گنجور

فصل - نشانه های تکبر و تواضع

زنهار، تا فریب نفس و شیطان را نخوری و خود را صاحب ملکه تواضع، و خالی از مرض کبر ندانی، تا نیک مطمئن شوی و خود را در معرض آزمایش و امتحان درآوری، زیرا که بسیار می شود که آدمی ادعای خالی بودن از کبر را می کند، بلکه خود نیز چنان گمان می کند ولی چون وقت امتحان می رسد معلوم می شود که این مرض در خفایای نفس او مضمر است و فریب نفس اماره را خورده و خود را بی کبر دانسته، و به این جهت از معالجه و مجاهده دست کشیده

و از برای هر یک از کبر و تواضع علاماتی چند است که آدمی به آنها امتحان، و حالت نفس او از کبر و تواضع شناخته می شود.

و علامت اول آنکه چون با اقران و امثال خود در مسأله ای از مسائل، گفتگو می کند اگر حق بر زبان ایشان جاری شود، و آنچه او گوید مطابق واقع نباشد اگر اعتراف به آن کرد و از اینکه او را بر حق آگاه ساختند و از غفلت برآوردند اظهار شکرگزاری ایشان نمود و اصلا بر او اعتراف و شکرگزاری مشکل نبود پس این علامت آن تواضع است و اگر قبول حق از ایشان و اعتراف بر آن گران باشد و اظهار بشاشت و خرمی نتواند نمود معلوم است که تکبر دارد و باید بعد از تأمل در بدی عاقبت آن، در خباثت نفس خود تأمل کند و در صدد معالجه برآید و خود را بر آنچه گران است بر او از قبول حق و اعتراف بدان و شکرگزاری حق گویان بدارد و مکرر اقرار به عجز و قصور خود کند و به گوینده حق دعا کند و او را آفرین و ستایش گوید، تا این صفت از او رفع شود و بسا باشد که در خلوت مضایقه از قبول حق ندارد و لیکن در حضور مردم بر او گران باشد، در این وقت، کبر نخواهد داشت و لیکن مبتلا به مرض ریا خواهد بود و باید آن را معالجه نماید به نحوی که در مرض ریا بیاید.

علامت دوم آنکه چون به محافل و مجامع وارد شود بر او گران نباشد که امثال و اقران بر او مقدم نشینند و او فروتر از ایشان نشیند، و مطلقا تفاوتی در حال او نکند و همچنین در وقت راه رفتن، مضایقه نداشته باشد که عقب همه راه رود و اگر چنین باشد، صفت کبر ندارد و اگر بر او گران باشد، متکبر است و باید چاره خود کند، و زیر دست امثال خود بنشیند و عقب ایشان راه رود تا از این مرض خلاص گردد.

حضرت صادق علیه السلام فرمودند که «تواضع آن است که آدمی در مکانی که پست تر از جای او باشد بنشیند و به جائی که پائین تر از جای دیگر باشد راضی شود و به هر که ملاقات کند سلام کند و ترک مجادله کند، اگر چه حق با او باشد و نخواهد که او را بر تقوی و پرهیزگاری مدح کنند».

و بعضی از متکبرین طالب صدر، می خواهند امر را مشتبه کنند عذر می آورند که مومن نباید که خود را ذلیل کند و بعضی از مشتبهان به اهل علم متمسک می شوند که علم را نباید خوار کرد و این از فریب شیطان لعین است ای بیچاره مسکین بعد از آنکه جمعی در مجلس از امثال و اقران تو باشد، چه ذلتی است در زیر دست آنها نشستن؟ و چه خواری از برای علم است؟ سخن از کسانی است که آنها نیز مثل تو هستند، یا نزدیک به تو این عذر اگر مسموع باشد در جائی است که اگر مومنی در مجمع اهل کفر باشد، یا صاحب علمی در مجمع فساق و ظلمه حاضر شود علاوه بر این، اگر عذر تو این است، چرا اگر اتفاقا در جائی زیر دست نشستی متغیر الحال می شوی و مضطرب می گردی؟ بلکه گاه است خود را چون کسی تصور می کنی که عیبی بر او ظاهر شده و به یک بار زیر دست نشستن، ذلت ایمان و علم به وجود نمی آید هزار مسلمان و عالم را می بینی که انواع مذلت به ایشان می رسد چنان متغیر نشوی که به یک «گز زمین جایت تفاوت کند، و چنان می دانی که این حرمت ایمان و علم است نه چنین است، بلکه این از شایبه شرک و جهلی است که در باطن تو است و بعضی از متکبرین هستند که چون وارد مجمعی می شوند و در صدر، جائی نمی بینند در صف نعال می نشینند، با وجود اینکه میان صدر و صف نعال جای و مکان خالی بسیار است یا بعضی اراذل را میان خود و میان کسانی که در صدرند می نشانند که بفهمانند که اینجا که ما نشسته ایم نیز صدر است، یا اینکه ما خود از صدر گذشته ایم.

و گاه است در زاویه ای که صدر قرار داده اند جا نیست زاویه دیگر مقابل آن را در صف نعال رو به خود می کند و می نشیند و بسا باشد در راه رفتن چون میسر نشود که مقدم بر همه شود اندکی خود را پس می کشد تا فاصله میان او و پیش افتادگان حاصل شود و اینها همه نتیجه کبر و خباثت نفس، و اطاعت شیطان است و این بیچارگان، این اعمال را می کنند به جهت عزت خود و نمی دانند که زیرکان، به خباثت نفس ایشان برمی خورند.

