گنجور

غرور و اعظان

طایفه چهارم: واعظانند و اهل غرور و غفلت ایشان نیز بسیار است بعضی از اینها از احوال نفس و صفات آن، و از خوف و رجا و توکل و رضا و صبر و شکر و غیره سخن می گوید، و چنان می پندارد که با گفتن اینها و خواندن خلق با اینها، خود نیز متصف به آنها می گردد، و حال آنکه در آن صفات از پایه ادنای عامی ترقی ننموده است.

بر همه درس توکل می کند
در هوا او پشه را رگ می زند

و چنان گمان می کند که غرض او از وعظ، اصلاح مردم است، نه امر دیگر و حال آنکه اگر واعظی دیگر یافت شود که از برای اصلاح خلق بهتر باشد، و مردم رو به او آورند، این بیچاره از غصه و حسد نزدیک به مردن می رسد و اگر یکی مدح و ثنای آن واعظ دیگر را کند، این با آن مدح کننده دشمن می گردد.

و گروهی دیگر خود را مشغول قصه خوانی و نقالی ساخته، و شطح و طاماتی چند پرداخته، و در کلمات، سجع و قافیه به هم انداخته، سعی در تحصیل قصه های غریبه و احادیث عجیبه می نمایند و طالب آنند که مستمعان، صداها به گریه بلند کنند، و صیحه ها بکشند، و بر سر و صورت خود بزنند و از شنیدن کلمات او حرکات شوقیه نمایند و از انواع این امور لذت می برند و بسا باشد که احادیث کاذبه جعل کنند و قصه های دروغ بر هم بافند از برای رقت عوام و شوق و میل ایشان و شکی نیست که امثال این اشخاص، شیاطین انس اند و خود گمراهند و مردمان را نیز گمراه می کنند و سزاوار وعظ و ارشاد نیست، مگر کسی که قصد او بجز هدایت مردم نباشد و طمع او از خلق بالکلیه منقطع شده باشد و مدح و ذم در نظر او یکسان باشد نه از مذمت ایشان مضایقه داشته باشد بعد از آنکه در نزد خدا ممدوح باشد و نه به مدح ایشان شاد شود، و اگر چه حال خود را نزد خدا نداند و چنانچه واعظی دیگر پیدا شود که در ارشاد مردم و هدایت ایشان معین و مددکار او باشد، نهایت فرح و سرور از برای او حاصل گردد و با نظر حقارت و پستی به هیچ یک از بندگان خدا ننگرد بلکه احتمال دهد که هر کس از او بهتر باشد، زیرا به وطن هر کس و خاتمه امور، خدا داناتر است.

