گنجور

اهل فسق و معاصی

طایفه دوم: فرورفتگان به شهوات دنیویه، و غریقان لذات نفسانیه، و اهل فسق و معاصی اند و مغرورین از این طایفه بر چند نوعند:

نوع اول: جماعتی هستند که سبب غرور و فریب ایشان، گمان نقد بودن دنیا و نسیه بودن آخرت شده، و از این غافل گشته اند که اگر چه دنیا نقد و آخرت نسیه است، اما نه چنین است که هر نقدی بهتر از نسیه بوده باشد و اگر چنین بودی چرا هرگاه طبیبی مریض را منع کند از بعضی طعامهای لذیذ، که نهایت رغبت به آنها دارد، و به جهت اینکه مبادا بعد از این، مرضی از برای او هم رسد، ترک طعامهای نقد را می کند، به امید صحت نسیه، و هرگاه شخص امینی ده دینار از او بگیرد، که بعد از یکسال یا دو سال، بیست دینار به او بدهد، دست از ده دینار نقد برمی دارد به طمع بیست دینار نسیه و چرا این قدر خود را به زحمت سفرها و خطر دریاها می اندازد، از جهت راحت بعد از این بلکه اکثر اعمال بندگان از زراعت و تجارت و معاملات، از این قبیل است، زیرا مال نقد خود را صرف می کند به امید نسیه بیشتر پس هرگاه یک نقد را توان داد به جهت دوئی نسیه، چگونه دنیای پست را که قدر محسوس در جنب آخرت ندارد، به عوض آن نتوان داد علاوه بر این، جمیع لذات دنیویه را به انواع آفات و کدورات مشوب، وعیش و عشرت آن، به چندین غم و غصه مخلوط است .

محیطش پر کدورت مرکزش دور
هوایش پر عفونت چشمه اش شور

به خلاف لذات اخرویه که از همه آفات دور، و به هیچ وجه به کدورتی ممزوج نیست سلطنتی است بی زوال، و راحتی است بی رنج و ملال.

نوع دوم: کسانی هستند که سبب غرور و غفلت ایشان، گمان این است که لذات دنیا امری است یقینی و لذات اخرویه چیزی است احتمالی، و یقینی از احتمالی بهتر است و عاقل از امر یقینی دست برنمی دارد به امید امر احتمالی و منشا این نیست، مگر کفر ظاهری یا باطنی، که اظهار آن را نمی کند و چنین کسی از زمره کفار محسوب، و دفع این غرور، به تحصیل یقین به امور معاد است به ادله واضحه قطعیه با وجود اینکه همچنین نیست که هر یقینی را بر هر احتمالی توان ترجیح داد و از این جهت است که اگر در سفره، عسلی باشد، که احتمال زهر در آن باشد، البته عاقل از آن اجتناب می کند و لذت یقینی عسل را به ضرر احتمالی زهر ترک می کند بخصوص احتمالی که جمعی کثیر از اهل علم و عقل بر آن گواهی دهند و اکثر منافع دنیویه از زراعات و معاملات، که عقلا مال نقد را صرف آن می کنند، به طمع نفع احتمالی است.

و همچنین، می بینیم که آدمی مال کثیر خرج می کند، که زنی بخواهد به جهت حصول اولاد، و حال اینکه گاه است آن زن عقیم باشد، یا در خود او ناخوشی باشد که عدیم الولد باشد بلکه هر زحمتی که کشیده می شود و هر خرجی که می شود که نفع آن یکسال دیگر مثلا عاید شود محض احتمال است، چون بودن این شخص و حیات او تا یکسال دیگر نیست مگر به محض احتمال پس این مغرور احمق چگونه مال نقد یقینی خود را تلف می کند و از راحت قطعی خود دست برمی دارد به امید نفع و راحت جزئی احتمالی که احدی یقین ندارد که متحقق خواهد شد و لذت کدورت آلوده چند روزه دنیا را مضایقه دارد که دست بردارد به امید لذت جاوید آخرت که به اعتقاد او اگر چه احتمالی باشد و لیکن اعاظم عقلا از انبیا و اولیا و اساطین حکما و عرفا بر وجود آن گواهی داده اند و به این نوع از مغرورین اشاره است آنچه را که خداوند عالم فرموده است که «و غرتهم الحیوه الدنیا» یعنی «از جمله مردمان کسانی هستند که زندگانی دنیا و حیات این عاریت سرا، ایشان را فریفته کرده است».

نوع سوم: طایفه ای هستند که شیطان ایشان را به خدا مغرور نموده، چنان که خدای تعالی فرموده است «و غرکم بالله الغرور» ایشان جماعتی هستند که دنیا فی الجمله به ایشان روی آورده است و بعضی از نعمتهای آن از برای ایشان میسر شده پس نعمتهای خدا را در دنیا از برای خود ملاحظه نمایند و بسیاری از مومنین را مشاهده نمایند که محتاج و فقیر و شکسته و علیل اند آنگاه شیطان در مقام فریب ایشان برمی آید که معلوم است که خدا را نظر لطف و مرحمتی با ما هست که با فقرا نیست و محبتی که با ما دارد با ایشان ندارد و اگر نه چنین بودی چنانکه با ما احسان فرموده است با ایشان نیز کردی و چون لطف و محبت او با ما بیشتر است ظاهر است که در آخرت نیز احسان او با ما بیشتر خواهد بود و مرتبه ما بالاتر خواهد بود و این خیالی است فاسد و توهمی است باطل بلکه در نظر ارباب بصیرت این عین ذلت و پستی و خواری و نگونساری است، زیرا نعمتهای دنیا و لذتهای آن همه موجب هلاکت، و باعث دوری از درگاه رب العزت اند نفس انسانی از آنها هلاک می گردد و از این جهت خدا، دوستان خود را در دنیا از آن پرهیز می فرماید و محافظت می کند.

همچنان که پدر مهربان، فرزند عزیز خود را از حلویات و طعامهای لذیذ پرهیز می دهد و معامله خدا با مومنین و اهل کفر و فسق در دنیا مثل کسی است که دو بنده داشته باشد که یکی را نهایت محبت و دوستی داشته باشد و دیگری در نظر او خوار و پست باشد پس اولی را از لهو و لعب منع می کند و او را در مکتب محبوس می سازد تا علم و ادب بیاموزد و او را در هنگام مرض، دواهای ناگوار می خوراند و طعامهای لذیذ را از او باز می گیرد ولی دومی را به حال خود وا می گذارد تا هر چه دلخواه او است چنان کند و شب و روز خود را به بازی صرف کند پس اگر این بنده چنین داند که مولای او، او را دوست تر دارد بسی نادان و احمق خواهد بود.

