گنجور

علاج عجب به جمال

و اما عُجْب به حسن و جمال: پس علاج آن این است که بدانی که آن به زودی در معرض زوال است و به اندک علتی و مرضی جمال تو زایل، و حسن تو باطل می شود و کدام عاقل به چیزی عجب می کند که تب شبی آن را بگیرد، یا دملی آن را برطرف کند، و یا آبله ای آن را فاسد گرداند.

بر مال و جمال خویشتن غره مشو
کان را به شبی برند و این را به تبی

و اگر به بیماری و مرض زایل نشود، هیچ شبهه ای نیست که به رفتن جوانی و آمدن پیری جمال و حسن نیز خواهد رفت و مرگی که هر کسی خواهی نخواهی آن را خواهد چشید آن را تباه خواهد ساخت نگاه کن به رخسارهای زیبا و قامتهای رعنا و بدنهای نازک، که چگونه در خاک پوسیده و متعفن شده، که هر طبعی از آنها متنفر می گردد و علاوه بر اینکه مایه حسن و جمال خود را نظر نماید که چیست، اخلاط متعفنه جمع گشته و خون و چرکی فراهم آمده و هیئتی از اینها حاصل شده.

گوشت پاره آلت گویای تو
پیه پاره منظر بینای تو
مسمع تو آن دو پاره استخوان
مدرکت دو قطره خون یعنی جنان
کرمکی و از قذر آکنده ای
طمطراقی در میان افکنده ای
از منی بودی منی را واگذار
ای ایاز از پوستینت یاد آر

ای که به حسن و جمال خود می نازی، و با خود نرد عجب و غرور می بازی، اگر به نظر عقل، خود را بنگری از پندار و غرور بگذری نظری به خود کن که کدام عضو تو را کثافت فرو نگرفته، دهانت منبع آبی است که اگر چیزی به آن آلوده شود خود نفرت کنی و بینیت آکنده کثافتی است که اگر ظاهر شود خود خجل گردی حقه گوشت را چرک پر کرده زیر بغلت را گند فرو گرفته هر جای پوست بدنت را بشکافی چرک و ریم برآید و هر عضوی را که مجروح سازی خون نجس درآید معده ات از فضله آکنده و روده هایت از غایط مملو گشته مثانه ات پر از بول کثیف است و در احشایت کرم پنهان است و در زهره ات صفرا جا کرده، و در باطنت بلغم مأوی گرفته، شبانه روزی لااقل دوبار به بیت الخلا تردد کنی، و به دستی که بر جمالت کشی غایط خود را بشوئی از دیدن آنچه از تو بیرون می آید متنفر می گردی، چه جای آنکه آن را ببوئی یا به دست گیری اگر یک روز متوجه خود نگردی و خود را پاک نسازی و نشوئی چرک و تعفن به تو احاطه می کند و شپش بدن و جامه تو را فرو می گیرد و از هر چارپائی کثیف تر می گردی این حال وسط تو است و اگر ابتدای خود را خواهی همه ماده خلقتت اشیاء کثیفه، و محل عبور و قرارت مکانهای خبیثه، زیرا که ماده خلقت و غذای تو منی و خون حیض است، و مکان عبور و قرارت صلب و ذکر و رحم و فرج و اگر آخر خود را طلبی مردار گندیده، که از همه نجاسات متعفن تر پس ای نادان سفیه ترا با عجب و غرور به حسن و جمالی که این حقیقتش باشد چه کار؟

