گنجور

فصل - موجبات حسد

بدان که باعث حسد، یکی از هفت چیز می شود:

اول: خباثت نفس و بخل ذاتی به بندگان خدا، بدون سابقه عداوتی یا منشأ حسدی، بلکه به محض خبث نفس و رذالت طبع، زوال نعمت غیر را خواهد و به گرفتاری بندگان خدا به محنت و بلا شاد و فرحناک گردد و از راحت و رسیدن ایشان به مطالب خود، و وسعت معاش ایشان متألم و محزون شود، اگر چه نسبت به وی هیچ ضرری متصور نباشد.

و چنین شخصی هرگاه اضطراب احوال مردم، و تنگی معیشت و ادبار و افلاس ایشان را بشنود شگفتگی در طبع او حاصل می شود و مسرور و خوشوقت می گردد و بلکه گاهی بی اختیار می خندد و شماتت آغاز می کند، اگر چه سابقا فیما بین او و ایشان عداوتی، بلکه رابطه آشنائی نبوده باشد و این کار، تفاوتی در حق او حاصل نمی کند از رسیدن به جاه و مال و غیر اینها.

و هرگاه خوبی احوال یکی از بندگان خدا را بشنود و انتظام امر او را بفهمد، بر او گران می آید و طبع او افسرده می گردد، اگر چه هیچ نقصی به او نرسد.

و علاج این نوع از حسد در نهایت صعوبت و دشواری است، چون سببش خبث ذات، و رذالت جبلت است و معالجه امر ذاتی مشکل است و همانا شاعر، این نوع حسد را اراده کرده و گفته است:

کل العداوه قد یرجی اماتتها
الا عداوه من عاداک من حسد

یعنی هر قسم عداوتی را امید هست زایل کردن آن، مگر عداوت کسی که دشمن تو باشد از محض حسد.

دوم: عداوت و دشمنی و این بزرگترین اسباب حسد است، زیرا که هر کسی به گرفتاری و ابتلای دشمن خود شاد و فرحناک می گردد و تمنای نکبت و ادبار او را می نماید و هر احدی مگر یگانه از مقربین درگاه خدا چون از کسی ایذائی به وی رسد و او قادر بر انتقام نباشد طالب آن است که روزگار، انتقام او را بکشد و بسا باشد که اگر او به بلیه ای گرفتار شود آن را به جمع کرامات نفس حسود خبیث خود بندد و چنان گمان کند که نفس زبون حسود او را در نزد خدا مرتبه ای هست و اگر نعمتی به او برسد غمناک و افسرده خاطر می شود و گاه چنان تصور می کند که خود او را منزلتی در نزد خدا نیست که انتقام او را از دشمن بکشد و از این خیالها مرضی دیگر به سوای حسد در نفس او حاصل می شود.

سوم: از اسباب حسد، حب اشتهار و آوازه است، بدون قصد مطلبی دیگر پس کسی که نام و آوازه را دوست باشد، و شهرت در اطراف عالم را طالب باشد، و خواهد در امری که دارد از شجاعت یا شوکت یا علم یا عبادت یا صنعت یا جمال یا غیر اینها، مشهور و معروف عالم گردد، و او را یگانه عصر و نادره دهر و فرید روزگار و وحید زمان خوانند و چون بشنود که دیگری نظیر اوست در اقتصای عالم یا یکی از بلاد بعیده، بر وی حسد می برد، اگر چه هرگز یکدیگر را ندیده بلکه نخواهند دید، از بدگوئی او شاد می شود بلکه به مردن او شگفته خاطر می گردد، تا کسی در عالم مقابل او نباشد.

چهارم: ترسیدن از بازماندن از مقصود و مطلوب خود است و این مخصوص دو نفری است که هر دو یک چیز را طالب باشند، مثل اینکه دو نفر قصد ایالت و حکومت یک شهری را داشته باشند، که این سبب حسد هر یک بر دیگری می شود، اگرچه عداوتی میان آن دو نفر نباشد پس هر یک از اینها می خواهد که نعمتهای آن دیگری زایل شود تا اسباب تحصیل آن مطلب را نداشته باشد، و از آن عاجز گردد، تا شاید به این وسیله آن مطلب از برای او حاصل شود.