تیز بینانند در عالم بسی
واقفند از کار و بار هر کسی

علامت سِیُّم آنکه پیشی گرفتن در سلام کردن بر او گران نباشد پس اگر مضایقه داشته و توقع سلام از دیگران داشته باشد، متکبر خواهد بود و عجب آنکه جمعی که خود را از جمله اهل علم می دانند سواره در کوچه و بازار می گذرند و از پیادگان و نشستگان چشم سلام دارند و حال آنکه سزاوار آن است که ایستاده بر نشسته، و سواره بر پیاده سلام کند اف بر ایشان که یکی از سنن سنیه پیغمبر آخرالزمان را آلت تکبر خود قرار داده اند.

علامت چهارم آنکه چون فقیر بی نوائی او را دعوتی نماید اجابت کند و به مهمانی او یا حاجتی دیگر که از او طلبیده برود و به جهت حاجت رفقا و خویشان، به کوچه و بازار آمد و شد نماید اگر این بر آن گران باشد تکبر دارد و همچنین ضروریات خانه خود را از آب و هیمه و گوشت و سبزی و امثال اینها را از بازار خریده خود بردارد و به خانه آورد، اگر بر او گران نباشد متواضع است و الا متکبر و اگر در خلوت مضایقه نداشته باشد و در نظر مردم بر او گران باشد مبتلا به مرض ریا خواهد بود.

حضرت امیرالمومنین علیه السلام فرمودند که «برداشتن چیزی و به خانه آوردن به جهت عیال، از کمال مردی چیزی کم نمی کند» «روزی آن سرور یک درهم گوشت خریدند و بر گوشه ردای مبارک گرفته به خانه می بردند بعضی از اصحاب عرض کردند یا امیرالمومنین به من ده تا بیاورم فرمود: صاحب عیال، سزاوارتر است که بردارد» و مروی است که «حضرت امام صادق علیه السلام مردی از اهل مدینه را دید که چیزی را از برای عیال خود خریده بود و می برد، چون حضرت را دید شرم کرد حضرت به او فرمود که از برای عیالت خریده ای و برداشته ای؟ به خدا قسم که اگر اهل مدینه نبودند هر آینه دوست داشتم که من نیز از برای عیال خود چیزی بخرم و بردارم» و ظاهر آن است که چون در آن وقت از امثال آن بزرگوار این نوع رفتار متعارف نبود، و در نظر مردم قبیح می نمود، و موجب عیب کردن مردمان و غیبت کردن و مذمت نمودن ایشان می شد، به این جهت آن حضرت اجتناب می فرمودند و از آنجا مستفاد می شود که چنانچه امری به حدی رسد که ارتکاب آن در عرف قبیح باشد و باعث این شود که مردم به غیبت کردن صاحب آن مشغول شوند، ترک کردن آن بهتر است و این نسبت به اشخاص و ولایات و عصرها مختلف می شود، پس باید هر کس ملاحظه آن را بکند و مناط آن است که به حد قباحت و مذمت رسد پس هان، تا فریب خود را نخوری و تکبر را به این واسطه مرتکب نشوی

علامت پنجم آنکه بر او پوشیدن جامه های سبک و درشت و کهنه و چرک گران نباشد، که اگر در بند پوشیدن لباس نفیس، و بر تحصیل جامه فاخر حریص باشد و آن را شرف و بزرگی داند متکبر خواهد بود و حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود که «این است و جز این نیست که من بنده ای هستم که بر روی خاک می نشینم و چیزی می خورم، و جامه پشمینه می پوشم، و شتر را می بندم، و انگشتان خود را می لیسم، و چون بنده ای مرا بخواند اجابت می کنم، پس هر که طریقه مرا ترک کند از من نیست» و مروی است که «سید انبیاء صلی الله علیه و آله و سلم پیراهنی را پوشیده بودند و در وقت وفات آن حضرت بیرون آوردند، از پشم بود و دوازده وصله داشت، که چند وصله آن از پوست گوسفند بود» «به سلمان گفتند که چرا جامه نو نمی پوشی؟ گفت: من بنده هستم هر وقت آزاد شوم خواهم پوشید» و حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرمود که «جامه کم قیمت و پست پوشیدن از ایمان است» «سید اولیاء در زمان خلافت ظاهریه، جامه ای بسیار کهنه که بر آن پینه بسیار بود پوشیده بود، بعضی از اصحاب با او عتاب کرد حضرت فرمود: در آن چند فایده هست: یکی آنکه مومنین، اقتدا به من می کنند و چنین رفتار می کنند و دیگر آنکه دل را خاشع می کند و از کبر پاک می گرداند»

علامت ششم آنکه با کنیزان و غلامان خود در یک سفره طعام خورد و با ایشان همخوراکی کند، اگر بر او گران نباشد متواضع است و الا متکبر.

شخصی از اهل بلخ روایت کند که «با سلطان سریر ارتضاء علی بن موسی الرضا علیه السلام در سفر خراسان همراه بودم روزی سفره حاضر کردند، پس حضرت همه ملازمان خود از خادمان، و غلامان سیاه را بر سفره جمع کردند، من عرض کردم: فدای تو شوم اگر سفره جدائی از برای ایشان قرار دهی بهتر است فرمود: ساکت باش، به درستی که خدای همه یکی و دین همه یکی و پدر و مادر همه یکی است، و جزای هر کس را به قدر عمل او می دهند».

و مخفی نماند که امتحانات و آزمایشهای کبر و تواضع، منحصر به اینها نیست، بلکه اعمال و آثاری دیگر بسیار هست، مانند اینکه بخواهد کسی در پیش او بایستد حضرت امیرالمومنین علیه السلام فرمودند که «هر که خواهد مردی از اهل آتش را بیند نگاه کند به مردی که نشسته و در برابر او طایفه ای ایستاده باشند» بعضی از صحابه نقل کرده اند که «احدی در نزد اصحاب پیغمبر از آن سرور عزیزتر و محترم تر نبود چون نشسته بودند و حضرت وارد می شد به جهت او از جای برنمی خاستند چون می دانستند که آن حضرت از آن کراهت دارد».