علاج عجب به حسب و نسب: و اما عُجْب به نسب و حسب: پس علاج آن دانستن چند چیز است: اول آنکه بدانی که فخر و بزرگی کردن به کمال دیگری نیست مگر سفاهت و بی خردی، زیرا کسی که خود ناقص و بی کمال باشد کمال جد و پدر او را چه سود بخشد بلکه اگر آنان زنده بودند ایشان را می رسید که گویند: این فضیلت از ماست، تو را چه افتاده است؟ و در حقیقت تو نیستی مگر کرمی که از فضله آنها به هم رسیده اگر کرمی که از فضله انسان حاصل شود اشرف باشد از کرمی که از سرگین خری به هم رسد کسی که پدر یا جدش را کمالی باشد اشرف از کسی خواهد بود که چنین نباشد هیهات هیهات این دو کرم یکسان اند و شرافت از برای خود انسان است از این جهت حضرت امیرالمومنین صلوات الله و سلامه علیه می فرماید:علاج عجب به مال: و اما عُجْب به مال: پس علاج آن این است که آفات مال را به نظر درآورد و تفکر کند که آن در معرض زوال و فنا، و عاری از دوام و بقاست گاهی نهب و غارت می شود، و زمانی به ظلم و ستم می رود، به آتش می سوزد، و به آب غرق می شود، دزد آن را می برد و طرار آن را می رباید، و غیر اینها از آفات سماویه و ارضیه و متذکر شود که در بین یهود و هندو کسانی هستند که مال و ثروتشان أفزونتر از ایشان است و اف بر شرفی که هندو و یهود در آن پیش باشد و تف بر بزرگی ای که دزد آن را در یک لحظه برباید و صاحبش را مفلس و ذلیل بنشاند.

