند. این افراد اهل علم‌اند، اما به شدت مغرور هستند و تعداد مغروران در این گروه زیاد است.
در این خرقه بسی آلودگی هست
خوشا وقت و لباس درد نوشان
هوش مصنوعی: این عبارت به این معناست که در این پوشش زاهدانه، آلودگی‌های زیادی وجود دارد و چه خوب است که وقتی مردم با درد و رنج مواجه می‌شوند، لباسی برای آرامش و تسکین آنان در نظر گرفته شود.
و از جمله مغرورین ایشان، فرقه ای هستند که اکثر عمر خود را صرف علم کلام و مجادلات نموده، و اکثر اوقات خود را صرف تعلیم آداب مناظره رسانیده، در ایراد شکوک و شبهات، تألیفات ساخته و پرداخته، نه در عقاید دینیه از مرتبه پست ترین عوام تجاوز نموده، و نه یک مذهبی را پا برجا کرده گاهی به این رأی میل کند، و زمانی آن قول را اختیار می کند و عقاید او مانند ریسمانی که در مقابل باد آویخته باشد، گاهی به چپ میل کند گاهی به راست از اکثر علوم آگاه، ولیکن در معرفت خدا گمراه اند.
هوش مصنوعی: در میان مغرورانی که وجود دارند، گروهی هستند که بیشتر عمر خود را به مطالعه علم کلام و بحث‌های مجادله‌ای اختصاص داده‌اند. آنان ساعاتی طولانی را صرف یادگیری فنون مناظره کرده و در زمینه طرح شبهات و شک‌ها تألیفات و نوشته‌هایی تولید کرده‌اند. اما در عین حال، نه به عقاید دینی عمیق و قابل توجه توجه کرده‌اند و نه یک مذهب مشخص را به‌طور قطعی قبول کرده‌اند. گاهی به یک نظر گرایش پیدا می‌کنند و زمانی به نظر دیگری. عقاید آن‌ها مانند ریسمانی است که در برابر باد تاب می‌خورد و به چپ و راست متمایل می‌شود. هرچند در بسیاری از علوم اطلاعات زیادی دارند، اما در شناخت خداوند دچار گمراهی هستند.
خداوند علم و خداوند رأی
شناسای هر چیز غیر از خدای
هوش مصنوعی: خداوند عالم و دانای به همه چیز است و تنها او ویژگی‌های واقعی هر چیزی را می‌شناسد، به جز خود خدا.
و با وجود این، چنان پندارند که هیچ کس چون او خدا را نشناخته، و به صفات او دانا نشده و فکر کردن در شبهات جدلیه کلامیه را افضل طاعات داند و به آن توقع ثواب دارد و به این خیال فاسد، مغرور، و فریفته شیطان شده و از علوم دینیه، که منشأ سعادات دنیویه و اخرویه اند، باز می ماند و به طاعات و عبادات و تهذیب اخلاق نمی پردازند و غافل از این شده است که این شکوک و شبهات را مدخلیتی در تصحیح عقاید نیست و از این جهت عقاید بسیاری از عوام الناس از این شخص محکم تر است.
هوش مصنوعی: برخی افراد بر این باورند که هیچ کس مانند آن‌ها خدا را نشناخته و به صفات او آگاهی ندارد. آن‌ها فکر کردن در مورد شبهات جدلی را بهترین عمل می‌دانند و انتظار پاداش دارند. اما در واقع، به این خیال نادرست دچار فریب شیطان شده‌اند و از یادگیری علوم دینی که می‌تواند موجب سعادت در دنیا و آخرت شود، محروم مانده‌اند. این افراد به عبادت و تهذیب نفس نمی‌پردازند و غافل از این هستند که این شک و تردیدها نقشی در تصحیح عقاید ندارند، به طوری که عقاید بسیاری از مردم عادی از آن‌ها استحکام بیشتری دارد.