و از این قبیل است: حسد زنانی که یک شوهر دارند بر یکدیگر چون هر یک تمامی التفات شوهر را از برای خود می خواهد و حسد برادران با هم در قرب و مرتبه در نزد پدر و حسد مقربین پادشاه و خواص او با یکدیگر و حسد واعظین و فقهائی که اهل یک شهرند با هم.

پنجم: از اسباب حسد، «تعزز» است و آن عبارت است از اینکه بر او گران باشد که یکی از امثال و اقران او، یا شخصی که از او پست تر باشد از او بالاتر شود و چنان گمان کند که اگر آن شخص را ثروتی، یا عزتی حاصل شود بر او تکبر خواهد کرد، و او را بهتر خواهد شمرد، و او طاقت تحمل آن را نخواهد داشت پس به این جهت طالب آن است که آن نعمت به او نرسد.

ششم: از اسباب حسد، تکبر است و آن عبارت است از اینکه در طبع انسان، رفعت و بلندی نسبت به بعضی از مردم باشد و بخواهد که آن بعض، مطیع و منقاد او باشد، و از فرمان او متجاوز نکند و می خواهد که قطع اسباب سرکشی از او نموده باشد و چون نعمتی به او برسد چنان تصور کند که او دیگر متحمل تکبر او نخواهد شد و از متابعت او سرباز خواهد زد یا آنکه داعیه برابری و یا برتری با او خواهد داشت از این جهت حسد بر او می برد و زوال نعمت او را دوست می دارد و حسد اکثر کفار با رسول مختار صلی الله علیه و آله و سلم از این قبیل بود چون می گفتند: چگونه تحمل کنیم که بر ما مقدم شود، طفل فقیری یتیم؟ «و قالوا لولا نزل هذا القرآن علی رجل من القریتین عظیم» یعنی «چگونه نازل نشد قرآن بر مرد عظیم الشانی از اهل این دو ولایت؟ و به این مرد تهی دست بی یار و یاور نازل گردید؟»

هفتم: تعجب و استبعاد است و این در وقتی است که محسود، در نظر حاسد حقیر و پست و در نعمت عظیم باشد پس تعجب کند که مثل آن شخص به چنین نعمتی رسید و به این سبب، بر او حسد برد و زوال آن نعمت را از او خواهد و از این قبیل بود حسد بسیاری از امتها بر پیغمبران خود که می گفتند: «ما انتم الا بشر مثلنا» یعنی «شما نیستید مگر بشری مانند ما» پس چگونه سزاوار خلعت نبوت، و افسر کرامت گردیدید، و مرتبه وحی و رسالت یافتید؟ و بدان که بسا باشد که بیشتر این اسباب، یا همه آنها در یک نفر جمع شود و در این وقت حسد نهایت قوت می گیرد و به حدی می رسد که دیگر حاسد قدرت بر اخفاء آن ندارد و باطن خود را ظاهر می سازد و عداوت را آشکار می کند.

و گاه باشد که حسد چندان قوت گیرد که صاحب آن هر نعمتی را که از برای هر کسی بیند از برای خود خواهد، و طالب این باشد که هر نعمت و چیزی که از برای هر کسی حاصل است به او عاید شود و این نیست مگر از جهل و حماقت.