و از جمله علامات کبر این است که تنها در کوچه و بازار نرود و خواهد که دیگری همراه او باشد و بعضی متکبرین هستند که چون کسی را نیابند، سواره راه روند.

مروی است که «هر که کسی در عقب او راه رود مادامی که چنین است دوری او از خدا زیاد می شود» و حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم بعضی اوقات با اصحاب راه می رفتند و اصحاب را پیش می انداختند و خود میان ایشان راه می رفتند».

و باز از جمله علامات کبر این است که از زیارت کردن بعضی اشخاص مضایقه کند، اگر چه در زیارت آنها فایده ای از برای او باشد و مضایقه کند از همنشینی فقرا و مریضان و آزار داران.

مروی است که «مردی آبله برآورده بود و آبله او چرک برداشته و پوست آن رفته بود و بر حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم داخل شد در وقتی که آن حضرت به چیز خوردن مشغول بودند، آن شخص پهلوی هر که نشست از پیش او برخاست، حضرت او را پهلوی خود نشانید و با او چیزی خورد» «روزی آن حضرت با اصحاب، چیزی می خوردند، مردی که ناخوشی مزمنی داشت و مردم از او متنفر بودند وارد شد، حضرت او را بر پهلوی خود نشانید و فرمود: چیزی بخور».

و علامات دیگر از برای کبر بسیار است که کبر به آن شناخته می شود و طریقه و رفتار سید انبیاء صلی الله علیه و آله و سلم جامع جمیع علامات تواضع، و خالی از همه شوایب کبر بود، پس سزاوار امت او آنکه اقتدا به او نمایند.

ابو سعید خدری که از اصحاب حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم بود روایت کرده که «آن حضرت خود علف به شتر می داد، و آن را می بست و خانه راه می رفت و گوسفند را می دوشید و نعلین خود را پینه می کرد و جامه خود را وصله می نمود و با خدمتکاران چیز می خورد و چون خادم از دست آسیا کشیدن خسته می شد آن حضرت خود آسیا می کشید و از بازار چیزی می خرید و به دست یا به گوشه جامه خود می گرفت و به خانه می آورد و با غنی و فقیر و کوچک و بزرگ مصافحه می کرد و به هر که برمی خورد از کوچک و بزرگ و سیاه و سفید و آزاد و بنده، از نمازگزاران، ابتدا به سلام می کرد جامه خانه و بیرون او یکی بود هر که او را می خواند اجابت می کرد و پیوسته ژولیده و غبار آلوده بود، به آنچه او را دعوت می کردند حقیر نمی شمرد، اگر چه هیچ بجز خرمای پوسیده نمی بود، صبح از برای شام چیزی نگاه نمی داشت و شام از برای صبح چیزی ذخیره نمی کرد سهل المونه بود خوش خلق و کریم الطبع و گشاده رو بود و با مردمان نیکو معاشرت می کرد تبسم کنان بود بی خنده، و اندوهناک بود بی عبوس در امر دین، محکم و شدید بود بی سختی و درشتی با مردمان متواضع و فروتن بود بی مذلت و خواری بخشنده بود بی اسراف مهربان بود به جمیع خویشان و اقارب، قریب بود به جمیع مسلمانان و اهل ذمه، دل او رقیق بود و پیوسته سر به پیش افکنده بود و هرگز این قدر چیز نمی خورد که تخمه [سوء هاضمه] شود و هیچ وقت دست طمع به چیزی دراز نمی کرد».