بلی: فایده بعضی از مسائل این علم آن است که اگر ملحدی یا صاحب بدعتی در مقام تخریب دین برآید، و دفع وی به قهر و غلبه میسر نباشد، صاحب علم و جدل، تشکیکات او را به قواعد علم مناظره دفع نماید و در بسیاری از اعصار، به خصوص در این ازمنه، فایده و اثری بر آن مترتب نمی گردد، زیرا مبتدعی که دفع او موقوف به این علم باشد نادر است و حصول بدعت و شبهه از برای کسانی که در این علم فرو رفته اند، بیشتر است .
هوش مصنوعی: بله: فایده برخی از مسائل این علم این است که اگر فردی ملحد یا دارای بدعت بخواهد به تخریب دین بپردازد و نتوانیم او را به زور مجبور به سکوت کنیم، افراد با دانش و مهارت در مناظره می‌توانند شبهات او را با استفاده از قواعد علمی رد کنند. در بسیاری از زمان‌ها، به ویژه در حال حاضر، چنین فایده‌ای چندان به چشم نمی‌آید، زیرا افرادی که بدعت‌گذاری می‌کنند و شبهه ایجاد می‌کنند، معمولاً نادر هستند و افرادی که در این علم عمیقاً مشغول هستند، بیشتر در معرض شبهات و بدعت‌ها قرار دارند.
و فرقه ای دیگر هستند که کمال را منحصر در عبارت فهمی می دانند و روزگار عزیز خود را صرف فهمیدن مطالب غیر، که صحت آنها معلوم نیست می کنند بلکه گاه است از برای عبارتی وجوه بسیار، و احتمالات بی شمار پیدا می کنند و مدتهای مدید از عمر را به دانستن احتمالات عبارت مخالف مذهبی، ی فاسقی در مسأله ای که نه به کار دنیا می آید، و نه به کار آخرت ضایع می کنند و این عمل لغو را کمال و دانش می دانند و از تحصیل معارف باز می مانند.
هوش مصنوعی: گروهی دیگر وجود دارند که کمال را فقط در فهم عبارات می بینند و وقت گرانبهای خود را صرف درک نظریه‌های دیگران می‌ کنند، بدون اینکه صحت آن‌ها را بدانند. گاهی برای یک عبارت معانی و احتمالات زیادی می‌یابند و مدت‌های طولانی از عمرشان را صرف فهم احتمالات عبارات افرادی می‌کنند که نه به کار زندگی دنیایی می‌آید و نه به کار آخرت. آن‌ها این کار بیهوده را نشانه کمال و دانش می‌دانند و از کسب معارف مفید بازمی‌مانند.
و طایفه ای دیگر اوقات خود را مصروف بر تعلم صرف و نحو و معانی و بیان و شعر و منطق می نمایند و روزگار خود را در دقایق آنها به انجام می رسانند به گمان آنکه علم شریعت و حکمت بر آنها موقوف است و غافلند از اینکه علمی که موقوف علیه علمی دیگر است، باید به قدر ضرورت در آن اکتفا نمود علاوه بر این، آن هم وقتی فایده ای دارد که از آنچه مقصود است به کار برده شود، نه اینکه تمام عمر را صرف همان مقدمه کرد و از مقصود اصلی باز ماند.
هوش مصنوعی: گروهی دیگر از افراد زمان خود را صرف یادگیری زبان‌شناسی، شعر، منطق و معانی می‌کنند و تصور می‌کنند که برای درک علم شریعت و حکمت به این مباحث نیاز دارند. اما غافلند از اینکه این علوم فقط مقدمه‌ای برای دست‌یابی به علم اصلی هستند و باید از آن‌ها به اندازه لازم استفاده کرد. در حالی که فایده‌ی این علوم تنها زمانی است که به درک مقصود اصلی کمک کنند و نباید تمام عمر را صرف یادگیری همین مقدمه‌ها کرد و از اصل موضوع باز ماند.