و از این سبب بود که اکابر دین، هر وقت که دنیا به ایشان رو می کرد محزون می گشتند و می گفتند نمی دانیم چه گناهی از ما سر زده و چون فقر، به ایشان رو می آورد می گفتند مرحبا به شعار نیکان و پسندیدگان و اما اهل غفلت و غرور، از این غافلند و چنان پندارند که اقبال دنیا کرامتی است از خدا، و ادبار آن ذلت و پستی است، و از حقیقت امر غافل گشته اند و دیده بصیرت ایشان پوشیده شده تا زحمت را رحمت، و ذلت را عزت دانسته اند.

خاردان آن را که خرما دیده ای
ای که بس نان کور و بس نادیده ای
تخته بند است آنکه تختش خوانده ای
صدر پنداری و بر در مانده ای

و خدا از احوال ایشان خبر داده و می فرماید: «فاما الانسان اذا ما ابتلیه ربه فاکرمه و نعمه فیقول ربی اکرمن و اما اذا ما ابتلیه فقدر علیه رزقه فیقول ربی اهانن» خلاصه معنی آنکه «اما انسان چون پروردگار او امتحان کند او را، و نعمتی به او دهد، از راه جهل و نادانی می گوید خدا به من اکرام کرده است و چون امتحان او کند، و روزی او را تنگ گیرد، گوید خدا مرا خوار خواسته است» و کسی به این غرور مبتلا باشد، باید اندکی تأمل کند، و دیده بصیرت بگشاید، و به احوال زمره باریافتگان بارگاه کبریا از طایفه انبیا و أولیا نظر کند و ببیند که:

هر که در این بزم مقرب تر است
جام بلا بیشترش می دهند

و چگونه در دنیا به بلاها و محنتها گرفتار گشته اند، و ایام خود را به رنج و عنا گذرانیده اند.

تلخ گرداند ز غمها خوی تو
تا بگردد چشم بد از روی تو
خلق را با تو بسی بدخو کند
تا تو را ناچار رو آن سو کند

و گذران راندگان درگاه عزت را، چون قارون و فرعون و شداد و غیر ایشان از کفار و پادشاهان جبار را ملاحظه نماید و آیات کتاب کریم را بخواند و در آنها تأمل کند و ببیند که می فرماید:

«أیحسبون انما نمدهم به من مال و بنین نسارع لهم فی الخیرات بل لایشعرون» یعنی «آیا گمان می کنند که آنچه را امداد کرده ایم، ایشان را به آن از اموال و اولاد، خیراتی است که از برای ایشان پیش فرستاده ایم، نه چنین است بلکه ایشان نمی فهمند» و می فرماید «ففتحنا علیهم ابواب کل شیء حتی اذا فرحوا بما أوتوا أخذناهم بغته» یعنی «پس گشودیم بر ایشان درهای هر نعمتی را، تا چونکه شاد و فرحناک شدند به آنچه به ایشان عطا شده است ناگاه بی خبر ایشان را گرفتیم» و می فرماید «انما نملی لهم لیزدادوا اثم ا» یعنی «این است و جز این نیست که بر ایشان می نماییم از نعمتهای دنیا تا غافل گردند، و گناه را زیاد کنند».

نوع چهارم: کسانی هستند که شیطان فریب ایشان را داده، اینکه خدای ارحم الراحمین است و گناهان عاصیان در جنب دریاهای رحمت او قدری ندارد و ناامیدی از کرم او مذموم، و رجای به رحمت او محمود است، ابلیس ایشان را به این خدعه فریفته، مرتکب انواع معاصی و ظلم می گرداند و غافل می شوند از اینکه مقتضای کرم و حکمت چیست و معنی رجای محمود کدام است و نمی دانند که آنچه ایشان دارند رجا نیست بلکه حمق است.

همچنان سید رسل صلی الله علیه و آله و سلم فرموده که «احمق کسی است که نفس او پیروی هوا و هوس نماید، و متابعت خواهشهای خود کند، و با وجود این، آرزو از خدا داشته باشد» رجا از عمل منفک نمی گردد، زیرا کسی که به چیزی امید داشته باشد، در طلب آن بر می آید.

و همچنان که کسی در دنیا زن نگیرد و امید اولاد داشته باشد احمق است، همچنین، کسی که امید رحمت از خدا داشته باشد، و عمل نکند احمق خواهد بود.

و اما اعتماد به کرم خدای با وجود ارتکاب انواع معاصی و ملاهی، پس باید تأمل نمود، که خدا اگر چه کریم است، اما صادق القول نیز هست و دروغ و فریب را در ساحت کبریای او راه نیست و در جمیع کتب خود، گناهکاران را به عذاب الیم وعده داده و فرموده است: «و من یعمل مثقال ذره شرا یره» یعنی «هر که به قدر ذره ای بدی کند، جزای آن را خواهد دید» و دیگر فرموده است «و ان لیس للانسان الا ما سعی» یعنی «هیچ چیز از برای انسان نیست، مگر آنچه را در حق آن کرده است» و می فرماید «کل نفس بما کسبت رهینه» یعنی «هر نفسی در گرو عملی است که اندوخته است» پس، ای جاهل مغرور اگر خدا را در این گفتارها کاذب می دانی، پس در آنچه از کرم خود بیان نمود چرا اعتماد می کنی؟ و اگر او را صادق می دانی، چگونه با وجود اصرار بر معاصی، امید آمرزش داری؟ ای بیچاره ملاحظه کن به واسطه معاصی، قومی بی شمار را خدا در دنیا به انواع عذابها معذب ساخته، و خلقی را به طوفان غرق کرد و جماعتی را به صاعقه، هلاک ساخت آتش بر طایفه ای بارانید، و شهر گروهی را سرنگون ساخت شمشیر به دست حبیب خود داد، که رحمه للعالمین بود، تا خلقی بی شمار را از دم تیغ آبدار گذرانید و زن و اطفال ایشان را به اسیری داد آیا نسبت به آنها کریم نبود؟ و همچنین بعضی معاصی را کشتن مقرر فرموده پس معلوم می شود که عذاب به واسطه معصیت، با کرم منافاتی ندارد و کرم جایی دارد و عدل، مکانی و قهر، موضعی.