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زنهار، تا فریب نفس و شیطان را نخوری و خود را صاحب ملکه تواضع، و خالی از مرض کبر ندانی، تا نیک مطمئن شوی و خود را در معرض آزمایش و امتحان درآوری، زیرا که بسیار می شود که آدمی ادعای خالی بودن از کبر را می کند، بلکه خود نیز چنان گمان می کند ولی چون وقت امتحان می رسد معلوم می شود که این مرض در خفایای نفس او مضمر است و فریب نفس اماره را خورده و خود را بی کبر دانسته، و به این جهت از معالجه و مجاهده دست کشیده
هوش مصنوعی: مراقب باش که فریب نفس و وسوسه‌های شیطانی را نخورده و خود را صاحب humility و عاری از کبر نپنداری. تا زمانی که کاملاً مطمئن نشدی، خود را در معرض آزمایش قرار نده. زیرا گاهی انسان ادعا می‌کند که از کبر خالی است و حتی خود نیز اینگونه فکر می‌کند؛ اما وقتی زمان امتحان می‌رسد، مشخص می‌شود که این مشکل در عمق وجود او پنهان است. او به دام فریب نفس افتاده و خود را بی‌کبر تصور کرده و به همین دلیل از درمان و تلاش برای تغییر دوری کرده است.
و از برای هر یک از کبر و تواضع علاماتی چند است که آدمی به آنها امتحان، و حالت نفس او از کبر و تواضع شناخته می شود.
هوش مصنوعی: برای هر یک از کبر و تواضع نشانه‌های متفاوتی وجود دارد که به انسان کمک می‌کند تا حالت روانی خود را در این زمینه‌ها شناسایی کند.
و علامت اول آنکه چون با اقران و امثال خود در مسأله ای از مسائل، گفتگو می کند اگر حق بر زبان ایشان جاری شود، و آنچه او گوید مطابق واقع نباشد اگر اعتراف به آن کرد و از اینکه او را بر حق آگاه ساختند و از غفلت برآوردند اظهار شکرگزاری ایشان نمود و اصلا بر او اعتراف و شکرگزاری مشکل نبود پس این علامت آن تواضع است و اگر قبول حق از ایشان و اعتراف بر آن گران باشد و اظهار بشاشت و خرمی نتواند نمود معلوم است که تکبر دارد و باید بعد از تأمل در بدی عاقبت آن، در خباثت نفس خود تأمل کند و در صدد معالجه برآید و خود را بر آنچه گران است بر او از قبول حق و اعتراف بدان و شکرگزاری حق گویان بدارد و مکرر اقرار به عجز و قصور خود کند و به گوینده حق دعا کند و او را آفرین و ستایش گوید، تا این صفت از او رفع شود و بسا باشد که در خلوت مضایقه از قبول حق ندارد و لیکن در حضور مردم بر او گران باشد، در این وقت، کبر نخواهد داشت و لیکن مبتلا به مرض ریا خواهد بود و باید آن را معالجه نماید به نحوی که در مرض ریا بیاید.
هوش مصنوعی: نشانه اول برای تواضع این است که وقتی با هم‌سالان و هم‌ردیفان خود درباره موضوعی صحبت می‌کند، اگر حقیقتی از زبان آن‌ها بیرون آید و کلام او با واقعیت همخوانی نداشته باشد، او باید به این واقعیت اعتراف کند. اگر او از اینکه دیگران او را به حقیقت آگاه کرده‌اند و از غفلت خارجش کرده‌اند سپاسگزاری کند و در این زمینه هیچ مشکلی نداشته باشد، این نشان‌دهنده تواضع اوست. اما اگر پذیرفتن حق و اعتراف به آن برایش سخت باشد و نتواند شادی و رضایت خود را بروز دهد، نشان‌دهنده تکبر اوست و باید به عاقبت بد این رفتار فکر کند و در خصوص ناپاکی نفس خود تامل کند و درصدد درمان آن برآید. او باید خود را به قبول حق و اعتراف به آن و شکرگزاری از گویندگان حق عادت دهد و بارها به عجز و ناتوانی خود اعتراف کند و برای گوینده حق دعا کند و او را ستایش کند تا این خصلت از او زائل شود. ممکن است او در تنهایی با قبول حق مشکلی نداشته باشد، اما در حضور دیگران برایش دشوار باشد. در این حالت، او دچار کبر نمی‌شود، اما به بیماری ریا مبتلا خواهد شد و باید به نحوی آن را درمان کند.
علامت دوم آنکه چون به محافل و مجامع وارد شود بر او گران نباشد که امثال و اقران بر او مقدم نشینند و او فروتر از ایشان نشیند، و مطلقا تفاوتی در حال او نکند و همچنین در وقت راه رفتن، مضایقه نداشته باشد که عقب همه راه رود و اگر چنین باشد، صفت کبر ندارد و اگر بر او گران باشد، متکبر است و باید چاره خود کند، و زیر دست امثال خود بنشیند و عقب ایشان راه رود تا از این مرض خلاص گردد.
هوش مصنوعی: نشانه دوم این است که وقتی به مجالس و محافل وارد شود، برایش سخت نباشد که دیگران جلوتر از او بنشینند و او در جایگاه پایین‌تری قرار بگیرد. همچنین در هنگام راه رفتن باید هیچ مشکلی نداشته باشد که از همه عقب‌تر برود. اگر چنین باشد، نشانه‌ی کبر و خودپسندی ندارد ولی اگر این امر برایش دشوار باشد، به نوعی متکبر شناخته می‌شود و باید به فکر چاره باشد تا به جمع هم‌ردیفان خود ملحق شود و از این عارضه رهایی یابد.
حضرت صادق علیه السلام فرمودند که «تواضع آن است که آدمی در مکانی که پست تر از جای او باشد بنشیند و به جائی که پائین تر از جای دیگر باشد راضی شود و به هر که ملاقات کند سلام کند و ترک مجادله کند، اگر چه حق با او باشد و نخواهد که او را بر تقوی و پرهیزگاری مدح کنند».