و گروهی دیگر هستند که مشغول علم شریعت می شوند، و لیکن بر فن معاملات، از علم فقه اقتصار می کنند و فروع نادره و فروض شاذه در آن را تتبع می کنند و از علم عبادات و اخلاق، و اشتغال به طاعات دور می افتند.
هوش مصنوعی: برخی افراد به یادگیری علم شریعت مشغول می‌شوند، اما تنها به مطالعه فقه در زمینه معاملات بسنده کرده و به بررسی امور نادر و فرض‌های خاص در این زمینه می‌پردازند. این افراد از یادگیری علم عبادات و اخلاق و همچنین انجام کارهای عبادی غافل می‌مانند.
و فرقه دیگر بر فن معاملات و عبادات هر دو سعی می کنند، و لیکن از قدر ضرورت از آنها تجاوز می کنند و در مسائل غیر مهمه، و فروع غیر متحققه، اوقات را صرف می کنند، و به مطالب غیر مفیده می پردازند و از آنچه مقصود از علم شریعت است، که تهذیب اخلاق باشد باز می مانند.
هوش مصنوعی: یک گروه دیگر در زمینه‌های معاملات و عبادات تلاش می‌کنند، اما از حد لازم فراتر می‌روند و در مسائلی که اهمیت چندانی ندارند و فروعی که هنوز ثابت نشده‌اند، زمان خود را تلف می‌کنند. آنها به موضوعات بی‌فایده می‌پردازند و از هدف اصلی علم شریعت که اصلاح اخلاق است، دور می‌شوند.
صد هزاران فضل دانی از علوم
جان خود را می ندانی ای ظلوم
هوش مصنوعی: هزاران علم و دانش را می‌دانی، اما از خود و حقیقت وجودیت آگاه نیستی، ای انسان بی‌خبر.
داند او خاصیت هر جوهری
در بیان جوهر خود چون خری
هوش مصنوعی: او می‌داند که هر مادی یا چیزی چه خاصیتی دارد، اما در بیان ویژگی‌های خود مانند الاغ عمل می‌کند.
نیک می دانی یجوز و لایجوز
خود ندانی تو یجوزی یا عجوز
هوش مصنوعی: به خوبی می‌دانی که چه چیزهایی درست و چه چیزهایی نادرست است، اما خودت نمی‌دانی که آیا تو در مسیر درست حرکت می‌کنی یا نه.
این روا وین ناروا دانی و لیک
ناروایی یا روایی بین تو نیک
هوش مصنوعی: این کار خوب و آن کار بد را می‌شناسی، اما تو خود یا خوبی‌ها را نمی‌بینی یا بدی‌ها را نادیده می‌گیری.
قیمت هر کاله می دانی که چیست
قیمت خود را ندانی احمقی است
هوش مصنوعی: میدانی قیمت هر چیزی چقدر است، اما اگر قیمت خودت را ندانستی، نشان می‌دهد که بی‌خود و نادانی.
سعدها و نحسها دانسته ای
ننگری سعدی تو یا ناشسته ای
هوش مصنوعی: خودت را در خوشبختی و بدبختی بررسی کن؛ آیا واقعاً خوشبختی را می‌فهمی یا فقط به ظواهر نگاه می‌کنی؟
در گشاد عقدها گشتی تو پیر
عقده چندی دگر بگشاده گیر
هوش مصنوعی: تو در گشایش گره‌ها تجربه‌ای داری، پس کمی صبر کن تا گره‌های بیشتری را نیز باز کنی.
عمر در محمول و در موضوع رفت
بی بصیرت عمر در مسموع رفت
هوش مصنوعی: عمر انسان در چیزهایی که می‌شنود و می‌بیند گذشته می‌شود، بدون اینکه درک عمیقی از آن‌ها داشته باشد.
جان جمله علمها این است این
که بدانی من کیم در یوم دین
هوش مصنوعی: زندگی و ذات همه علم‌ها به این است که بدانی در روز قیامت من کیستم.
از اصولینت اصول خویش به
که بدانی اصل خود ای مرد مه
هوش مصنوعی: بهتر است که بدانید ریشه و اساس وجودی‌ات را، ای مرد بزرگ.