ای جاهل سری به جیب تفکر فرو بر و ببین آنکه تو را به کرم خود وعده داده، و رحم خود را بیان فرموده تخصیص به آخرت فرموده، یا در دنیا نیز کریم و رحیم است و وعده روزی به تو داده و فرموده است: «و من یتوکل علی الله فهو حسبه» یعنی «هر که خدا را وکیل خود کند، او را کافی است» اگر گویی تخصیص به آخرت دارد، خود دانی که دورغ می گویی، بلکه کافری و اگر، شامل دنیا و آخرت است، چگونه به جهت تحصیل دنیا آرام نمی گیری؟ و به قدر قوه خود سعی در خصوص آن می کنی؟ کو آن کرم و رحمتی که شیطان تو را مغرور ساخته؟ ای مغرور ستمکار چگونه کرم اقتضا می کند که ظالم قوی پنجه بر بندگان ضعیف خدا ظلم کند و اموال ایشان را به ستم بستاند و دل ایشان را برنجاند و به فحش و دشنام، ایشان را ایذا کند، یا خون ایشان را بریزد غرض و ناموس ایشان را بر باد دهد و دود از نهاد ایشان برآورد و ایشان دسترسی به جایی نداشته باشند و با وجود این، خداوند عادل، انتقام مظلوم را از ظالم نکشد، و دل مظلوم را شاد نگرداند.

نوع پنجم: جمعی هستند که فریب شیطان، بعضی نامشروعات را عبادت خدا پنداشته اند، و آنها را به جا می آورند و به واسطه آنها توقع آمرزش دارند بلکه خود را آمرزیده می دانند.

و این نوع را مثال بسیار است، مثل اینکه بعضی از ظلمه به ظلم و ستم، مال مردم را می گیرند، و آن را به فقرا می دهند یا مسجد و مدرسه و پل و رباط بنا می کنند و از این قبیل است که بعضی از اهل علم در مجامع و محافل، تکلیف به شخص صاحب آبرویی می کنند، که مبلغی به فقیری یا به جهت بنای خیر بدهد، و نمی دانند از وجوه واجبه چیزی بر ذمه او هست یا نه و آن بیچاره از رد او خجالت می کشد بلکه بسا باشد که می ترسد و مثل اینکه بعضی از تعزیه خوانان که در تعزیه حضرت امام حسین علیه السلام غنا می کنند و احادیث دروغ جعل می نمایند و مثل آنچه بعضی از عوام الناس در تعزیه سید الشهداء علیه السلام مرتکب می گردند، که موضعی را زینت می کنند، و مانند اهل کوفه و شام آنجا را آئین می بندند بلکه بعضی از اهل ظلم، زینت آنها را از مال فقرا و رعایا می گیرند و جمعی در دهه اول محرم، مجلسها و محفلها آراسته می کنند و مشعلها و فانوسها و صورتها نصب می نمایند و به این وسیله اسرافهای بسیاری می کنند و زنان را با مردان در یک مجمع حاضر می سازند و پسری را با مردی بر بالای منبر می کنند، تا به نغمات غنای حرام چند کلمه بخواند و بسا باشد که مردان را لباس زنان می پوشانند، و تشبیهات در می آورند و طبل و کوس و نقاره می کوبند و این هنگامه را تعزیه امام حسین علیه السلام می نامند و از چنین اعمال قبیحه رکیکه توقع اجر و ثواب دارند غافل از اینکه تعزیه، امری است مستحب، و به این واسطه نامشروعات متعدده تحقق می یابد، و با وجود آنکه این امر، بازیچه و لهو و لعب است، نه تعزیه و مصیبت.

نوع ششم: قومی هستند که معاصی بسیار از ایشان سر می زند و طاعت بی شمار از ایشان فوت می گردد و لیکن همه آنها را فراموش می نمایند و یک طاعتی که از ایشان به عمل آمد، آن را حفظ می کنند، و به واسطه آن، منت بر خدا می گذارند و خود را آمرزیده مطلق می دانند مثل اینکه در همه عمر، یک دفعه حج می کنند، یا به یکی از مشاهد مشرفه می روند یا مسجدی می سازند، یا رباطی بر پا می کنند و حال آنکه هیچ یک از عبادات دیگر ایشان به نحو مقرر در شریعت نیست یا اجتناب از مال مردم نمی کنند یا در ادای زکات و خمس خود تقصیر می کنند یا از ایذا و عیب مسلمین احتراز نمی نمایند و همه اینها را فراموش می نمایند و آن یک عمل، همیشه در مد نظر ایشان است و چنان با خود خیال می کنند که چگونه خدا مرا عذاب می کند و حال اینکه حج کرده ام، یا مسجد بنا کرده ام، یا رباط بر پا کرده ام، یا روزی چقدر قرآن خوانده ام و امثال اینها و چنین شخصی، باید در صدد محاسبه اعمال خود باشد و همه اعمال خود را با یکدیگر موازنه کند و خیر و شر آنها را ملاحظه نماید، تا ببیند کدام افزونتر، و کدام کفه ترازوی اعمالش سنگین تر است.