هوش مصنوعی: حضرت صادق علیه السلام فرمودند که تواضع به این معناست که فرد در جایی که پایین‌تر از خود است بنشیند و با شرایطی که پایین‌تر از جای دیگر است، راضی باشد. همچنین، او باید به هر کسی که ملاقات می‌کند، سلام کند و از جدل کردن خودداری نماید، حتی اگر حق با او باشد. همچنین نباید بخواهد که دیگران او را به خاطر تقوا و پرهیزگاری ستایش کنند.
و بعضی از متکبرین طالب صدر، می خواهند امر را مشتبه کنند عذر می آورند که مومن نباید که خود را ذلیل کند و بعضی از مشتبهان به اهل علم متمسک می شوند که علم را نباید خوار کرد و این از فریب شیطان لعین است ای بیچاره مسکین بعد از آنکه جمعی در مجلس از امثال و اقران تو باشد، چه ذلتی است در زیر دست آنها نشستن؟ و چه خواری از برای علم است؟ سخن از کسانی است که آنها نیز مثل تو هستند، یا نزدیک به تو این عذر اگر مسموع باشد در جائی است که اگر مومنی در مجمع اهل کفر باشد، یا صاحب علمی در مجمع فساق و ظلمه حاضر شود علاوه بر این، اگر عذر تو این است، چرا اگر اتفاقا در جائی زیر دست نشستی متغیر الحال می شوی و مضطرب می گردی؟ بلکه گاه است خود را چون کسی تصور می کنی که عیبی بر او ظاهر شده و به یک بار زیر دست نشستن، ذلت ایمان و علم به وجود نمی آید هزار مسلمان و عالم را می بینی که انواع مذلت به ایشان می رسد چنان متغیر نشوی که به یک «گز زمین جایت تفاوت کند، و چنان می دانی که این حرمت ایمان و علم است نه چنین است، بلکه این از شایبه شرک و جهلی است که در باطن تو است و بعضی از متکبرین هستند که چون وارد مجمعی می شوند و در صدر، جائی نمی بینند در صف نعال می نشینند، با وجود اینکه میان صدر و صف نعال جای و مکان خالی بسیار است یا بعضی اراذل را میان خود و میان کسانی که در صدرند می نشانند که بفهمانند که اینجا که ما نشسته ایم نیز صدر است، یا اینکه ما خود از صدر گذشته ایم.
هوش مصنوعی: برخی از خودبرتربین‌ها که به دنبال مقام و جایگاه بالای خود هستند، سعی می‌کنند موضوع را پیچیده کنند و بهانه می‌آورند که مؤمن نباید خود را خوار و ذلیل کند. برخی دیگر از افرادی که درک درستی ندارند به علم تمسک می‌کنند و می‌گویند که نباید علم را بی‌ارزش کرد. این نوع تفکر فریب شیطان است. فردی که در جمع هم‌قطاران خود نشسته، چه ذلتی در نشستن در کنار آنها وجود دارد؟ این افراد نیز مانند تو هستند، یا دست‌کم به تو نزدیکند. این بهانه‌ها در مواقعی قابل پذیرش است که مؤمنی در جمع کافران یا عالم در جمع فاسقان حاضر باشد. اما اگر بهانه‌ات این است، چرا وقتی به طور تصادفی در جایی پایین‌تر نشسته‌ای، احساس نگرانی و عدم آرامش می‌کنی؟ گاهی خود را در شرایطی تصور می‌کنی که در آن عیبی بر تو ظاهر شده و این نشستن در مقام پایین‌تر به هیچ وجه به ذلت ایمان و علم نمی‌انجامد. هزاران مسلمان و عالم وجود دارند که انواع تحقیرها بر آن‌ها وارد می‌شود، اما چرا تو این‌قدر نگران می‌شوی که با یک جا به جایی کوچک، حالت تغییر کند؟ این نگرانی نشانه‌ی حرمت ایمان و علم نیست، بلکه از مشکلات درونی و جهل تو نشئت می‌گیرد. بعضی از خودبرتربین‌ها وقتی وارد جمعی می‌شوند و جایی در صدر نمی‌یابند، به صف افرادی که پایین‌تر قرار دارند می‌نشینند، در حالی که بین آن‌ها و صدر جاهای خالی زیادی وجود دارد. بعضی دیگر هم کسانی را در کنار خود می‌نشانند تا نشان دهند که جایی که نشسته‌اند هم صدر است یا اینکه آن‌ها خود از صدر بالاتر رفته‌اند.
و گاه است در زاویه ای که صدر قرار داده اند جا نیست زاویه دیگر مقابل آن را در صف نعال رو به خود می کند و می نشیند و بسا باشد در راه رفتن چون میسر نشود که مقدم بر همه شود اندکی خود را پس می کشد تا فاصله میان او و پیش افتادگان حاصل شود و اینها همه نتیجه کبر و خباثت نفس، و اطاعت شیطان است و این بیچارگان، این اعمال را می کنند به جهت عزت خود و نمی دانند که زیرکان، به خباثت نفس ایشان برمی خورند.
هوش مصنوعی: گاهی اوقات در جایی که صدر نشسته، جا وجود ندارد و او ناچار می‌شود به زاویه مقابل برود و در آنجا بنشیند. همچنین ممکن است در حین راه رفتن چون نتواند جلوتر از دیگران برود، مجبور شود کمی عقب‌نشینی کند تا فاصله‌ای بین خود و کسانی که جلوتر هستند ایجاد کند. این رفتارها همه ناشی از تکبر و ناخالصی نفس است و تبعیت از شیطان. این افراد با انجام این اعمال در پی کسب عزت و اعتبار خود هستند، بدون آنکه بدانند دیگران به شخصیت ناپاک آن‌ها پی می‌برند.
تیز بینانند در عالم بسی
واقفند از کار و بار هر کسی
هوش مصنوعی: افراد تیزبین و نکته‌سنج در دنیا به خوبی از وضعیت و فعالیت‌های هر کسی آگاهند.
علامت سِیُّم آنکه پیشی گرفتن در سلام کردن بر او گران نباشد پس اگر مضایقه داشته و توقع سلام از دیگران داشته باشد، متکبر خواهد بود و عجب آنکه جمعی که خود را از جمله اهل علم می دانند سواره در کوچه و بازار می گذرند و از پیادگان و نشستگان چشم سلام دارند و حال آنکه سزاوار آن است که ایستاده بر نشسته، و سواره بر پیاده سلام کند اف بر ایشان که یکی از سنن سنیه پیغمبر آخرالزمان را آلت تکبر خود قرار داده اند.