حد اعیان و عرض دانسته گیر
حد خود را دان که نبود زان گزیر
هوش مصنوعی: به مرزهای ظواهر و نشانه‌ها توجه کن و مرز خود را بشناس، زیرا نمی‌توانی از آن فرار کنی.
و قومی دیگر در همه علوم شرعیه جد و جهد می نمایند، و به دقایق آنها می رسند و شب و روز در مسائل آنها تعمق می کنند و علاوه بر آن، مواظبت بر طاعات ظاهریه می نمایند و لیکن صفات نفسانیه خود را مهمل گذارده و از فکر آفات نفس خود غافل شده اند گاه باشد که متوجه اصلاح اخلاق خود نیز شده اند و مهلکات ردیه واضحه را دفع نموده و لیکن در زوایای نفس او دقایق مکر شیطان و تلبیس او مخفی است، و او از آنها غافل افتاده و جمیع این طوایف هرگاه عمل خود را صحیح، و خود را بر جاده خیر و سعادت دانند، مغرور و غافل اند، چون بعضی از ایشان علم مهم را ترک کرده و به آنچه فایده چندان ندارد پرداخته اند، مثل کسی که مرض مخصوصی داشته باشد که منجر به هلاکت او شود و او محتاج به آموختن دوایی باشد آن را ترک نموده و دوای مرضی دیگر را که معالجه به آن، ضد مرض او باشد بیاموزد.
هوش مصنوعی: گروهی دیگر در تمام علوم شرعی تلاش و کوشش می‌کنند و به جزئیات آن‌ها رسیدگی می‌کنند و شب و روز در مسائل آن‌ها تفکر می‌کنند. علاوه بر این، بر انجام عبادات ظاهری هم توجه دارند، اما در مورد صفات نفسانی خود بی‌توجه هستند و از آسیب‌های نفس خود غافل مانده‌اند. گاهی ممکن است به اصلاح اخلاق خود توجهی کرده باشند و معایب واضح را از خود دور کنند، اما در عمق روحشان دقایق فریب‌های شیطان پنهان است و از آن‌ها غافل هستند. تمام این گروه‌ها وقتی عمل خود را درست و خود را در مسیر خیر و سعادت بیابند، متوهم و غافل می‌شوند؛ چون برخی از آن‌ها علم مهمی را رها کرده و به مسائلی که فایده چندانی ندارد پرداخته‌اند. این وضع مانند کسی است که دچار بیماری خطرناکی است و نیاز به یادگیری دارویی دارد، اما آن را ترک کرده و به دارویی که برعکس بیماری‌اش عمل می‌کند، توجه می‌کند.
و بعضی دیگر اگرچه تحصیل علمی که لازم است کرده است، و لیکن فایده آن را که عمل باشد ترک نموده، مثل مریضی که دوای مرض خود را بیاموزد و کتب معالجات را بخواند و بیماران دیگر را تعلیم کند، و لیکن مداوای خود را نکند و از این طوائف طایفه ای هستند که نفسهای ایشان به اخلاق ناپسند آکنده، و صفات ملهکه رذیله در آنها مجتمع گشته و لیکن غررو و غفلت ایشان را به جایی رسانیده که گمان می کنند شأن ایشان بالاتر است از آنکه صفت بدی در آنها ظاهر باشد و اخلاق رذیله را منحصر در عوام الناس می دانند و چون، آثار کبر و حب ریاست و برتری وشهرت در یکی از ایشان ظاهر گردد تصور کند که این تکبر نیست بلکه غرض، عزت دین و اظهار شرف علم است و چون علامت حسد در او پیدا شود، زبانش به غیبت امثال و اقران جاری گردد و به واسطه طعنی که بر او زده باشند یا او را رد نموده باشند یا مزاحم او شده باشند، پندارند این از راه غضب در دین و بغض فی الله است و حال آنکه اگر طعن بر دیگری از اهل علم زنند، یا بر او رد نمایند، و او را از منصب خود دفع کنند، این مغرور، مطلقا غضبناک نمی گردد، بلکه بسا باشد که شاد شود و اگر غضب او از برای دین بودی، نه از راه حسد و عداوت در رد و مزاحمت غضب او بر خود و دیگران یکسان بودی، و چون علامات ریا در او یافت می شود، گوید غرض از اظهار علم و عمل اقتدا کردن مردمان است به من تا هدایت یابند و تأمل نمی کند در اینکه اگر غرض از اظهار اعمال و احوال خود، ریا و خودنمایی نیست، بلکه اقتدای دیگران است، چرا به اقتدای ایشان به دیگری مسرور نمی شود؟ و اگر غرض، اصلاح مردم باشد، باید به هر نوع که به اصلاح می آیند مسرور شود و چون به مجالس ظلمه داخل شود و مدح و ثنای ایشان کند، و تواضع و فروتنی از برای ایشان نماید، و ملاحظه این کند که مدح و تواضع ظالم حرام است، شیطان فریب او دهد که اینها در هنگامی حرام است که به جهت طمع در مال ظالم مرتکب اینها شود اما غرض تو از آمد و شد با اهل ظلم، و مدح و تواضع، دفع ضرر از بندگان خداست و خدا بر باطن او مطلع است، که چنین نیست و اگر مرتبه یکی از امثال و اقران او در پیش آن ظالم بالاتر از او شود، و شفاعت او را در حق بندگان خدا قبول نماید، به نحوی که احتیاج به آمد و شد این شخص نباشد، بر او گران آید بلکه، اگر تواند که بدگویی او را در پیش آن ظالم کند، تا او را از آن مرتبه بیندازد، خودداری ننمایند.
هوش مصنوعی: برخی افراد باوجود اینکه تحصیلات علمی لازم را دارند، از عمل به دانسته‌های خود غافلند. مانند بیماری که روش درمان خود را می‌آموزد و دیگران را نیز آموزش می‌دهد، اما خود را درمان نمی‌کند. این افراد به اخلاق ناپسند آلوده‌اند و ویژگی‌های زشت در آن‌ها جمع شده، ولی به طور نادرستی فکر می‌کنند که شأن بالاتری دارند و صفات بد مختص مردم عادی است. وقتی نشانه‌های تکبر و علاقه به مقام و شهرت در آن‌ها آشکار می‌شود، نمی‌پندارند که دچار تکبرند؛ بلکه تصور می‌کنند که این احساسات برای عزت دین و نشان دادن علمشان است. هنگامی که حسادت در آن‌ها ظاهر می‌شود، به غیبت دیگران می‌پردازند و این عمل را به عنوان دفاع از دین توجیه می‌کنند. اما وقتی نسبت به افراد دیگر علمای خود نیز طعنه‌ای می‌زنند یا آن‌ها را رد می‌کنند، به هیچ وجه از این موضوع ناراحت نمی‌شوند، بلکه ممکن است خوشحال نیز شوند. اگر جدی بودنشان از سر دین بود، باید نسبت به حسد و دشمنی با دیگران یکسان واکنش نشان دهند. زمانی که ریا در آن‌ها نمایان می‌شود، می‌گویند هدفشان از نشان دادن علم و کارهای نیک، هدایت دیگران است. اما اگر هدفشان واقعا هدایت مردم بود، باید از هر طریقی که موجب اصلاح مردم می‌شود خوشحال باشند. در مجالس ظالمان شرکت کرده و به مدح و ثنای آن‌ها می‌پردازند و این در حالی است که مدح و تواضع در برابر ظالم حرام است. شیطان به آن‌ها می‌گوید که این کارها فقط در صورتی حرام است که برای طمع به مال ظالم انجام شود، درحالی‌که هدف این افراد از همراهی با ظالم‌ها، دفع ضرر از بندگان خداست، در حالی که خداوند باطن آن‌ها را می‌داند. اگر یکی از هم‌ردیف‌های آن‌ها در نزد ظالم موقعیتی بالاتر داشته باشد و شفاعت او را در حق بندگان خدا بپذیرد، برای آن‌ها سخت خواهد بود و ممکن است تلاش کنند که او را بدنام کنند تا از آن مقام پایین بیفتد.
