زنهار ای جان برادر تا حدیث بیماری روح را سهل نگیری، و معالجه آن را بازیچه نشماری، و مفاسد اخلاق رذیله را اندک ندانی، و صحت روح را به صحت بدن قیاس نکنی و چگونه عاقل چنین قیاس کند، و حال آنکه مقصود از صحت بدن از برای کسانی که از روح و صلاح و فساد آن فراموش کرده اند، نیست مگر زندگانی پنج روزه دنیا، و زیست کردن در این عاریت سرا و بر مرض آن مفسده ای مترتب نمی شود مگر بازماندن از لذات خسیسه جماع و غذا و امثال این ها و اما اخلاق ذمیمه که بیماری روح از آنها است، بازمی دارد آدمی را از رسیدن به لذت سعادت ابد، و پادشاهی سرمد و هر یک از آنها پرده ای است ظلمانی، که مانع اشراقات انوار الهیه، و عایق فیوضات نفحات رحمانیه است، و مسامحه در معالجات آنها آدمی را به هلاکت دائمه و شقاوت ابدیه می رساند و صحت روح و اتصاف آن به محاسن اخلاق باعث زندگانی ابدی و حیات حقیقی است.
و بعد از آنکه ساحت نفس انسان از اخلاق ناپسند، پاک، و به صفات ارجمند به ترتیب مقرر آراسته گردد، مستعد قبول فیضهای غیر متناهیه رب الارباب، بلکه به سبب آن رفع حجاب می شود و صور جمیع موجودات در آئینه دلش ظاهر می شود، و در این هنگام موجودی می شود تام الوجود، ابدی الحیات، سرمدی البقا، قامتش سزاوار خلعت خلافت الهیه، و تارکش لایق تاج سلطنت و ریاست معنویه و می رسد به بهجتها و لذتهائی که هیچ دیده ای مانند آن ندیده، و به خاطر هیچ آفریده ای نگذشته و از این رو است که سید رسل فرموده «لو لا ان الشیاطین یحومون علی قلوب بنی آدم لنظروا إلی ملکوت السموات و الارض» یعنی «اگر نه این می بود که لشگر شیاطین اطراف دلهای بنی آدم را فراگرفته اند، هر آئینه مشاهده می کردند حقایق موجودات عوالم علویه و سفلیه را، و مطلع می شدند بر آثار قدرت کامله حق سبحانه و تعالی در آنها همچنان که تطهیر نفس از جمیع صفات خبیثه، مورث رفع جمیع پرده های ظلمانیه، و کشف حقایق جمیع موجودات امکانیه می گردد و همچنین ازاله بعضی از آنها نیز باعث صفائی و روشنایی در نفس می شود و بالجمله به قدری که آئینه نفس از زنگ کدورات عالم طبیعت پاک می شود صور موجودات عوالم قدس در آن ظاهر می گردد، و به همان مقدار سزاوار بساط قرب پروردگار می شود و به این سبب خاتم انبیاء صلی الله علیه و آله و سلم فرموده اند: «ان لی مع الله حالات لا یحتملها ملک مقرب و لا نبی مرسل» یعنی «مرا با خدای تعالی حالاتی چند است که هیچ ملک مقربی و پیغمبر مرسلی طاقت و توانائی آن را ندارد» و هر کسی که در مقام سلوک را سعادت باشد، و مراقبت از احوالات خود نماید به قدر استعداد و قابلیت خود برمیخورد به آنچه می رسد به او از الطاف ربانیه و فیوضات رحمانیه، و لیکن فهم ما ادراک فوق رتبه خود را نمی کند اگرچه باید از بابت ایمان به بعثت، تصدیق و اقرار به آن نماید همچنان که ما ایمان داریم به نبوت و خواص پیغمبری و لیکن حقیقت آنها را نمی شناسیم و عقول قاصره ما احاطه به کنه آنها نمی کند، چنانچه احاطه ندارد جنین به عالم طفل، و طفل نمی داند عالم ممیز را، و مییز عامی نمی فهمد عالم علماء را، و علماء نمی شناسند عالم انبیاء و اولیاء را
و به حکم عنایت ازلیه درهای رحمتهای غیر متناهیه الهیه بر روی هر کسی گشاده، و بخل و ضنت از برای احدی نشده، و لیکن رسیدن به آنها موقوف است به اینکه آئینه دل صیقل داده شود، و از کدورات عالم طبیعت پاک شود، و زنگ اخلاق ذمیمه از آن زدوده گردد پس حرمان از انوار فیوضات الهیه، و دوری از اسرار ربوبیه، نه از بخل مبدأ فیاض است، «تعالی شأنه عن ذلک» بلکه از پرده های ظلمانیه ذمایم صفات و عوایق جسمانیه است که بدن آدمی را احاطه نموده است.