هوش مصنوعی: علامت این که کسی در سلام کردن بر دیگران پیشی می‌گیرد، این است که برای او مشکلی ندارد. حال اگر او دچار تنگ‌نظری باشد و انتظار سلام از دیگران داشته باشد، نشان‌دهنده‌ی تکبر اوست. جالب اینجاست که برخی از افرادی که خود را اهل علم می‌دانند، در خیابان‌ها و بازارها سوار می‌گذشتند و از کسانی که پیاده هستند یا نشسته‌اند، انتظار سلام دارند. در حالی که شایسته است که ایستاده بر کسی که نشسته، و سواره بر پیاده سلام کند. افت بر آنها که یکی از سنت‌های نیکوی پیامبر آخرالزمان را به ابزار تکبر تبدیل کرده‌اند.
علامت چهارم آنکه چون فقیر بی نوائی او را دعوتی نماید اجابت کند و به مهمانی او یا حاجتی دیگر که از او طلبیده برود و به جهت حاجت رفقا و خویشان، به کوچه و بازار آمد و شد نماید اگر این بر آن گران باشد تکبر دارد و همچنین ضروریات خانه خود را از آب و هیمه و گوشت و سبزی و امثال اینها را از بازار خریده خود بردارد و به خانه آورد، اگر بر او گران نباشد متواضع است و الا متکبر و اگر در خلوت مضایقه نداشته باشد و در نظر مردم بر او گران باشد مبتلا به مرض ریا خواهد بود.
هوش مصنوعی: نشانه چهارم این است که اگر فرد فقیر و بی‌پول او را به مهمانی دعوت کند، باید دعوت او را بپذیرد و به مهمانی یا برای انجام کاری که از او خواسته است برود. همچنین، اگر برای تهیه مایحتاج ضروری خانه‌اش مانند آب، هیزم، گوشت و سبزی مجبور باشد به بازار برود، اگر این کار برایش دشوار باشد، دچار تکبر می‌شود. اما اگر این کارها برایش راحت باشد، نشان‌دهنده تواضع اوست. درصورتی که در خلوت مشکلی نداشته باشد ولی در برابر مردم به‌خاطر این کارها احساس سنگینی کند، دچار بیماری ریا خواهد شد.
حضرت امیرالمومنین علیه السلام فرمودند که «برداشتن چیزی و به خانه آوردن به جهت عیال، از کمال مردی چیزی کم نمی کند» «روزی آن سرور یک درهم گوشت خریدند و بر گوشه ردای مبارک گرفته به خانه می بردند بعضی از اصحاب عرض کردند یا امیرالمومنین به من ده تا بیاورم فرمود: صاحب عیال، سزاوارتر است که بردارد» و مروی است که «حضرت امام صادق علیه السلام مردی از اهل مدینه را دید که چیزی را از برای عیال خود خریده بود و می برد، چون حضرت را دید شرم کرد حضرت به او فرمود که از برای عیالت خریده ای و برداشته ای؟ به خدا قسم که اگر اهل مدینه نبودند هر آینه دوست داشتم که من نیز از برای عیال خود چیزی بخرم و بردارم» و ظاهر آن است که چون در آن وقت از امثال آن بزرگوار این نوع رفتار متعارف نبود، و در نظر مردم قبیح می نمود، و موجب عیب کردن مردمان و غیبت کردن و مذمت نمودن ایشان می شد، به این جهت آن حضرت اجتناب می فرمودند و از آنجا مستفاد می شود که چنانچه امری به حدی رسد که ارتکاب آن در عرف قبیح باشد و باعث این شود که مردم به غیبت کردن صاحب آن مشغول شوند، ترک کردن آن بهتر است و این نسبت به اشخاص و ولایات و عصرها مختلف می شود، پس باید هر کس ملاحظه آن را بکند و مناط آن است که به حد قباحت و مذمت رسد پس هان، تا فریب خود را نخوری و تکبر را به این واسطه مرتکب نشوی
هوش مصنوعی: حضرت علی علیه السلام فرمودند که آوردن چیزی به خانه برای خانواده، از ارزش مرد نمی‌کاهد. روزی ایشان یک درهم گوشت خریدند و در گوشه ردای خود گرفته به خانه می‌بردند. برخی از اصحاب به ایشان عرض کردند که اجازه دهید برای شما بیاورم، اما ایشان فرمودند که کسی که خانواده دارد، سزاوارتر است که خودش به خانه ببرد. همچنین نقل شده که امام صادق علیه السلام مردی را دید که چیزی برای خانواده‌اش خریده و در حال بردن آن است. وقتی مرد حضرت را دید، شرم کرد. حضرت به او فرمودند: آیا برای خانواده‌ات خرید کرده‌ای؟ قسم به خدا قسم، اگر اهل مدینه نبودند، من هم دوست داشتم که برای خانواده‌ام بخریم و بیاورم. در آن زمان، چنین رفتارهایی از بزرگان معمول نبود و مردم ممکن بود به آن خرده بگیرند و غیبت کنند. بنابراین، آن بزرگواران از چنین کارهایی پرهیز می‌کردند. این نشان می‌دهد که اگر کاری به حدی برسد که در نظر مردم قبیح باشد و موجب غیبت و مذمت شود، بهتر است که از آن پرهیز کرد. این مورد بستگی به شرایط مختلف دارد و هر کس باید به آن توجه کند. در نهایت، باید از فریب خود دوری کرد و از خودخواهی پرهیز کرد.
علامت پنجم آنکه بر او پوشیدن جامه های سبک و درشت و کهنه و چرک گران نباشد، که اگر در بند پوشیدن لباس نفیس، و بر تحصیل جامه فاخر حریص باشد و آن را شرف و بزرگی داند متکبر خواهد بود و حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود که «این است و جز این نیست که من بنده ای هستم که بر روی خاک می نشینم و چیزی می خورم، و جامه پشمینه می پوشم، و شتر را می بندم، و انگشتان خود را می لیسم، و چون بنده ای مرا بخواند اجابت می کنم، پس هر که طریقه مرا ترک کند از من نیست» و مروی است که «سید انبیاء صلی الله علیه و آله و سلم پیراهنی را پوشیده بودند و در وقت وفات آن حضرت بیرون آوردند، از پشم بود و دوازده وصله داشت، که چند وصله آن از پوست گوسفند بود» «به سلمان گفتند که چرا جامه نو نمی پوشی؟ گفت: من بنده هستم هر وقت آزاد شوم خواهم پوشید» و حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرمود که «جامه کم قیمت و پست پوشیدن از ایمان است» «سید اولیاء در زمان خلافت ظاهریه، جامه ای بسیار کهنه که بر آن پینه بسیار بود پوشیده بود، بعضی از اصحاب با او عتاب کرد حضرت فرمود: در آن چند فایده هست: یکی آنکه مومنین، اقتدا به من می کنند و چنین رفتار می کنند و دیگر آنکه دل را خاشع می کند و از کبر پاک می گرداند»