و غفلت و غرور بعضی از این طایفه به جایی می رسد، که مالهای حرام اهل ظلم را می گیرند، به فریب آنکه مال مجهول المالک است و می گویند بر امثال من از پیشوای مسلمین جایز و لازم است که آن را اخذ کرده به قدر حاجت خود را مصرف نماید و تتمه را به فقرا تصدق کند و به این فریب، پیوسته مال حرام ایشان را می گیرد، و به اسرافهای خود خرج می کند، و دیناری به فقیر نمی رساند و بسی باشد که این مغرور، بر خوان ظلمه حاضر گردد، و از طعامهای ایشان می خورد و چون گویند که لایق مثل تو نیست خوردن این طعامها گوید بر من واجب است، زیرا این مال، مجهول المالک است و بر من به قدر قوه سعی در اخذ آن و رسانیدن به فقرا لازم است و خوردن من هم از آن، نوعی از اخذ است پس، از آن می خورم و قیمت آن را تصدق می کنم و خدا می داند که هیچ از قیمت آن را به احدی نمی دهد و این را می گوید که اعتقاد مردم عوام در حق او سست نشود و حال آنکه بر فرض تصدق کردن، از این غافل می شود که خوردن او باعث جرأت دیگران، و رواج امر ظالم می گردد.
هوش مصنوعی: برخی افراد به دلیل غفلت و غرور، به جایی می‌رسند که اموال حرام ستمگران را به بهانه اینکه این اموال مجهول المالک هستند، می‌گیرند و ادعا می‌کنند که برای کسانی مثل خودشان از طرف رهبران مسلمین جایز و واجب است که از این اموال بردارند و به اندازه نیاز خود مصرف کنند و بقیه را به فقرا دهند. به این ترتیب، به طور مداوم این اموال حرام را می‌گیرند و بی‌رویه خرج می‌کنند، بدون اینکه حتی یک دینار به فقیران برسانند. برخی از این افراد حتی در مهمانی‌های ستمگران حاضر می‌شوند و از غذاهای آن‌ها می‌خورند و زمانی که به آن‌ها گفته می‌شود که خوردن این غذاها برایشان مناسب نیست، می‌گویند که بر آن‌ها واجب است زیرا این اموال مجهول المالک هستند و آن‌ها موظفند که به اندازه توان خود از این اموال بردارند و به فقرا برسانند و خوردن‌شان هم نوعی از گرفتن این اموال است. با این تفکر، از آن غذا می‌خورند و قیمت آن را نذر می‌کنند، اما در واقع هیچ بخشی از آن قیمت را به کسی نمی‌دهند و این کار را برای حفظ اعتبار خود بین مردم انجام می‌دهند. حال آنکه در فرض صدقه دادن، از این غافل می‌شوند که خوردن آن‌ها باعث جرات دیگران و رواج ظلم می‌شود.
و بسیاری هستند که مضایقه از این ندارند که در پنهان، از مال حرام ظالم بگیرند، و طعام ایشان را بخورند و لیکن اگر بدانند که یکی از مسطلعین عوام، مطلع می شوند، نهایت ابا و استنکاف از گرفتن آن می کند و بسا باشد که شوق حضور خدمت سلاطین، و آمد و شد خانه حکام و امرا در دل او جای گیر باشد، و لیکن در ظاهر از آن کناره کند تا اعتقاد عوام در حق او قوی گردد و با وجود اینها، چنان تصور کند که این دوری و اجتناب، از راه تقوی و ورع است.