هر چه هست از قامت ناساز بی اندام ماست ورنه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست و مخفی نماند که آنچه از علوم و معارف و اسرار که آدمی به واسطه تطهیر نفس و تصفیه آن می فهمد، نه مانند این علومی است که از مزاوله کتب رسمیه و ادله عقلیه گرفتاران عالم طبیعت و محبوسان زندان وهم و شهوت می فهمند، بلکه آنها علوم حقیقیه نورانیه اند که از انوار الهیه و الهامات حقه ربانیه مستفاد شده اند و چندان ظهور و جلا و نورانیت و صفا از برای آنها هست که قابل شک و شبهه نیستند، و این علمی است که حضرت فرمودند:
«انما هو نور یقذفه الله فی قلب من یرید»، «یعنی علم، نوری است که حق تعالی می افکند آن را در هر دلی که می خواهد» و حضرت امیر مومنان علیه السلام در کلمات بسیار، اشاره به این علم فرموده اند، و آن جمله در وصف راستین از علما می فرمایند: «هجم بهم العلم علی حقیقه البصیره، و باشروا روح الیقین، و استلانوا ما استوعره المترفون، و أنسوا بما استوحش منه الجاهلون و صحبوا الدنیا بابدان أرواحها معلقه بالمحل الاعلی»، یعنی «علم به ایشان هجوم آورده است، ایشان به بصیرت و بینائی و به حقیقت روح و یقین رسیده اند، و نرم و آسان شده است از برای ایشان، آنچه سخت و مشکل است بر دیگران از اهل عیش و تنعم در دنیا، و یار و انیس شده اند، آنچه وحشت می کنند از آن جاهلان، و زندگانی می نمایند در دنیا به بدنهایی که روح آنها تعلق به عالم اعلی دارد».
و در مکان دیگر می فرماید: «قد أحیی عقله و أمات نفسه، حتی دق جلیله و لطف غلیظه، و برق له لامع کثیر البرق، فأبان له الطریق، و سلک به السبیل»، یعنی: «زنده کردن دل خود را و میرانید نفس خود را، تا آنکه ناهمواری و درشتی او لطیف و هموار شد و درخشید از برای او نوری درخشنده پس ظاهر و هویدا کرد از برای او راه حق را، و برد او را در راه، تا رسانید او را به مطلوب» ولیکن، مادامی که صفحه دل از نقوش اخلاق ذمیمه پاک نگردد، این قسم علم و معرفت در آن مرتسم نشود، زیرا که علوم و معارف، عبادت باطنی است، همچنان که نماز، طاعت ظاهر است و همچنان که تا ظاهر از جمیع نجاسات ظاهر، پاک نباشد نماز صحیح متحقق نمی شود، همچنین تا از باطن، جمیع نجاسات باطنیه را که صفات خبیثه است زایل نکنی، نور علم صحیح مبرا از شوائب شبهات بر آن نمی تابد و چگونه می تواند شد که دل ناپاک، منزل علوم حقه شود، و حال اینکه افاضه علوم بر دلها از عالم «لوح محفوظ» به وساطت ملائکه مقدسه است که وسائط فیض الهی هستند.