هوش مصنوعی: علامت پنجم این است که پوشیدن لباس‌های سبک، بزرگ، کهنه و کثیف بر او گران نباشد. اگر کسی در پی لباس‌های قیمتی و فاخر باشد و به آن‌ها افتخار کند، به تکبر دچار خواهد شد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «من بنده‌ای هستم که بر روی زمین می‌نشینم، چیزی می‌خورم، لباس پشمینه می‌پوشم، شتر را می‌بندم و حاکی از تواضع هستم. اگر بنده‌ای مرا بخواند، پاسخ می‌دهم. پس هر کس از طریقه من برگردد، از من نیست.» همچنین، گفته شده که پیراهن حضرت در زمان وفات از پشم و دوازده وصله داشت، که برخی از وصله‌ها از پوست گوسفند بود. سلمان می‌گفت: «چرا لباس نو نمی‌پوشی؟» و او پاسخ داد: «من بنده‌ام و هر وقت آزاد شوم، لباس نو می‌پوشم.» پیامبر فرمودند: «پوشیدن لباس‌های کم قیمت و حقیر نشانه ایمان است.» سید اولیاء در زمان خلافت ظاهری، لباسی کهنه با پینه‌های زیاد بر تن داشت و وقتی برخی از یارانش او را سرزنش کردند، فرمود: «این لباس چند فایده دارد: اول اینکه مومنین از من پیروی می‌کنند و این‌گونه رفتار می‌کنند و دوم اینکه دل را خاشع و از کبر پاک می‌کند.»
علامت ششم آنکه با کنیزان و غلامان خود در یک سفره طعام خورد و با ایشان همخوراکی کند، اگر بر او گران نباشد متواضع است و الا متکبر.
هوش مصنوعی: نشانه ششم این است که اگر فرد با کنیزان و غلامان خود در یک سفره غذا بخورد و با آنها همغذا شود، و این کار برای او دشوار نباشد، نشان از تواضع اوست. اما اگر نتواند این کار را بکند و از این موقعیت دوری کند، نمایانگر کبر او خواهد بود.
شخصی از اهل بلخ روایت کند که «با سلطان سریر ارتضاء علی بن موسی الرضا علیه السلام در سفر خراسان همراه بودم روزی سفره حاضر کردند، پس حضرت همه ملازمان خود از خادمان، و غلامان سیاه را بر سفره جمع کردند، من عرض کردم: فدای تو شوم اگر سفره جدائی از برای ایشان قرار دهی بهتر است فرمود: ساکت باش، به درستی که خدای همه یکی و دین همه یکی و پدر و مادر همه یکی است، و جزای هر کس را به قدر عمل او می دهند».
هوش مصنوعی: شخصی از بلخ نقل می‌کند که در سفر به خراسان همراه امام رضا (ع) بود. روزی حضرت سفره‌ای آماده کردند و همه‌ی خادمان و غلامان سیاه را به سفره دعوت کردند. من به ایشان گفتم: اگر سفره‌ای جدا برای آن‌ها قرار دهید بهتر است. امام فرمودند: ساکت باش، زیرا خداوند همه‌ی انسان‌ها را یکی می‌داند و دین و پدر و مادر همه یکی است، و جزای هر کس بر اساس اعمالش داده می‌شود.
و مخفی نماند که امتحانات و آزمایشهای کبر و تواضع، منحصر به اینها نیست، بلکه اعمال و آثاری دیگر بسیار هست، مانند اینکه بخواهد کسی در پیش او بایستد حضرت امیرالمومنین علیه السلام فرمودند که «هر که خواهد مردی از اهل آتش را بیند نگاه کند به مردی که نشسته و در برابر او طایفه ای ایستاده باشند» بعضی از صحابه نقل کرده اند که «احدی در نزد اصحاب پیغمبر از آن سرور عزیزتر و محترم تر نبود چون نشسته بودند و حضرت وارد می شد به جهت او از جای برنمی خاستند چون می دانستند که آن حضرت از آن کراهت دارد».
هوش مصنوعی: امتحانات و آزمایش‌های مربوط به کبر و تواضع تنها به موارد مشخصی محدود نمی‌شود، بلکه شامل مجموعه‌ای از اعمال و نشانه‌های دیگر نیز هست. مثلاً اگر کسی بخواهد در برابر شخصی دیگر بایستد، حضرت امیرالمؤمنین (ع) فرموده‌اند که «اگر کسی بخواهد مردی از اهل آتش را ببیند، باید به مردی نگاه کند که نشسته و گروهی در برابر او ایستاده‌اند». برخی از صحابه نقل کرده‌اند که در نزد اصحاب پیامبر هیچ کس محترم‌تر از او نبود و زمانی که او وارد می‌شد، هیچ‌کس به احترامش از جا بلند نمی‌شد، چون می‌دانستند که او از این کار خوشش نمی‌آید.
و از جمله علامات کبر این است که تنها در کوچه و بازار نرود و خواهد که دیگری همراه او باشد و بعضی متکبرین هستند که چون کسی را نیابند، سواره راه روند.
هوش مصنوعی: از نشانه‌های تکبر این است که فرد به تنهایی در مکان‌های عمومی یا خیابان‌ها قدم نمی‌زند و همیشه دوست دارد که کسی همراهش باشد. برخی از متکبران نیز هستند که اگر کسی را پیدا نکنند، سوار بر وسیله نقلیه می‌روند.
مروی است که «هر که کسی در عقب او راه رود مادامی که چنین است دوری او از خدا زیاد می شود» و حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم بعضی اوقات با اصحاب راه می رفتند و اصحاب را پیش می انداختند و خود میان ایشان راه می رفتند».