هوش مصنوعی: بسیاری از افراد هستند که هیچ تردیدی در گرفتن مال حرام از ظالمین ندارند و از غذای آن‌ها استفاده می‌کنند، اما اگر بفهمند که یکی از مردم عادی به این موضوع پی خواهد برد، بسیار با احتیاط و پرهیز از آن استفاده می‌کنند. همچنین ممکن است که به حضور در محافل سلاطین و رفت و آمد به خانه‌ی حکام و امرا علاقه‌مند باشند، اما در ظاهر خود را از آن‌ها دور نگه می‌دارند تا نظر مردم نسبت به خود را مثبت نگه دارند. در این میان، آن‌ها این دوری و احتیاط را به عنوان نشانه‌ای از تقوی و پارسایی تلقی می‌کنند.
و گاه باشد که بعضی از این طایفه، پیش نمازی جماعتی کند و چنان داند که عمل او باعث ترویج دین، و اقامه شعار اسلام، و غرض او برپای داشتن سنت سنیه سید المرسلین است و با وجود این، اگر دیگری از او اعلم و اصلح باشد و در آن مسجد به امامت پردازد، یا بعضی از مریدان او از او تخلف کنند، و به دیگری اقتدا نمایند، قیامتی از برای او برپا می شود، خواب شب و آرام روز از آن بیچاره منقطع می گردد و با خاطری پریشان و دلی ویران، شبی به روز و روزی به شب می رساند و اینها همه علامت آن است که غرض این احمق از امامت، نیست مگر حب جاه و ریاست و بعضی دیگر امامت و پیش نمازی را شغل و وسیله امر معاش و زندگانی خود قرار داده اند، و با وجود این، چنین می دانند که مشغول امر خیر هستند.
هوش مصنوعی: گاهی برخی از افراد این طایفه، در جماعت نماز پیش نماز می‌شوند و فکر می‌کنند که کارشان به ترویج دین و حفظ شعار اسلام و پابرجا نگه داشتن سنت پیامبر اکرم کمک می‌کند. اما اگر فردی دیگر از او عالم‌تر و شایسته‌تر باشد و در همان مسجد به امامت بپردازد، یا برخی از پیروان او از او پیروی نکرده و به دیگری اقتدا کنند، او دچار نگرانی و اضطراب می‌شود و خواب و آرامش را از دست می‌دهد. این وضعیت نشان‌دهنده این است که انگیزه او از امامت، فقط حب جاه و مقام است و برخی دیگر هم امامت را شغل و وسیله‌ای برای تأمین معیشت خود می‌دانند، در حالی که همچنان خیال می‌کنند در کار نیکی مشغول هستند.
ای کبک خوش خرام که خوش میروی بناز
غره مشوه که گربه عابد نماز کرد
هوش مصنوعی: ای کبک زیبا و خوش‌حرکت که با افتخار راه می‌روی، به خود نبالید و مغرور نشوید؛ زیرا ممکن است برعکس ظاهر آرام و مذهبی، خطر در کمین باشد.
و ظاهر آن است که در امثال این زمان، امامی که قصد او محض تقرب به خدا و اقامه شعار اسلام باشد، بسیار کم است و علامت چنین شخصی آن است که هر وقت نیت قربت و قصد ثواب در مسجد رفتن و امامت داشته باشد می رود، و چون از این قصد خالی باشد ترک می کند و تنها نماز می کند و هر که صلاحیت امامت داشته باشد، از امامت در مسجد خود ایشان مضایقه نمی کند، بلکه به او اقتدا می کند و چنین شخصی اقتدا کردن مردم به او و نکردن در نزد او علی السویه است و کثرت و قلت در نزد او مطلقا تفاوتی نمی کند و حال او در وقت انفراد، با حال او در وقت امامت، از برای جماعتی بی شمار یکسان است.