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

طایفه دوم: فرورفتگان به شهوات دنیویه، و غریقان لذات نفسانیه، و اهل فسق و معاصی اند و مغرورین از این طایفه بر چند نوعند:
هوش مصنوعی: گروه دوم شامل افرادی است که به شهوات دنیوی و لذت‌های نفسانی وابسته هستند و در فساد و گناه زندگی می‌کنند. افرادی که در این دسته قرار دارند، به چندین نوع تقسیم می‌شوند.
نوع اول: جماعتی هستند که سبب غرور و فریب ایشان، گمان نقد بودن دنیا و نسیه بودن آخرت شده، و از این غافل گشته اند که اگر چه دنیا نقد و آخرت نسیه است، اما نه چنین است که هر نقدی بهتر از نسیه بوده باشد و اگر چنین بودی چرا هرگاه طبیبی مریض را منع کند از بعضی طعامهای لذیذ، که نهایت رغبت به آنها دارد، و به جهت اینکه مبادا بعد از این، مرضی از برای او هم رسد، ترک طعامهای نقد را می کند، به امید صحت نسیه، و هرگاه شخص امینی ده دینار از او بگیرد، که بعد از یکسال یا دو سال، بیست دینار به او بدهد، دست از ده دینار نقد برمی دارد به طمع بیست دینار نسیه و چرا این قدر خود را به زحمت سفرها و خطر دریاها می اندازد، از جهت راحت بعد از این بلکه اکثر اعمال بندگان از زراعت و تجارت و معاملات، از این قبیل است، زیرا مال نقد خود را صرف می کند به امید نسیه بیشتر پس هرگاه یک نقد را توان داد به جهت دوئی نسیه، چگونه دنیای پست را که قدر محسوس در جنب آخرت ندارد، به عوض آن نتوان داد علاوه بر این، جمیع لذات دنیویه را به انواع آفات و کدورات مشوب، وعیش و عشرت آن، به چندین غم و غصه مخلوط است .
هوش مصنوعی: نوع اول: گروهی هستند که به دلیل فریب و غرور خود، فکر می‌کنند دنیای حاضر واقعی و مفید است و آخرت تنها وعده‌ای است که به تأخیر افتاده. آن‌ها غافل‌اند که هرچند دنیا در حال حاضر در دسترس و قابل لمس است، اما این به معنای برتری آن بر آخرت نیست. اگر چنین بود، چرا وقتی پزشک به مریض توصیه می‌کند از برخی غذاهای لذیذ که به آن‌ها علاقه دارد، پرهیز کند تا از عوارض آینده جلوگیری کند، بیمار حاضر به ترک لذایذ زودگذر می‌شود و امیدوار است که با صبر، سلامتی به دست آورد؟ همچنین، اگر کسی به شخصی مطمئن ده دینار می‌دهد و می‌داند که پس از یک یا دو سال بیست دینار دریافت خواهد کرد، او به امید دریافت بیشتر حاضر است از ده دینار فعلی بگذرد. این نشان می‌دهد که حتی در کارهای اقتصادی و تجاری نیز افراد حاضرند دارایی‌های نقدی خود را صرف کنند تا سود بیشتری در آینده به دست آورند. بنابراین اگر فرد بخواهد دنیای ناچیز و ناپایدار را قربانی کند تا به بهشت اخرت برسد، چرا باید چنین کار غیر منطقی‌ای انجام دهد؟ به علاوه، زندگی دنیوی پر از مشکلات و دردهاست و لذتی که از آن بدست می‌آید، همواره با غم و اندوه همراه است.
محیطش پر کدورت مرکزش دور
هوایش پر عفونت چشمه اش شور
هوش مصنوعی: فضای او پر از ناخوشایندی است، مرکز او دور از هوای پاک قرار دارد و آب چشمه‌اش نیز شور و غیرمطلوب است.
به خلاف لذات اخرویه که از همه آفات دور، و به هیچ وجه به کدورتی ممزوج نیست سلطنتی است بی زوال، و راحتی است بی رنج و ملال.
هوش مصنوعی: در مقابل لذت‌های دنیوی که ممکن است با مشکلات و ناراحتی‌ها همراه باشند، لذت‌های آخرت خالص و دور از هر آسیبی هستند. این لذت‌ها نه تنها پایدار و همیشگی‌اند، بلکه شادی و آرامش واقعی را بدون هیچ درد و رنجی برای انسان به ارمغان می‌آورند.
نوع دوم: کسانی هستند که سبب غرور و غفلت ایشان، گمان این است که لذات دنیا امری است یقینی و لذات اخرویه چیزی است احتمالی، و یقینی از احتمالی بهتر است و عاقل از امر یقینی دست برنمی دارد به امید امر احتمالی و منشا این نیست، مگر کفر ظاهری یا باطنی، که اظهار آن را نمی کند و چنین کسی از زمره کفار محسوب، و دفع این غرور، به تحصیل یقین به امور معاد است به ادله واضحه قطعیه با وجود اینکه همچنین نیست که هر یقینی را بر هر احتمالی توان ترجیح داد و از این جهت است که اگر در سفره، عسلی باشد، که احتمال زهر در آن باشد، البته عاقل از آن اجتناب می کند و لذت یقینی عسل را به ضرر احتمالی زهر ترک می کند بخصوص احتمالی که جمعی کثیر از اهل علم و عقل بر آن گواهی دهند و اکثر منافع دنیویه از زراعات و معاملات، که عقلا مال نقد را صرف آن می کنند، به طمع نفع احتمالی است.
هوش مصنوعی: نوع دوم افرادی هستند که به دلیل غرور و غفلتشان، فکر می‌کنند لذت‌های دنیوی قطعی و لذت‌های آخرتی نامشخص هستند. آن‌ها به این نتیجه می‌رسند که چیزهای قطعی از احتمالی بهترند و انسان عاقل هرگز به امید چیز نامشخص از چیزی که قطعی است، دست نمی‌کشد. این تفکر ناشی از کفر ظاهری یا باطنی است که فرد آن را ابراز نمی‌کند. چنین فردی از نظر شرع جزو کافران محسوب می‌شود و برای غلبه بر این غرور، نیاز به یقین در مورد مسائل مربوط به آخرت دارد و باید با ادله‌ی روشن و قاطع به این یقین دست یابد. هرچند به این معنا نیست که هر چیزی که قطعی باشد، همیشه بر هر چیز احتمالی برتری دارد؛ به عنوان مثال، اگر در یک مسافرت، عسل وجود داشته باشد که احتمال زهر بودن آن مطرح باشد، فرد عاقل از آن عسل دوری می‌کند و لذت قطعی عسل را به خاطر احتمال زهر از دست نمی‌دهد، به ویژه اگر تعداد زیادی از اهل علم و عقل بر این احتمال شهادت دهند. بیشتر منافع دنیوی از قبیل زراعت و تجارت، به خاطر طمع در منافع احتمالی به دست می‌آید.