اطلاعات

قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بدان که باعث حسد، یکی از هفت چیز می شود:
هوش مصنوعی: بدان که حسد می‌تواند به یک سری از مشکلات و مسائل دیگر منجر شود.
اول: خباثت نفس و بخل ذاتی به بندگان خدا، بدون سابقه عداوتی یا منشأ حسدی، بلکه به محض خبث نفس و رذالت طبع، زوال نعمت غیر را خواهد و به گرفتاری بندگان خدا به محنت و بلا شاد و فرحناک گردد و از راحت و رسیدن ایشان به مطالب خود، و وسعت معاش ایشان متألم و محزون شود، اگر چه نسبت به وی هیچ ضرری متصور نباشد.
هوش مصنوعی: خوی بد و طمع ذاتی برخی از آدم‌ها باعث می‌شود که آن‌ها از خوشحالی دیگران ناراحت شوند و از دیدن نعمت‌های دیگران شاد نشوند. این افراد بدون اینکه قبلاً دشمنی داشته باشند یا حسد به دل داشته باشند، به خاطر ناپاکی وجودشان از زوال نعمت‌های دیگران خوشحال می‌شوند و در عین حال از راحتی و رفاه دیگران ناراحت هستند، حتی اگر هیچ ضرری متوجه خودشان نشود.
و چنین شخصی هرگاه اضطراب احوال مردم، و تنگی معیشت و ادبار و افلاس ایشان را بشنود شگفتگی در طبع او حاصل می شود و مسرور و خوشوقت می گردد و بلکه گاهی بی اختیار می خندد و شماتت آغاز می کند، اگر چه سابقا فیما بین او و ایشان عداوتی، بلکه رابطه آشنائی نبوده باشد و این کار، تفاوتی در حق او حاصل نمی کند از رسیدن به جاه و مال و غیر اینها.
هوش مصنوعی: چنین شخصی وقتی که از مشکلات و سختی‌های زندگی مردم و وضعیت بد مالی آن‌ها مطلع می‌شود، دچار شگفتی می‌شود و خوشحال می‌گردد. گاهی حتی بدون اراده می‌خندد و دیگران را سرزنش می‌کند، حتی اگر قبلاً هیچ رابطه‌ای یا دشمنی‌ای با آن‌ها نداشته باشد. این رفتار برای او هیچ تفاوتی در دست‌یابی به مقام و ثروت ایجاد نمی‌کند.
و هرگاه خوبی احوال یکی از بندگان خدا را بشنود و انتظام امر او را بفهمد، بر او گران می آید و طبع او افسرده می گردد، اگر چه هیچ نقصی به او نرسد.
هوش مصنوعی: هرگاه کسی از حال خوب یکی از بندگان خدا مطلع شود و از وضعیت او آگاه گردد، به او حس حسادت می‌آید و احساس ناخوشایندی می‌کند، حتی اگر خود او هیچ کمبودی نداشته باشد.
و علاج این نوع از حسد در نهایت صعوبت و دشواری است، چون سببش خبث ذات، و رذالت جبلت است و معالجه امر ذاتی مشکل است و همانا شاعر، این نوع حسد را اراده کرده و گفته است:
هوش مصنوعی: درمان این نوع حسادت بسیار دشوار است، زیرا ریشه آن به ذات ناپاک و خوی ناپسند مرتبط می‌شود و تصحیح ویژگی‌های ذاتی کار آسانی نیست. شاعر نیز به همین نوع حسادت اشاره کرده و آن را بیان کرده است.
کل العداوه قد یرجی اماتتها
الا عداوه من عاداک من حسد
هوش مصنوعی: تمامی دشمنی‌ها ممکن است برطرف شوند، جز دشمنی که از حسادت به تو برخاسته باشد.
یعنی هر قسم عداوتی را امید هست زایل کردن آن، مگر عداوت کسی که دشمن تو باشد از محض حسد.
هوش مصنوعی: هر نوع دشمنی‌ای قابل رفع و حل است، به جز دشمنی که ناشی از حسد باشد.