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

طایفه چهارم: واعظانند و اهل غرور و غفلت ایشان نیز بسیار است بعضی از اینها از احوال نفس و صفات آن، و از خوف و رجا و توکل و رضا و صبر و شکر و غیره سخن می گوید، و چنان می پندارد که با گفتن اینها و خواندن خلق با اینها، خود نیز متصف به آنها می گردد، و حال آنکه در آن صفات از پایه ادنای عامی ترقی ننموده است.
هوش مصنوعی: در بین گروه‌ها، برخی به عنوان واعظ شناخته می‌شوند و خود را در معرض غرور و غفلت قرار می‌دهند. این افراد معمولاً در مورد ویژگی‌های نفس و صفات آن مانند ترس، امید، توکل، رضایت، صبر و شکر سخن می‌گویند و به اشتباه فکر می‌کنند با بیان این موضوعات و مشابهات آن‌ها، خود را به این صفات مزین کرده‌اند. در حالی که در واقع، خودشان هیچ پیشرفتی در این ویژگی‌ها نداشته و از سطح ابتدایی نیز فراتر نرفته‌اند.
بر همه درس توکل می کند
در هوا او پشه را رگ می زند
هوش مصنوعی: به هر چیزی اعتماد کرده و به خدا توکل می‌کند؛ حتی در آسمان، پشه‌ را با دقت می‌زند.
و چنان گمان می کند که غرض او از وعظ، اصلاح مردم است، نه امر دیگر و حال آنکه اگر واعظی دیگر یافت شود که از برای اصلاح خلق بهتر باشد، و مردم رو به او آورند، این بیچاره از غصه و حسد نزدیک به مردن می رسد و اگر یکی مدح و ثنای آن واعظ دیگر را کند، این با آن مدح کننده دشمن می گردد.
هوش مصنوعی: انسان گمان می‌کند که هدف او از سخنرانی، اصلاح مردم است، در حالی که اگر یک سخنران دیگر پیدا شود که در اصلاح مردم بهتر عمل کند و مردم به او روی بیاورند، او از ناراحتی و حسد به شدت آسیب می‌بیند و نزدیک به مرگ می‌شود. همچنین، اگر کسی به آن سخنران دیگر مدح و ستایش کند، او نسبت به آن فرد حسد ورزیده و دشمنی می‌کند.
و گروهی دیگر خود را مشغول قصه خوانی و نقالی ساخته، و شطح و طاماتی چند پرداخته، و در کلمات، سجع و قافیه به هم انداخته، سعی در تحصیل قصه های غریبه و احادیث عجیبه می نمایند و طالب آنند که مستمعان، صداها به گریه بلند کنند، و صیحه ها بکشند، و بر سر و صورت خود بزنند و از شنیدن کلمات او حرکات شوقیه نمایند و از انواع این امور لذت می برند و بسا باشد که احادیث کاذبه جعل کنند و قصه های دروغ بر هم بافند از برای رقت عوام و شوق و میل ایشان و شکی نیست که امثال این اشخاص، شیاطین انس اند و خود گمراهند و مردمان را نیز گمراه می کنند و سزاوار وعظ و ارشاد نیست، مگر کسی که قصد او بجز هدایت مردم نباشد و طمع او از خلق بالکلیه منقطع شده باشد و مدح و ذم در نظر او یکسان باشد نه از مذمت ایشان مضایقه داشته باشد بعد از آنکه در نزد خدا ممدوح باشد و نه به مدح ایشان شاد شود، و اگر چه حال خود را نزد خدا نداند و چنانچه واعظی دیگر پیدا شود که در ارشاد مردم و هدایت ایشان معین و مددکار او باشد، نهایت فرح و سرور از برای او حاصل گردد و با نظر حقارت و پستی به هیچ یک از بندگان خدا ننگرد بلکه احتمال دهد که هر کس از او بهتر باشد، زیرا به وطن هر کس و خاتمه امور، خدا داناتر است.
هوش مصنوعی: گروهی دیگر به قصه‌گویی و روایت‌گری مشغولند و داستان‌ها و احادیث عجیبی را نقل می‌کنند. آن‌ها تلاش می‌کنند تا با استفاده از کلمات و قافیه‌ها، احساسات مخاطبان را تحریک کنند و باعث شوند که شنوندگان به شدت گریه کنند یا فریاد بکشند و به خودشان بزنند و از شنیدن حرف‌هایشان به نوعی جنون و شور و شوق دست بزنند. این دسته اغلب برای جلب توجه مردم، روایت‌های دروغین و جعلی می‌سازند و با این کارها، نه تنها خود را گمراه کرده‌اند بلکه دیگران را نیز به اشتباه می‌اندازند. افرادی از این دست شیاطین انسان هستند و شایسته نصیحت و هدایت نیستند، مگر آنکه هدفشان از این کار فقط هدایت مردم باشد و هیچ انتظاری از آن‌ها نداشته باشند. در نظر این افراد، حمد و نکوهش دیگران یکسان است و از نظر خداوند محبوب هستند. آن‌ها حتی اگر کسی از آن‌ها بیشتر ارزش داشته باشد، به هیچ کس با تحقیر نگاه نمی‌کنند و احتمال می‌دهند که هر کس از خودشان بهتر باشد، زیرا تنها خداوند است که از سرنوشت هر کس آگاه‌تر است.