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد در دنیای امروزی، پیدا کردن امامی که به‌طور خالص به دنبال نزدیکی به خداوند و برپایی ارزش‌های اسلامی باشد، بسیار نادر است. نشانه چنین فردی این است که هر وقت نیتش نزدیک شدن به خدا و کسب ثواب از طریق رفتن به مسجد و امامت باشد، به این کار می‌پردازد و زمانی که این نیت را نداشته باشد، از امامت خودداری می‌کند و تنها نماز می‌خواند. همچنین، هر کس که صلاحیت امامت داشته باشد، از امامت در مسجد دیگران دریغ نمی‌کند و حتی از او پیروی می‌کند. برای چنین فردی، پیروانش چه زیاد باشند و چه کم، هیچ تفاوتی ندارد و وضعیت او در زمان تنهایی و در زمان امامت برای گروهی بزرگ یکسان است.
و فرقه ای دیگر هستند که پای بر مسند حکومت شرع نهاده و خود را مفتی یا قاضی یا صدر یا شیخ الاسلام نامیده، فرمان پادشاه ظالمی را مستمسک حکم إلهی نموده، و از شرایط حکم و فتوی بی خبر، و از اوصاف حکم شرعی در ایشان اثری نیست مال و عرض مسلمانان از ایشان در فریاد و احکام شریعت سید المرسلین بر باد است عادلترین شهودشان رشوه حرام، و مداخل حلالشان مال بیوه زنان و ایتام.
هوش مصنوعی: گروهی وجود دارند که بر منصب حکومت شرعی نشسته و خود را به عنوان مفتی، قاضی، صدر یا شیخ الاسلام معرفی می‌کنند. آنها به بهانهٔ فرمان یک پادشاه ظالم، حکم‌های خود را به عنوان حکم الهی ارائه می‌دهند و از شرایط لازم برای صدور حکم و فتوا بی‌خبر هستند. در وجودشان نشانه‌ای از ویژگی‌های حکم شرعی دیده نمی‌شود و حقوق و دارایی‌های مسلمانان به راحتی به باد می‌رود. عادل‌ترین گواهی که از آنها انتظار می‌رود، شامل رشوه است و مداخل حلال آنها شامل اموال بیوه زنان و یتیمان می‌شود.
مفتی بخورد مال یتیمان شهر و باز
بیچاره ناله از کمی اشتها کند
هوش مصنوعی: مفتی به راحتی و بدون فکر، مال یتیمان شهر را می‌خورد و در عین حال از کمبود اشتها شکایت می‌کند.
و بالجمله اصناف مغرورین اهل علم، به خصوص در امثال این اعصار بسیار است و کسی که تأمل کند می داند که تلبیس و تدلیس و افعال ذمیمه و صفات رذیله بعضی از ایشان به جایی منتهی شده که وجود ایشان ضرر اسلام و مسلمین، و موجب خرابی دین مبین، و مردن ایشان نفع ایمان، و برطرف شدنشان باعث استقامت امر مومنان است، زیرا ایشان دجال دین و علمدار لشکر شیاطین اند.
هوش مصنوعی: در دنیای امروز، افرادی که به علم و دانش مشهور هستند، اما در واقع دچار فریب و گمراهی‌اند، بسیارند. کسانی که به خوبی فکر کنند به این نتیجه می‌رسند که رفتارهای نادرست و صفات نامطلوب برخی از این افراد به حدی رسیده که وجودشان برای اسلام و مسلمانان آسیب‌زا بوده و به خرابی دین مقدس می‌انجامد. همچنین، اگر این افراد از بین بروند، این امر به نفع ایمان خواهد بود و استحکام دین مؤمنان را بیشتر می‌کند، زیرا آنان در واقع دشمنان دین و نمایندگان نیروهای شیطانی هستند.
عیسی بن مریم علیه السلام عالم بد را مثال زده است به سنگی که بر ممر آبی افتاده، نه خود آب می خورد و نه می گذارد که آب، به زرع بندگان خدا برسد».
هوش مصنوعی: عیسی بن مریم علیه السلام دنیا را به سنگی تشبیه کرده است که در مسیر آب قرار دارد. این سنگ نه خود از آب استفاده می‌کند و نه اجازه می‌دهد که آب به مزارع بندگان خدا برسد.