دوم: عداوت و دشمنی و این بزرگترین اسباب حسد است، زیرا که هر کسی به گرفتاری و ابتلای دشمن خود شاد و فرحناک می گردد و تمنای نکبت و ادبار او را می نماید و هر احدی مگر یگانه از مقربین درگاه خدا چون از کسی ایذائی به وی رسد و او قادر بر انتقام نباشد طالب آن است که روزگار، انتقام او را بکشد و بسا باشد که اگر او به بلیه ای گرفتار شود آن را به جمع کرامات نفس حسود خبیث خود بندد و چنان گمان کند که نفس زبون حسود او را در نزد خدا مرتبه ای هست و اگر نعمتی به او برسد غمناک و افسرده خاطر می شود و گاه چنان تصور می کند که خود او را منزلتی در نزد خدا نیست که انتقام او را از دشمن بکشد و از این خیالها مرضی دیگر به سوای حسد در نفس او حاصل می شود.
هوش مصنوعی: دشمنی و عداوت یکی از اصلی‌ترین دلایل حسد است. وقتی کسی با مشکل یا مصیبتی مواجه می‌شود، دشمنانش از این موضوع خوشحال می‌شوند و آرزو می‌کنند که مشکلات بیشتری برای او به وجود بیاید. افراد عادی معمولاً زمانی که از شخصی آسیبی ببینند، اگر نتوانند انتقام بگیرند، انتظار دارند که زمان خودش با آن شخص مقابله کند. گاهی افراد ممکن است وقتی دشمن‌شان گرفتار مشکلاتی شود، احساس کنند که این امتیاز و حسن‌نیت خودشان است که باعث شده این اتفاق برای دشمن بیفتد. از طرف دیگر، اگر دشمنشان به نعمت و خوشبختی دست یابد، خودشان دچار ناراحتی و افسردگی می‌شوند. این افکار و احساسات می‌تواند باعث ایجاد مشکلات دیگری در درون آنها شود، به جز حسد.
سوم: از اسباب حسد، حب اشتهار و آوازه است، بدون قصد مطلبی دیگر پس کسی که نام و آوازه را دوست باشد، و شهرت در اطراف عالم را طالب باشد، و خواهد در امری که دارد از شجاعت یا شوکت یا علم یا عبادت یا صنعت یا جمال یا غیر اینها، مشهور و معروف عالم گردد، و او را یگانه عصر و نادره دهر و فرید روزگار و وحید زمان خوانند و چون بشنود که دیگری نظیر اوست در اقتصای عالم یا یکی از بلاد بعیده، بر وی حسد می برد، اگر چه هرگز یکدیگر را ندیده بلکه نخواهند دید، از بدگوئی او شاد می شود بلکه به مردن او شگفته خاطر می گردد، تا کسی در عالم مقابل او نباشد.
هوش مصنوعی: سومین دلیل حسد، علاقه به شهرت و ناموری است. افرادی که به دنبال شهرت و معروفیت در میان مردم هستند، تمایل دارند در زمینه‌ای خاص مثل شجاعت، قدرت، علم، عبادت، مهارت یا زیبایی مورد توجه قرار بگیرند و به عنوان بهترین و بی‌نظیرترین فرد شناخته شوند. اگر این افراد بشنوند که کسی دیگر در همان زمینه‌ها در جایی دور وجود دارد، به حسد دچار می‌شوند، حتی اگر هرگز آن شخص را ملاقات نکرده باشند و نخواهند کرد. آن‌ها از بدگویی درباره آن فرد خوشحال می‌شوند و حتی ممکن است از فکر کردن به مرگ او به وجد بیایند، زیرا دوست ندارند هیچ کس در جهان رقیب و هم‌سطح آن‌ها باشد.
چهارم: ترسیدن از بازماندن از مقصود و مطلوب خود است و این مخصوص دو نفری است که هر دو یک چیز را طالب باشند، مثل اینکه دو نفر قصد ایالت و حکومت یک شهری را داشته باشند، که این سبب حسد هر یک بر دیگری می شود، اگرچه عداوتی میان آن دو نفر نباشد پس هر یک از اینها می خواهد که نعمتهای آن دیگری زایل شود تا اسباب تحصیل آن مطلب را نداشته باشد، و از آن عاجز گردد، تا شاید به این وسیله آن مطلب از برای او حاصل شود.