و همچنین، می بینیم که آدمی مال کثیر خرج می کند، که زنی بخواهد به جهت حصول اولاد، و حال اینکه گاه است آن زن عقیم باشد، یا در خود او ناخوشی باشد که عدیم الولد باشد بلکه هر زحمتی که کشیده می شود و هر خرجی که می شود که نفع آن یکسال دیگر مثلا عاید شود محض احتمال است، چون بودن این شخص و حیات او تا یکسال دیگر نیست مگر به محض احتمال پس این مغرور احمق چگونه مال نقد یقینی خود را تلف می کند و از راحت قطعی خود دست برمی دارد به امید نفع و راحت جزئی احتمالی که احدی یقین ندارد که متحقق خواهد شد و لذت کدورت آلوده چند روزه دنیا را مضایقه دارد که دست بردارد به امید لذت جاوید آخرت که به اعتقاد او اگر چه احتمالی باشد و لیکن اعاظم عقلا از انبیا و اولیا و اساطین حکما و عرفا بر وجود آن گواهی داده اند و به این نوع از مغرورین اشاره است آنچه را که خداوند عالم فرموده است که «و غرتهم الحیوه الدنیا» یعنی «از جمله مردمان کسانی هستند که زندگانی دنیا و حیات این عاریت سرا، ایشان را فریفته کرده است».
هوش مصنوعی: به وضوح مشاهده می‌شود که انسان‌ها مقدار زیادی از مال خود را صرف می‌کنند تا زنی پیدا کنند که به امید فرزنددار شدن با او زندگی کنند، در حالی که ممکن است آن زن عقیم باشد یا مشکلی در خود داشته باشد که مانع از داشتن فرزند شود. تمامی تلاش‌ها و هزینه‌ها به طور عمده فقط به این امید است که در آینده، مثلاً یک سال بعد، نتیجه‌ای حاصل شود، در حالی که وجود این شخص و زندگی‌اش تا یک سال دیگر هم فقط در حد احتمال است. چطور ممکن است این فرد مغرور و نادان پول نقد و مطمئن خود را از دست بدهد و از آسایش قطعی خود چشم پوشی کند فقط به امید نفع یا آسایش اندکی که ممکن است به وجود بیاید و هیچ‌کس نمی‌تواند به طور قطع بگوید که این اتفاق خواهد افتاد؟ او از لذت‌های زودگذر و پر از زحمت دنیوی دریغ می‌کند با این امید که به لذت پایدار آخرت دست یابد؛ لذتی که هرچند احتمالیش به شمار می‌آید، اما بزرگان عقل و اندیشمندان از پیامبران و اولیا و حکما بر وجود آن تأکید کرده‌اند. این افراد به آن دسته از مغرورانی اشاره دارند که خداوند در قرآن فرموده است: «زندگی دنیا آنان را فریب داده است».
نوع سوم: طایفه ای هستند که شیطان ایشان را به خدا مغرور نموده، چنان که خدای تعالی فرموده است «و غرکم بالله الغرور» ایشان جماعتی هستند که دنیا فی الجمله به ایشان روی آورده است و بعضی از نعمتهای آن از برای ایشان میسر شده پس نعمتهای خدا را در دنیا از برای خود ملاحظه نمایند و بسیاری از مومنین را مشاهده نمایند که محتاج و فقیر و شکسته و علیل اند آنگاه شیطان در مقام فریب ایشان برمی آید که معلوم است که خدا را نظر لطف و مرحمتی با ما هست که با فقرا نیست و محبتی که با ما دارد با ایشان ندارد و اگر نه چنین بودی چنانکه با ما احسان فرموده است با ایشان نیز کردی و چون لطف و محبت او با ما بیشتر است ظاهر است که در آخرت نیز احسان او با ما بیشتر خواهد بود و مرتبه ما بالاتر خواهد بود و این خیالی است فاسد و توهمی است باطل بلکه در نظر ارباب بصیرت این عین ذلت و پستی و خواری و نگونساری است، زیرا نعمتهای دنیا و لذتهای آن همه موجب هلاکت، و باعث دوری از درگاه رب العزت اند نفس انسانی از آنها هلاک می گردد و از این جهت خدا، دوستان خود را در دنیا از آن پرهیز می فرماید و محافظت می کند.
هوش مصنوعی: گروهی هستند که شیطان آن‌ها را به خداوند مغرور کرده است. این افراد به طور نسبی با نعمت‌های دنیوی رو به رو شده‌اند و برخی از این نعمت‌ها برایشان فراهم شده است. آن‌ها به جای اینکه نعمت‌های خدا را در دنیای خود ببینند، به فقر و نیازمندی بسیاری از مؤمنان نگاه می‌کنند و شیطان به آن‌ها القا می‌کند که گویی خداوند محبت و لطف بیشتری نسبت به آن‌ها دارد و فقرا را فراموش کرده است. این باور نادرست و خیالی واهی است، چرا که در واقع نعمت‌ها و لذت‌های دنیوی می‌توانند موجب هلاکت و دوری از رحمت خداوند شوند. از این رو، خداوند دوستانش را از این نعمت‌ها در دنیا دور نگه می‌دارد و از آن‌ها محافظت می‌کند.
همچنان که پدر مهربان، فرزند عزیز خود را از حلویات و طعامهای لذیذ پرهیز می دهد و معامله خدا با مومنین و اهل کفر و فسق در دنیا مثل کسی است که دو بنده داشته باشد که یکی را نهایت محبت و دوستی داشته باشد و دیگری در نظر او خوار و پست باشد پس اولی را از لهو و لعب منع می کند و او را در مکتب محبوس می سازد تا علم و ادب بیاموزد و او را در هنگام مرض، دواهای ناگوار می خوراند و طعامهای لذیذ را از او باز می گیرد ولی دومی را به حال خود وا می گذارد تا هر چه دلخواه او است چنان کند و شب و روز خود را به بازی صرف کند پس اگر این بنده چنین داند که مولای او، او را دوست تر دارد بسی نادان و احمق خواهد بود.
هوش مصنوعی: در اینجا به رابطه پدر و فرزند اشاره شده است. پدر مهربان برای حفظ سلامتی و رشد فرزندش، او را از غذاهای شیرین و خوشمزه دور می‌کند و تلاش می‌کند تا او را به یادگیری و رشد شخصیت سوق دهد. در مقابل، پدر فرزند دیگری دارد که نسبت به او چندان علاقه‌ای ندارد و این فرزند را آزاد می‌گذارد تا هر کاری که می‌خواهد انجام دهد و به بازی و تفریح بپردازد. اگر فرزند اول بفهمد که پدرش بیشتر به او علاقه دارد ولی او را زیر فشار می‌گذارد، نشان‌دهنده نادانی و بی‌خبری او خواهد بود.
و از این سبب بود که اکابر دین، هر وقت که دنیا به ایشان رو می کرد محزون می گشتند و می گفتند نمی دانیم چه گناهی از ما سر زده و چون فقر، به ایشان رو می آورد می گفتند مرحبا به شعار نیکان و پسندیدگان و اما اهل غفلت و غرور، از این غافلند و چنان پندارند که اقبال دنیا کرامتی است از خدا، و ادبار آن ذلت و پستی است، و از حقیقت امر غافل گشته اند و دیده بصیرت ایشان پوشیده شده تا زحمت را رحمت، و ذلت را عزت دانسته اند.