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

و اما عُجْب به حسن و جمال: پس علاج آن این است که بدانی که آن به زودی در معرض زوال است و به اندک علتی و مرضی جمال تو زایل، و حسن تو باطل می شود و کدام عاقل به چیزی عجب می کند که تب شبی آن را بگیرد، یا دملی آن را برطرف کند، و یا آبله ای آن را فاسد گرداند.
هوش مصنوعی: عجب و شگفتی از زیبایی و جمال انسان بی‌جا است، زیرا باید بدانیم که این زیبایی به زودی از بین می‌رود و تحت تأثیر عوامل کوچک یا بیماری‌ها می‌تواند زائل شود. هیچ عاقل و دانایی نباید به چیزی که ممکن است به راحتی دچار تغییر یا آسیب شود، مغرور و شگفت‌زده گردد.
بر مال و جمال خویشتن غره مشو
کان را به شبی برند و این را به تبی
هوش مصنوعی: به خودت و زیبایی‌هایت مغرور نشو، چون ممکن است مال و جمال تو در یک شب از بین برود و این نعمت‌ها ممکن است به دلایل مختلف از دست بروند.
و اگر به بیماری و مرض زایل نشود، هیچ شبهه ای نیست که به رفتن جوانی و آمدن پیری جمال و حسن نیز خواهد رفت و مرگی که هر کسی خواهی نخواهی آن را خواهد چشید آن را تباه خواهد ساخت نگاه کن به رخسارهای زیبا و قامتهای رعنا و بدنهای نازک، که چگونه در خاک پوسیده و متعفن شده، که هر طبعی از آنها متنفر می گردد و علاوه بر اینکه مایه حسن و جمال خود را نظر نماید که چیست، اخلاط متعفنه جمع گشته و خون و چرکی فراهم آمده و هیئتی از اینها حاصل شده.
هوش مصنوعی: اگر بیماری و مرض از بین نرود، بدون شک جوانی و زیبایی نیز به زودی از بین خواهد رفت و مرگ که ناچار به آن دچار خواهیم شد، همه چیز را نابود خواهد کرد. به چهره‌های زیبا و اندام‌های خوش‌تراش و بدن‌های لطیف نگاه کن؛ چگونه همه این‌ها در خاک پوسیده و متعفن می‌شوند، به طوری که هر انسانی از آن‌ها متنفر می‌شود. علاوه بر اینکه زیبایی خود را از دست می‌دهند، ناپاکی‌ها و مواد زاید جمع می‌شوند و از ترکیب آن‌ها چیزی ناخوشایند به وجود می‌آید.
گوشت پاره آلت گویای تو
پیه پاره منظر بینای تو
هوش مصنوعی: بدن تو نشانه‌ای از زیبایی‌ات است که تجلی می‌کند.
مسمع تو آن دو پاره استخوان
مدرکت دو قطره خون یعنی جنان
هوش مصنوعی: تو می‌دانی که آن دو تکه استخوان، در واقع نشانه‌ای از زندگی و حیات هستند و دو قطره خون نیز نمایانگر احساسات و عواطف عمیق زندگی هستند.
کرمکی و از قذر آکنده ای
طمطراقی در میان افکنده ای
هوش مصنوعی: تو موجودی کوچک و حساس هستی که در دل خود پر از زیبایی و جذابیت هستی و با وجود کوچکی، تأثیر خود را در محیط اطرافت گذاشته‌ای.
از منی بودی منی را واگذار
ای ایاز از پوستینت یاد آر
هوش مصنوعی: تو از خودت بودی، حالا دیگر خودت را رها کن. ای ایاز، به یاد داشته باش که از پوستینت چه زمانی بیرون آمده‌ای.
ای که به حسن و جمال خود می نازی، و با خود نرد عجب و غرور می بازی، اگر به نظر عقل، خود را بنگری از پندار و غرور بگذری نظری به خود کن که کدام عضو تو را کثافت فرو نگرفته، دهانت منبع آبی است که اگر چیزی به آن آلوده شود خود نفرت کنی و بینیت آکنده کثافتی است که اگر ظاهر شود خود خجل گردی حقه گوشت را چرک پر کرده زیر بغلت را گند فرو گرفته هر جای پوست بدنت را بشکافی چرک و ریم برآید و هر عضوی را که مجروح سازی خون نجس درآید معده ات از فضله آکنده و روده هایت از غایط مملو گشته مثانه ات پر از بول کثیف است و در احشایت کرم پنهان است و در زهره ات صفرا جا کرده، و در باطنت بلغم مأوی گرفته، شبانه روزی لااقل دوبار به بیت الخلا تردد کنی، و به دستی که بر جمالت کشی غایط خود را بشوئی از دیدن آنچه از تو بیرون می آید متنفر می گردی، چه جای آنکه آن را ببوئی یا به دست گیری اگر یک روز متوجه خود نگردی و خود را پاک نسازی و نشوئی چرک و تعفن به تو احاطه می کند و شپش بدن و جامه تو را فرو می گیرد و از هر چارپائی کثیف تر می گردی این حال وسط تو است و اگر ابتدای خود را خواهی همه ماده خلقتت اشیاء کثیفه، و محل عبور و قرارت مکانهای خبیثه، زیرا که ماده خلقت و غذای تو منی و خون حیض است، و مکان عبور و قرارت صلب و ذکر و رحم و فرج و اگر آخر خود را طلبی مردار گندیده، که از همه نجاسات متعفن تر پس ای نادان سفیه ترا با عجب و غرور به حسن و جمالی که این حقیقتش باشد چه کار؟
هوش مصنوعی: ای افرادی که به زیبایی و ظاهرتان می‌بالید و با خود راضی و مغرور هستید، اگر کمی به خودتان از دید عقل بنگرید و از افکار و خودپسندی خود دور شوید، باید بدانید که کدام یک از اعضای بدنتان خالی از کثافت است. دهان شما منبع آبی است که اگر به هر چیزی آلوده شود، خودتان هم از آن متنفر خواهید شد. بینی شما پر از کثافت است و اگر نمایان شود، شما خجالت‌زده خواهید شد. بدنتان پر است از آلودگی‌ها و اگر پوستتان را بشکافید، چرک و آلودگی بیرون خواهد آمد. معده‌تان از فضولات پر است و روده‌هایتان مملو از ضایعات شده است. مثانه‌تان پر از ادرار کثیف است و در شکمتان کرم پنهان شده است. اگر روزانه حداقل دو بار به توالت نروید، به دست‌هایی که بر زیبایی‌تان می‌کشید، مجبورید از فضولات خود را بشویید و از آنچه از شما خارج می‌شود، متنفر خواهید شد. اگر یک روز به خود توجه نکنید و خود را پاک نسازید، آلودگی و تعفن به شما چیره خواهد شد و به مراتب کثیف‌تر از هر حیوان خواهید شد. این وضعیت درونتان است و اگر به آغاز زندگی‌تان نگاه کنید، می‌بینید که تمام وجودتان از چیزهای آلوده تشکیل شده است. افراد نادانی که به زیبایی و جذابیت ظاهری خود می‌بالند، باید بدانند که حقیقت وجودی‌شان در زیر ظاهر زیبا، چه وضعیتی دارد.