هوش مصنوعی: ترس از اینکه نتوانید به هدف و خواسته‌تان برسید، عموماً بین دو نفر که هر دو به دنبال یک چیز مشخص هستند، به وجود می‌آید. به عنوان مثال، اگر دو نفر بخواهند بر یک شهر حکومت کنند، این رقابت می‌تواند منجر به حسادت شود، حتی اگر بین آن‌ها دشمنی خاصی وجود نداشته باشد. هر یک از آن‌ها تمایل دارد که نعمت‌ها و امکانات طرف دیگر از بین برود تا نتواند به هدف خود برسد و در نتیجه، او بتواند به خواسته‌اش دست یابد.
و از این قبیل است: حسد زنانی که یک شوهر دارند بر یکدیگر چون هر یک تمامی التفات شوهر را از برای خود می خواهد و حسد برادران با هم در قرب و مرتبه در نزد پدر و حسد مقربین پادشاه و خواص او با یکدیگر و حسد واعظین و فقهائی که اهل یک شهرند با هم.
هوش مصنوعی: حسد در بین زنانی که هرکدام شوهر دارند، به این دلیل است که هر یک می‌خواهد توجه کامل شوهر را به خود جلب کند. همچنین، برادران به خاطر نزدیکی و مقامشان در نزد پدر نسبت به یکدیگر حسد می‌ورزند. این حسد در بین نزدیکان پادشاه و افراد خاص او نیز وجود دارد و همچنین در بین واعظان و فقیهان یک شهر نیز این حسد و رقابت دیده می‌شود.
پنجم: از اسباب حسد، «تعزز» است و آن عبارت است از اینکه بر او گران باشد که یکی از امثال و اقران او، یا شخصی که از او پست تر باشد از او بالاتر شود و چنان گمان کند که اگر آن شخص را ثروتی، یا عزتی حاصل شود بر او تکبر خواهد کرد، و او را بهتر خواهد شمرد، و او طاقت تحمل آن را نخواهد داشت پس به این جهت طالب آن است که آن نعمت به او نرسد.
هوش مصنوعی: پنجمین دلیل حسد، «تعزز» است. این به معنای ناراحت شدن شخص از این است که یکی از هم‌نوعان یا فردی که در موقعیت پایین‌تری قرار دارد، از او موفق‌تر شود. این فرد ممکن است فکر کند که اگر آن شخص به ثروت یا شأن و مقام دست یابد، ممکن است بر او فخر کند و او را برتر از خود بداند. بنابراین، تحمل این مساله برایش دشوار خواهد بود و به همین خاطر تمایل دارد که آن نعمت به آن شخص نرسد.
ششم: از اسباب حسد، تکبر است و آن عبارت است از اینکه در طبع انسان، رفعت و بلندی نسبت به بعضی از مردم باشد و بخواهد که آن بعض، مطیع و منقاد او باشد، و از فرمان او متجاوز نکند و می خواهد که قطع اسباب سرکشی از او نموده باشد و چون نعمتی به او برسد چنان تصور کند که او دیگر متحمل تکبر او نخواهد شد و از متابعت او سرباز خواهد زد یا آنکه داعیه برابری و یا برتری با او خواهد داشت از این جهت حسد بر او می برد و زوال نعمت او را دوست می دارد و حسد اکثر کفار با رسول مختار صلی الله علیه و آله و سلم از این قبیل بود چون می گفتند: چگونه تحمل کنیم که بر ما مقدم شود، طفل فقیری یتیم؟ «و قالوا لولا نزل هذا القرآن علی رجل من القریتین عظیم» یعنی «چگونه نازل نشد قرآن بر مرد عظیم الشانی از اهل این دو ولایت؟ و به این مرد تهی دست بی یار و یاور نازل گردید؟»
