گنجور

صفت نوزدهم - حب جاه، شهرت، و ریاست

و حقیقت «جاه»، تسخیر قلوب مردم و مالک شدن دلهای ایشان است همچنان که مالداری، تسخیر اعیان و درهم و دینار و ضیاع و عقار و غلام و کنیز و امثال آنها است و در وقتی که دلها مسخر کسی می گردند که اعتقاد صفت کمالی در حق آن کس نماید، خواه آن صفت کمال واقعی باشد چون علم و عبادت و تقوی و زهد و شجاعت و سخاوت و امثال اینها یا اینکه به اعتقاد مردم و خیال ایشان آن را کمال تصور نموده باشند چون: سلطنت و ولایت و منصب و ریاست پو غنا و مال و حسن و جمال و امثال اینها.

پس هر شخصی که مردم او را متصف به صفتی دانند که به گمان ایشان از صفت کمال باشد به قدر آنچه آن صفت در دل ایشان قدر و عظمت داشته باشد دلهای ایشان مسخر او می شود و به آن قدر اطاعت و متابعت او می کنند، زیرا مردم پیوسته تابع گمان و اعتقاد خود هستند، پس به این سبب، چنانچه صاحب مال، مالک غلام و کنیز می شود، صاحب جاه نیز مالک مردم آزاد می شود، چون با تسخیر دلهای ایشان، همه به منزله بندگان، مطیع فرمان آدمی می باشند بلکه اطاعت آزادگان تمام تر و بهتر است، زیرا که اطاعت بندگان به قهر و غلبه، و اطاعت آزادگان به تسلیم و رضا است و از این جهت است که محبت جاه، بالاتر و بیشتر است از محبت مال علاوه بر این، از برای جاه، فوایدی دیگر هست که از برای مال نیست چون به سبب جاه، شخصی عظیم گردد، و آوازه کمالات او منتشر شود، و مدح و ثنای او بر زبانها افتد، غالبا قدر مال در نظر او حقیر می گردد و مال را فدای جاه می کند، مگر مردی که بسیار لئیم الطبع و خسیس النفس باشد.

اطلاعات

منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

و حقیقت «جاه»، تسخیر قلوب مردم و مالک شدن دلهای ایشان است همچنان که مالداری، تسخیر اعیان و درهم و دینار و ضیاع و عقار و غلام و کنیز و امثال آنها است و در وقتی که دلها مسخر کسی می گردند که اعتقاد صفت کمالی در حق آن کس نماید، خواه آن صفت کمال واقعی باشد چون علم و عبادت و تقوی و زهد و شجاعت و سخاوت و امثال اینها یا اینکه به اعتقاد مردم و خیال ایشان آن را کمال تصور نموده باشند چون: سلطنت و ولایت و منصب و ریاست پو غنا و مال و حسن و جمال و امثال اینها.
هوش مصنوعی: واقعیت «جاه» به معنای تسخیر قلوب مردم و تسلط بر دل‌هایشان است، همان‌طور که مالداری به معنای تسخیر دارایی‌ها و اموال است. زمانی که دل‌ها تحت تسلط کسی قرار می‌گیرند که خصوصیات و صفات کمالی او را می‌پذیرند، این صفات می‌تواند واقعاً وجود داشته باشد؛ مانند علم، عبادت، تقوا، زهد، شجاعت، سخاوت و امثال این‌ها، یا اینکه مردم آن‌ها را به عنوان کمال تصور کنند، مانند سلطنت، مقام و منصب، ثروت، زیبایی و مسائل دیگر.
پس هر شخصی که مردم او را متصف به صفتی دانند که به گمان ایشان از صفت کمال باشد به قدر آنچه آن صفت در دل ایشان قدر و عظمت داشته باشد دلهای ایشان مسخر او می شود و به آن قدر اطاعت و متابعت او می کنند، زیرا مردم پیوسته تابع گمان و اعتقاد خود هستند، پس به این سبب، چنانچه صاحب مال، مالک غلام و کنیز می شود، صاحب جاه نیز مالک مردم آزاد می شود، چون با تسخیر دلهای ایشان، همه به منزله بندگان، مطیع فرمان آدمی می باشند بلکه اطاعت آزادگان تمام تر و بهتر است، زیرا که اطاعت بندگان به قهر و غلبه، و اطاعت آزادگان به تسلیم و رضا است و از این جهت است که محبت جاه، بالاتر و بیشتر است از محبت مال علاوه بر این، از برای جاه، فوایدی دیگر هست که از برای مال نیست چون به سبب جاه، شخصی عظیم گردد، و آوازه کمالات او منتشر شود، و مدح و ثنای او بر زبانها افتد، غالبا قدر مال در نظر او حقیر می گردد و مال را فدای جاه می کند، مگر مردی که بسیار لئیم الطبع و خسیس النفس باشد.
هوش مصنوعی: هر فردی که دیگران او را به ویژگی‌ای بشناسند که به نظر آنها از کمال برخوردار است، به میزان احترامی که آن ویژگی در دل آنها دارد، باعث تسخیر دل‌های ایشان می‌شود و آنها به اندازه‌ی آن احترامی که برای او قائلند، از او پیروی می‌کنند. مردم همیشه تحت تأثیر باورها و گمان‌های خود هستند. بنابراین، همان‌طور که صاحب مال به غلام و کنیز خود تسلط پیدا می‌کند، صاحب قدرت و مقام نیز بر مردم آزادی تسلط پیدا می‌کند، چرا که با تسخیر دل‌های آنها، همه به عنوان بندگان او می‌باشند و از او اطاعت می‌کنند. اطاعت افراد آزاد به دلیل تسلیم و رضایت، عمیق‌تر و بهتر از اطاعت کسانی است که به زور و قدرت به خدمت گرفته شده‌اند. به همین دلیل، محبت به مقام و قدرت بیشتر از محبت به مال است و همچنین برای مقام فواید دیگری وجود دارد که برای مال نیست. فردی که به مقام والایی دست یابد، معمولاً در نظر دیگران بزرگ و محترم می‌شود و شخصیت و ویژگی‌های او مورد تحسین قرار می‌گیرد، به طوریکه ارزش مال در نظر او به مرور کاهش می‌یابد و ممکن است حاضر شود مال خود را برای حفظ مقامش فدای کند، مگر اینکه فردی باشد بسیار بخیل و از خود راضی.