هوش مصنوعی: به همین دلیل، بزرگان دین وقتی که برخورد دنیا به نفع آنها بود، نگران و غمگین می‌شدند و می‌گفتند نمی‌دانیم چه خطایی از ما سر زده است. اما زمانی که فقر و سختی به سراغشان می‌آمد، آن را نشانه‌ای از خوب‌فکری و پسندیدگی خدا می‌دانستند. در مقابل، افرادی که غافل و مغرور بودند از این موضوع ناآگاه بودند و فکر می‌کردند که خوشبختی و موفقیت دنیا نشانه‌ای از کرامت خداوند است، در حالی که بدبختی و مشکلات را نشانه‌ای از ذلت و پستی می‌پنداشتند. این افراد از واقعیت دور شده و از درک عمیق بازمانده بودند، به طوریکه زحمت را رحمت و بی‌اعتباری را عزت فرض می‌کردند.
خاردان آن را که خرما دیده ای
ای که بس نان کور و بس نادیده ای
هوش مصنوعی: به افرادی که فقط به ظواهر توجه می‌کنند و از عمق مسائل غافل‌اند، بگو که از دیگران چیزی جز نادانی و نا آگاهی نمی‌بینند و نمی‌دانند چه چیزهایی را از دست می‌دهند.
تخته بند است آنکه تختش خوانده ای
صدر پنداری و بر در مانده ای
هوش مصنوعی: آنچه را که به عنوان جایگاه و مقام می‌پنداری، در واقع تنها تکیه‌گاه و محکومیتی است که بر آن قرار داری و نمی‌توانی پیش بروی.
و خدا از احوال ایشان خبر داده و می فرماید: «فاما الانسان اذا ما ابتلیه ربه فاکرمه و نعمه فیقول ربی اکرمن و اما اذا ما ابتلیه فقدر علیه رزقه فیقول ربی اهانن» خلاصه معنی آنکه «اما انسان چون پروردگار او امتحان کند او را، و نعمتی به او دهد، از راه جهل و نادانی می گوید خدا به من اکرام کرده است و چون امتحان او کند، و روزی او را تنگ گیرد، گوید خدا مرا خوار خواسته است» و کسی به این غرور مبتلا باشد، باید اندکی تأمل کند، و دیده بصیرت بگشاید، و به احوال زمره باریافتگان بارگاه کبریا از طایفه انبیا و أولیا نظر کند و ببیند که:
هوش مصنوعی: خداوند وضعیت انسان‌ها را توصیف می‌کند و می‌فرماید: وقتی که پروردگار انسان را مورد آزمایش قرار می‌دهد و به او نعمت می‌دهد، او از روی ناآگاهی می‌گوید خداوند به من احترام گذاشته است و زمانی که پروردگار او را مورد آزمایش قرار می‌دهد و روزی او را کم می‌کند، می‌گوید خداوند مرا خوار کرده است. کسی که به این غرور دچار است، باید کمی درنگ کند و به چشمان بصیرت خود بنگرد. او باید به وضعیت پیامبران و اولیای الهی توجه کند و بیندیشد که چه بر اساس واقعیات و آگاهی از حقیقت است.
هر که در این بزم مقرب تر است
جام بلا بیشترش می دهند
هوش مصنوعی: هر کس در این جمعیت و مجالس نزدیک‌تر و با ارزش‌تر باشد، سهم بیشتری از مشکلات و سختی‌ها نصیبش می‌شود.
و چگونه در دنیا به بلاها و محنتها گرفتار گشته اند، و ایام خود را به رنج و عنا گذرانیده اند.
هوش مصنوعی: انسان‌ها چگونه در دنیا با مشکلات و سختی‌ها روبه‌رو شده‌اند و روزهای خود را با زحمت و درد سپری کرده‌اند.
تلخ گرداند ز غمها خوی تو
تا بگردد چشم بد از روی تو
هوش مصنوعی: غم‌های تو باعث می‌شود که تلخی در زندگی‌ات به وجود بیاید، تا اینکه چشم‌های بد از چهره‌ات دور شوند.
خلق را با تو بسی بدخو کند
تا تو را ناچار رو آن سو کند
هوش مصنوعی: برای اینکه مردم را به بدی عادت دهند و به تو آسیب برسانند، ناچار خواهد شد که به سمت دیگری بروی و از آن‌ها دور شوی.
و گذران راندگان درگاه عزت را، چون قارون و فرعون و شداد و غیر ایشان از کفار و پادشاهان جبار را ملاحظه نماید و آیات کتاب کریم را بخواند و در آنها تأمل کند و ببیند که می فرماید:
هوش مصنوعی: افرادی که در مسیر ظلم و فساد قرار دارند، مانند قارون، فرعون، شداد و دیگر کافران و پادشاهان ستمگر، را باید مشاهده کرد. این افراد نمونه‌هایی از کسانی هستند که بر خلاف آموزه‌های کتاب مقدس عمل کرده‌اند. با خواندن آیات این کتاب و تأمل در آنها، می‌توان به حقایق عمیق‌تری پی برد.
«أیحسبون انما نمدهم به من مال و بنین نسارع لهم فی الخیرات بل لایشعرون» یعنی «آیا گمان می کنند که آنچه را امداد کرده ایم، ایشان را به آن از اموال و اولاد، خیراتی است که از برای ایشان پیش فرستاده ایم، نه چنین است بلکه ایشان نمی فهمند» و می فرماید «ففتحنا علیهم ابواب کل شیء حتی اذا فرحوا بما أوتوا أخذناهم بغته» یعنی «پس گشودیم بر ایشان درهای هر نعمتی را، تا چونکه شاد و فرحناک شدند به آنچه به ایشان عطا شده است ناگاه بی خبر ایشان را گرفتیم» و می فرماید «انما نملی لهم لیزدادوا اثم ا» یعنی «این است و جز این نیست که بر ایشان می نماییم از نعمتهای دنیا تا غافل گردند، و گناه را زیاد کنند».
هوش مصنوعی: آیا فکر می‌کنند که وقتی به آن‌ها ثروت و فرزندان می‌دهیم، در واقع این به خاطر لطف ماست و ما می‌خواهیم به آن‌ها خوبی کنیم؟ نه، بلکه آن‌ها درک نمی‌کنند که قضیه برعکس است. ما درهای خوشبختی و نعمت‌ها را به روی آن‌ها باز می‌کنیم، تا زمانی که به آنچه دارند خوشحال شوند، ناگهان آن‌ها را غافلگیر می‌کنیم. در واقع، ما به آن‌ها اجازه می‌دهیم تا در خوشی‌های دنیوی غرق شوند و در نتیجه، از گناهان خود بی‌خبر بمانند و مرتکب گناه بیشتری شوند.
نوع چهارم: کسانی هستند که شیطان فریب ایشان را داده، اینکه خدای ارحم الراحمین است و گناهان عاصیان در جنب دریاهای رحمت او قدری ندارد و ناامیدی از کرم او مذموم، و رجای به رحمت او محمود است، ابلیس ایشان را به این خدعه فریفته، مرتکب انواع معاصی و ظلم می گرداند و غافل می شوند از اینکه مقتضای کرم و حکمت چیست و معنی رجای محمود کدام است و نمی دانند که آنچه ایشان دارند رجا نیست بلکه حمق است.