هوش مصنوعی: ششمین عامل حسد، تکبر است. این پدیده وقتی در انسان به وجود می‌آید که او خود را بالاتر و برتر از برخی دیگر ببیند و بخواهد آن افراد زیر دست او باشند و از دستورهایش سرپیچی نکنند. او تلاش می‌کند که مسیرهای سرکشی به خود را مسدود کند و زمانی که نعمتی به او می‌رسد، فکر می‌کند که دیگران نمی‌توانند این تکبر را تحمل کنند و از پیروی او دست خواهند کشید یا سعی می‌کنند با او برابرند یا حتی از او بالاتر بروند. به همین دلیل حسد به آنها می‌ورزد و آرزوی از دست دادن نعمت آنها را دارد. حسد بسیاری از کافران نسبت به پیامبر اکرم (ص) از این نوع بود، چرا که می‌گفتند: چگونه می‌توانیم تحمل کنیم که یک یتیم فقیر بر ما پیشی بگیرد؟ و همچنین می‌پرسیدند که چرا قرآن بر یک مرد مهم از این دو شهر نازل نشده و بر این شخص تهی‌دست فرستاده شده است؟
هفتم: تعجب و استبعاد است و این در وقتی است که محسود، در نظر حاسد حقیر و پست و در نعمت عظیم باشد پس تعجب کند که مثل آن شخص به چنین نعمتی رسید و به این سبب، بر او حسد برد و زوال آن نعمت را از او خواهد و از این قبیل بود حسد بسیاری از امتها بر پیغمبران خود که می گفتند: «ما انتم الا بشر مثلنا» یعنی «شما نیستید مگر بشری مانند ما» پس چگونه سزاوار خلعت نبوت، و افسر کرامت گردیدید، و مرتبه وحی و رسالت یافتید؟ و بدان که بسا باشد که بیشتر این اسباب، یا همه آنها در یک نفر جمع شود و در این وقت حسد نهایت قوت می گیرد و به حدی می رسد که دیگر حاسد قدرت بر اخفاء آن ندارد و باطن خود را ظاهر می سازد و عداوت را آشکار می کند.
هوش مصنوعی: هفتم: تعجب و شگفتی به وجود می‌آید زمانی که کسی که به او حسد می‌برد، شخص محسود را در نظر خود کوچک و بی‌ارزش می‌بیند، در حالی که او دارای نعمت بزرگ و چشمگیری است. این فرد تعجب می‌کند که چگونه چنین شخصی به این نعمت رسیده و به همین دلیل حسد می‌ورزد و آرزو می‌کند آن نعمت از او زائل شود. اشاره به حسد بسیاری از ملت‌ها بر پیامبرانشان نیز وجود دارد که با گفتن "شما همچون ما فقط بشری هستید"، به این موضوع اشاره می‌کنند که چطور ممکن است کسی مانند آنها شایسته نبوت و مقام والایی باشد و به مقام وحی و رسالت برسد. همچنین ممکن است که اغلب این دلایل، یا حتی تمامی آنها، در یک شخص تجمع پیدا کند و در این صورت، حسد به اوج خود می‌رسد و حاسد دیگر نمی‌تواند این حس را پنهان کند، بلکه به صورت علنی دشمنی خود را نشان می‌دهد.
و گاه باشد که حسد چندان قوت گیرد که صاحب آن هر نعمتی را که از برای هر کسی بیند از برای خود خواهد، و طالب این باشد که هر نعمت و چیزی که از برای هر کسی حاصل است به او عاید شود و این نیست مگر از جهل و حماقت.
هوش مصنوعی: گاهی اوقات حسد به قدری شدت می‌یابد که شخص حسود، هر نعمتی را که برای دیگران می‌بیند، برای خود آرزو می‌کند. او آرزو دارد که هر آنچه را که دیگران دارند، برای خودش نیز به دست آورد و این ناشی از نادانی و بی‌خود بودن اوست.