هوش مصنوعی: روایت شده که اگر کسی در پی دیگران باشد، تا زمانی که این وضعیت ادامه دارد، فاصله او از خدا بیشتر می‌شود. همچنین، پیامبر اکرم (ص) گاهی اوقات با یارانش قدم می‌زدند و آنان را جلوتر می‌فرستادند و خود در میان آن‌ها حرکت می‌کردند.
و باز از جمله علامات کبر این است که از زیارت کردن بعضی اشخاص مضایقه کند، اگر چه در زیارت آنها فایده ای از برای او باشد و مضایقه کند از همنشینی فقرا و مریضان و آزار داران.
هوش مصنوعی: یکی از نشانه‌های تکبر این است که فرد از ملاقات با برخی افراد خودداری کند، حتی اگر این ملاقات برای او مفید باشد. همچنین، او از همراهی با فقرا و بیماران و کسانی که دچار مشکلاتی هستند، اجتناب می‌کند.
مروی است که «مردی آبله برآورده بود و آبله او چرک برداشته و پوست آن رفته بود و بر حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم داخل شد در وقتی که آن حضرت به چیز خوردن مشغول بودند، آن شخص پهلوی هر که نشست از پیش او برخاست، حضرت او را پهلوی خود نشانید و با او چیزی خورد» «روزی آن حضرت با اصحاب، چیزی می خوردند، مردی که ناخوشی مزمنی داشت و مردم از او متنفر بودند وارد شد، حضرت او را بر پهلوی خود نشانید و فرمود: چیزی بخور».
هوش مصنوعی: روایتی وجود دارد که مردی مبتلا به آبله بود و بیماری‌اش آن‌قدر شدید شده بود که چرک کرده و پوستش افتاده بود. او به محضر پیامبر (ص) وارد شد در حالیکه آن حضرت مشغول غذا خوردن بودند. هر کسی که به او نزدیک می‌شد، از نزد او می‌رفت، اما پیامبر او را کنار خود نشاند و با او غذا خورد. در روزی دیگر، پیامبر و یارانشان در حال خوردن بودند که مردی بیمار و بدحال و مورد تنفر مردم وارد شد. پیامبر او را در کنار خود نشاند و به او فرمود که غذا بخورد.
و علامات دیگر از برای کبر بسیار است که کبر به آن شناخته می شود و طریقه و رفتار سید انبیاء صلی الله علیه و آله و سلم جامع جمیع علامات تواضع، و خالی از همه شوایب کبر بود، پس سزاوار امت او آنکه اقتدا به او نمایند.
هوش مصنوعی: برخی نشانه‌های دیگر وجود دارد که نشان‌دهنده کبر و خودبزرگ‌بینی است، در حالی که روش و رفتار پیامبر اکرم (ص) تمام ویژگی‌های تواضع را به بهترین شکل داراست و از هر نوع خودبزرگ‌بینی دور است. بنابراین شایسته است که پیروان او از ایشان الگو بگیرند.
ابو سعید خدری که از اصحاب حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم بود روایت کرده که «آن حضرت خود علف به شتر می داد، و آن را می بست و خانه راه می رفت و گوسفند را می دوشید و نعلین خود را پینه می کرد و جامه خود را وصله می نمود و با خدمتکاران چیز می خورد و چون خادم از دست آسیا کشیدن خسته می شد آن حضرت خود آسیا می کشید و از بازار چیزی می خرید و به دست یا به گوشه جامه خود می گرفت و به خانه می آورد و با غنی و فقیر و کوچک و بزرگ مصافحه می کرد و به هر که برمی خورد از کوچک و بزرگ و سیاه و سفید و آزاد و بنده، از نمازگزاران، ابتدا به سلام می کرد جامه خانه و بیرون او یکی بود هر که او را می خواند اجابت می کرد و پیوسته ژولیده و غبار آلوده بود، به آنچه او را دعوت می کردند حقیر نمی شمرد، اگر چه هیچ بجز خرمای پوسیده نمی بود، صبح از برای شام چیزی نگاه نمی داشت و شام از برای صبح چیزی ذخیره نمی کرد سهل المونه بود خوش خلق و کریم الطبع و گشاده رو بود و با مردمان نیکو معاشرت می کرد تبسم کنان بود بی خنده، و اندوهناک بود بی عبوس در امر دین، محکم و شدید بود بی سختی و درشتی با مردمان متواضع و فروتن بود بی مذلت و خواری بخشنده بود بی اسراف مهربان بود به جمیع خویشان و اقارب، قریب بود به جمیع مسلمانان و اهل ذمه، دل او رقیق بود و پیوسته سر به پیش افکنده بود و هرگز این قدر چیز نمی خورد که تخمه [سوء هاضمه] شود و هیچ وقت دست طمع به چیزی دراز نمی کرد».
هوش مصنوعی: ابو سعید خدری، یکی از یاران پیامبر اسلام، نقل می‌کند که پیامبر خود به شتر علف می‌داد، آن را می‌بست و در خانه راه می‌رفت. همچنین گوسفند را می‌دوشید، نعلینش را وصله می‌کرد و لباسش را ترمیم می‌نمود. او با خادمان غذا می‌خورد و وقتی خادم از آسیاب خسته می‌شد، خود آسیاب می‌کرد. از بازار خرید می‌کرد و آن را به دست یا گوشه لباسش می‌برد. او با همه، چه فقیر و چه غنی، چه کوچک و چه بزرگ، احوالپرسی می‌کرد و همیشه سلام را آغاز می‌نمود. لباس‌های او در خانه و بیرون یکی بود و به دعوت هر کسی پاسخ می‌داد. او همواره در حالت ساده و بی‌تکلف بود و هیچ غذایی را پست نمی‌شمرد، حتی اگر فقط خرمایی پوسیده موجود بود. او هر صبح برای شام چیزی ذخیره نمی‌کرد و هر شام هم برای صبح چیزی نمی‌گذاشت. رفتار او آسان و خلق و خویش نیکو بود و با مردم با محبت و درستی معاشرت می‌کرد. او گاهی با لبخند و گاهی بدون خنده بود و در امور دین بسیار محکم و قاطع، ولی در برخورد با مردم تواضع داشت. او بخشنده و مهربان بود و به خویشاوندان و اقوامش محبت می‌کرد. دل او نرم و لطیف بود و هرگز غذایی نمی‌خورد که باعث ناراحتی معده‌اش شود و هیچ‌گاه به چیزی طمع نمی‌کرد.