هوش مصنوعی: عده‌ای هستند که شیطان آن‌ها را فریب داده است. به آن‌ها القاء شده که خداوند رحمتش بی‌پایان است و گناهان انسان‌های گنهکار در برابر رحمت او اهمیت چندانی ندارد. آن‌ها بر این باورند که ناامیدی از رحمت خداوند ناپسند است و امید به رحمت او پسندیده است. اما ابلیس با این تفکر آن‌ها را به سوی انواع گناهان و ظلم هدایت می‌کند و آن‌ها را از این مسئله غافل می‌سازد که واقعیت رحمت و حکمت الهی چیست. آن‌ها نمی‌دانند که امیدی که در دل دارند در واقع امید نیست، بلکه نادانی و بی‌توجهی به شرایط واقعی زندگی است.
همچنان سید رسل صلی الله علیه و آله و سلم فرموده که «احمق کسی است که نفس او پیروی هوا و هوس نماید، و متابعت خواهشهای خود کند، و با وجود این، آرزو از خدا داشته باشد» رجا از عمل منفک نمی گردد، زیرا کسی که به چیزی امید داشته باشد، در طلب آن بر می آید.
هوش مصنوعی: سید رسل صلی الله علیه و آله و سلم گفته‌اند که شخص احمق کسی است که نفسش دنباله‌روی هوس‌هایش باشد و به خواسته‌های خود بپردازد، اما همچنان انتظار داشته باشد که خداوند به او کمک کند. امید به چیزی از عمل جدا نیست، زیرا کسی که به چیزی امید دارد، برای رسیدن به آن تلاش خواهد کرد.
و همچنان که کسی در دنیا زن نگیرد و امید اولاد داشته باشد احمق است، همچنین، کسی که امید رحمت از خدا داشته باشد، و عمل نکند احمق خواهد بود.
هوش مصنوعی: همان‌طور که کسی که در این دنیا ازدواج نکند و در عوض توقع فرزند داشته باشد احمق به نظر می‌رسد، فردی که امیدوار به رحمت خدا باشد اما هیچ تلاشی نکند نیز به همان اندازه نادان خواهد بود.
و اما اعتماد به کرم خدای با وجود ارتکاب انواع معاصی و ملاهی، پس باید تأمل نمود، که خدا اگر چه کریم است، اما صادق القول نیز هست و دروغ و فریب را در ساحت کبریای او راه نیست و در جمیع کتب خود، گناهکاران را به عذاب الیم وعده داده و فرموده است: «و من یعمل مثقال ذره شرا یره» یعنی «هر که به قدر ذره ای بدی کند، جزای آن را خواهد دید» و دیگر فرموده است «و ان لیس للانسان الا ما سعی» یعنی «هیچ چیز از برای انسان نیست، مگر آنچه را در حق آن کرده است» و می فرماید «کل نفس بما کسبت رهینه» یعنی «هر نفسی در گرو عملی است که اندوخته است» پس، ای جاهل مغرور اگر خدا را در این گفتارها کاذب می دانی، پس در آنچه از کرم خود بیان نمود چرا اعتماد می کنی؟ و اگر او را صادق می دانی، چگونه با وجود اصرار بر معاصی، امید آمرزش داری؟ ای بیچاره ملاحظه کن به واسطه معاصی، قومی بی شمار را خدا در دنیا به انواع عذابها معذب ساخته، و خلقی را به طوفان غرق کرد و جماعتی را به صاعقه، هلاک ساخت آتش بر طایفه ای بارانید، و شهر گروهی را سرنگون ساخت شمشیر به دست حبیب خود داد، که رحمه للعالمین بود، تا خلقی بی شمار را از دم تیغ آبدار گذرانید و زن و اطفال ایشان را به اسیری داد آیا نسبت به آنها کریم نبود؟ و همچنین بعضی معاصی را کشتن مقرر فرموده پس معلوم می شود که عذاب به واسطه معصیت، با کرم منافاتی ندارد و کرم جایی دارد و عدل، مکانی و قهر، موضعی.
هوش مصنوعی: اعتماد به بخشش خداوند با وجود ارتکاب گناهان و خطاها نیازمند دقت و تأمل است. اگرچه خداوند بسیار بخشنده و کریم است، او همچنین راستگو و صادق است و هیچ‌گونه دروغ و فریبی در ذات او جایی ندارد. در کتاب‌های آسمانی خود، او برای گناهکاران وعده عذاب‌های سخت داده و فرموده است که هر که به اندازه‌ای کوچک هم بدی کند، عاقبت آن را خواهد دید. همچنین بیان کرده که هیچ انسانی جز آنچه را که خود انجام داده، بهره‌ای نخواهد داشت و هر نفسی به اعمال خود گرفتار است. بنابراین، اگر کسی خدا را در این گفته‌ها دروغگو می‌داند، باید در اعتماد به کرم او نیز تامل کند. و اگر او را راستگو می‌داند، چگونه می‌تواند با وجود تداوم در گناهانش، امیدوار به آمرزش باشد؟ تاریخ نشان داده که خداوند به خاطر گناهان برخی اقوام، آنان را به عذاب‌های گوناگون مبتلا کرده و برخی را به طوفان و برخی دیگر را به آتش یا شمشیر هلاک ساخته است. آیا این نشان نمی‌دهد که برقراری عذاب بر اثر معصیت هیچ تناقضی با بخشندگی خداوند ندارد؟ در حقیقت، هرکدام از این موارد حکمت و تقدیر خاص خود را دارند.
ای جاهل سری به جیب تفکر فرو بر و ببین آنکه تو را به کرم خود وعده داده، و رحم خود را بیان فرموده تخصیص به آخرت فرموده، یا در دنیا نیز کریم و رحیم است و وعده روزی به تو داده و فرموده است: «و من یتوکل علی الله فهو حسبه» یعنی «هر که خدا را وکیل خود کند، او را کافی است» اگر گویی تخصیص به آخرت دارد، خود دانی که دورغ می گویی، بلکه کافری و اگر، شامل دنیا و آخرت است، چگونه به جهت تحصیل دنیا آرام نمی گیری؟ و به قدر قوه خود سعی در خصوص آن می کنی؟ کو آن کرم و رحمتی که شیطان تو را مغرور ساخته؟ ای مغرور ستمکار چگونه کرم اقتضا می کند که ظالم قوی پنجه بر بندگان ضعیف خدا ظلم کند و اموال ایشان را به ستم بستاند و دل ایشان را برنجاند و به فحش و دشنام، ایشان را ایذا کند، یا خون ایشان را بریزد غرض و ناموس ایشان را بر باد دهد و دود از نهاد ایشان برآورد و ایشان دسترسی به جایی نداشته باشند و با وجود این، خداوند عادل، انتقام مظلوم را از ظالم نکشد، و دل مظلوم را شاد نگرداند.
هوش مصنوعی: به عمق تفکر خود فرو رو و ببین که آیا وعده‌ای که خدای بخشنده به تو داده، فقط مختص به روز قیامت است یا اینکه در این دنیا نیز بخشنده و مهربان است و روزی به تو می‌دهد. او فرموده است: "هر که بر خدا توکل کند، او برایش کافی است." اگر بگویی این وعده تنها به آخرت مربوط است، باید بدانی که دروغ می‌گویی و خود را فریب می‌دهی. اما اگر این وعده شامل دنیا و آخرت است، چرا برای رسیدن به آنچه که در این دنیا نیاز داری، تلاش نمی‌کنی و آرام نمی‌گیری؟ آن رحمت و بخشندگی کجاست که شیطان تو را به گمراهی کشانده است؟ چگونه ممکن است که رحمت خداوند اجازه دهد که ظالمی بر بندگان ضعیف ظلم کند، اموالشان را تصاحب کند، دلشان را برنجاند و به آن‌ها آزار برساند، در حالی که خداوند عادل، انتقام مظلومین را از ظالمین نگیرد و دل آنان را شاد نکند؟
نوع پنجم: جمعی هستند که فریب شیطان، بعضی نامشروعات را عبادت خدا پنداشته اند، و آنها را به جا می آورند و به واسطه آنها توقع آمرزش دارند بلکه خود را آمرزیده می دانند.
هوش مصنوعی: نوع پنجم: گروهی وجود دارند که تحت تأثیر فریب شیطان، برخی اعمال ناخواسته را عبادت خدا به حساب آورده و آنها را انجام می‌دهند. این افراد از انجام این اعمال انتظار آمرزش دارند و حتی خود را بخشوده شده می‌دانند.
و این نوع را مثال بسیار است، مثل اینکه بعضی از ظلمه به ظلم و ستم، مال مردم را می گیرند، و آن را به فقرا می دهند یا مسجد و مدرسه و پل و رباط بنا می کنند و از این قبیل است که بعضی از اهل علم در مجامع و محافل، تکلیف به شخص صاحب آبرویی می کنند، که مبلغی به فقیری یا به جهت بنای خیر بدهد، و نمی دانند از وجوه واجبه چیزی بر ذمه او هست یا نه و آن بیچاره از رد او خجالت می کشد بلکه بسا باشد که می ترسد و مثل اینکه بعضی از تعزیه خوانان که در تعزیه حضرت امام حسین علیه السلام غنا می کنند و احادیث دروغ جعل می نمایند و مثل آنچه بعضی از عوام الناس در تعزیه سید الشهداء علیه السلام مرتکب می گردند، که موضعی را زینت می کنند، و مانند اهل کوفه و شام آنجا را آئین می بندند بلکه بعضی از اهل ظلم، زینت آنها را از مال فقرا و رعایا می گیرند و جمعی در دهه اول محرم، مجلسها و محفلها آراسته می کنند و مشعلها و فانوسها و صورتها نصب می نمایند و به این وسیله اسرافهای بسیاری می کنند و زنان را با مردان در یک مجمع حاضر می سازند و پسری را با مردی بر بالای منبر می کنند، تا به نغمات غنای حرام چند کلمه بخواند و بسا باشد که مردان را لباس زنان می پوشانند، و تشبیهات در می آورند و طبل و کوس و نقاره می کوبند و این هنگامه را تعزیه امام حسین علیه السلام می نامند و از چنین اعمال قبیحه رکیکه توقع اجر و ثواب دارند غافل از اینکه تعزیه، امری است مستحب، و به این واسطه نامشروعات متعدده تحقق می یابد، و با وجود آنکه این امر، بازیچه و لهو و لعب است، نه تعزیه و مصیبت.
هوش مصنوعی: در این متن به مواردی اشاره شده که برخی افراد با توجیه کارهای خیری مانند کمک به فقرا یا ساختن مکان‌های مذهبی، به سوء استفاده یا ظلم می‌پردازند. به عنوان مثال، برخی افراد از صاحب‌نام‌ها می‌خواهند که مبلغی به نیازمندان بدهند بدون اینکه بدانند آیا او به طور شرعی موظفی برای پرداخت این مبلغ دارد یا نه. همچنین، در وقایع مذهبی مثل تعزیه‌خوانی، بعضی افراد به تحریف حقیقت‌ها و جعل روایت‌ها می‌پردازند. در برخی محافل، رفتارهای نامناسب و غیرقانونی نظیر حضور مختلط زن و مرد یا استفاده از موسیقی حرام صورت می‌گیرد و این عملیات به نام تعزیه شناخته می‌شود. این افراد گمان می‌کنند با این کارها اجر و ثواب می‌برند، در حالی که بسیاری از این اعمال نه تنها بی‌اساس است بلکه برخلاف شریعت و اصول اخلاقی نیز می‌باشد.
نوع ششم: قومی هستند که معاصی بسیار از ایشان سر می زند و طاعت بی شمار از ایشان فوت می گردد و لیکن همه آنها را فراموش می نمایند و یک طاعتی که از ایشان به عمل آمد، آن را حفظ می کنند، و به واسطه آن، منت بر خدا می گذارند و خود را آمرزیده مطلق می دانند مثل اینکه در همه عمر، یک دفعه حج می کنند، یا به یکی از مشاهد مشرفه می روند یا مسجدی می سازند، یا رباطی بر پا می کنند و حال آنکه هیچ یک از عبادات دیگر ایشان به نحو مقرر در شریعت نیست یا اجتناب از مال مردم نمی کنند یا در ادای زکات و خمس خود تقصیر می کنند یا از ایذا و عیب مسلمین احتراز نمی نمایند و همه اینها را فراموش می نمایند و آن یک عمل، همیشه در مد نظر ایشان است و چنان با خود خیال می کنند که چگونه خدا مرا عذاب می کند و حال اینکه حج کرده ام، یا مسجد بنا کرده ام، یا رباط بر پا کرده ام، یا روزی چقدر قرآن خوانده ام و امثال اینها و چنین شخصی، باید در صدد محاسبه اعمال خود باشد و همه اعمال خود را با یکدیگر موازنه کند و خیر و شر آنها را ملاحظه نماید، تا ببیند کدام افزونتر، و کدام کفه ترازوی اعمالش سنگین تر است.
هوش مصنوعی: نوع ششم افرادی هستند که بسیاری از گناهان از آن‌ها سر می‌زند و طاعات زیادی را فراموش می‌کنند، اما یک عمل خوب را به خاطر می‌سپارند و با آن بر خدا منّت می‌گذارند و خود را کاملاً مورد آمرزش می‌دانند. مانند اینکه شاید در طول عمر خود تنها یک بار حج به جا آوردند، یا به زیارت یکی از مکان‌های مقدس رفتند، یا مسجدی بنا کردند، یا مرکزی برای خدمت به دیگران ایجاد کردند. در حالی که سایر عباداتشان طبق استانداردهای دین نیست؛ آنها از مال مردم اجتناب نمی‌کنند، در پرداخت زکات و خمس خود کوتاهی می‌کنند و نسبت به آزار و عیب‌جویی از دیگر مسلمانان بی‌توجه هستند. همه این موارد را فراموش کرده و تنها به همان یک عمل خوب توجه دارند و با خود فکر می‌کنند که چگونه خدا آن‌ها را عذاب کند در حالی که چنین عمل نیکی انجام داده‌اند. بنابراین، لازم است که هر شخص به فکر محاسبه اعمال خود باشد و همه کارهایش را با یکدیگر مقایسه کند تا ببیند کدام خوب‌تر است و کدام یک برتری دارد.