اطلاعات
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زنهار ای جان برادر تا حدیث بیماری روح را سهل نگیری، و معالجه آن را بازیچه نشماری، و مفاسد اخلاق رذیله را اندک ندانی، و صحت روح را به صحت بدن قیاس نکنی و چگونه عاقل چنین قیاس کند، و حال آنکه مقصود از صحت بدن از برای کسانی که از روح و صلاح و فساد آن فراموش کرده اند، نیست مگر زندگانی پنج روزه دنیا، و زیست کردن در این عاریت سرا و بر مرض آن مفسده ای مترتب نمی شود مگر بازماندن از لذات خسیسه جماع و غذا و امثال این ها و اما اخلاق ذمیمه که بیماری روح از آنها است، بازمی دارد آدمی را از رسیدن به لذت سعادت ابد، و پادشاهی سرمد و هر یک از آنها پرده ای است ظلمانی، که مانع اشراقات انوار الهیه، و عایق فیوضات نفحات رحمانیه است، و مسامحه در معالجات آنها آدمی را به هلاکت دائمه و شقاوت ابدیه می رساند و صحت روح و اتصاف آن به محاسن اخلاق باعث زندگانی ابدی و حیات حقیقی است.
هوش مصنوعی: ای برادر، مراقب باش که به بیماری روح سهلانگارانه ننگری، و درمان آن را مسخره نکنی. نباید بدیهای اخلاقی را کماهمیت بشماری و نباید سلامت روح را با سلامت جسم یکی بدانی. چطور ممکن است فردی عاقل این دو را با هم مقایسه کند؟ به ویژه که هدف از سلامت جسم فقط زندگی پنج روزه در این دنیاست. زندگی در این جهان موقتی، فقط باعث دوری از لذتهای زودگذر همچون غذا و شهوت میشود. اما اخلاق بد که منشاء بیماری روح است، انسان را از رسیدن به لذت ابدی و سعادت واقعی بازمیدارد. هر یک از این اخلاق ناپسند، همچون پردهای تاریک، مانع نور الهی و فیض رحمانی است. بیتوجهی به درمان این مسائل انسان را به هلاکت و بدبختی ابدی میرساند. در مقابل، سلامت روح و داشتن اخلاق نیک، باعث زندگی ابدی و حیات واقعی میشود.
و بعد از آنکه ساحت نفس انسان از اخلاق ناپسند، پاک، و به صفات ارجمند به ترتیب مقرر آراسته گردد، مستعد قبول فیضهای غیر متناهیه رب الارباب، بلکه به سبب آن رفع حجاب می شود و صور جمیع موجودات در آئینه دلش ظاهر می شود، و در این هنگام موجودی می شود تام الوجود، ابدی الحیات، سرمدی البقا، قامتش سزاوار خلعت خلافت الهیه، و تارکش لایق تاج سلطنت و ریاست معنویه و می رسد به بهجتها و لذتهائی که هیچ دیده ای مانند آن ندیده، و به خاطر هیچ آفریده ای نگذشته و از این رو است که سید رسل فرموده «لو لا ان الشیاطین یحومون علی قلوب بنی آدم لنظروا إلی ملکوت السموات و الارض» یعنی «اگر نه این می بود که لشگر شیاطین اطراف دلهای بنی آدم را فراگرفته اند، هر آئینه مشاهده می کردند حقایق موجودات عوالم علویه و سفلیه را، و مطلع می شدند بر آثار قدرت کامله حق سبحانه و تعالی در آنها همچنان که تطهیر نفس از جمیع صفات خبیثه، مورث رفع جمیع پرده های ظلمانیه، و کشف حقایق جمیع موجودات امکانیه می گردد و همچنین ازاله بعضی از آنها نیز باعث صفائی و روشنایی در نفس می شود و بالجمله به قدری که آئینه نفس از زنگ کدورات عالم طبیعت پاک می شود صور موجودات عوالم قدس در آن ظاهر می گردد، و به همان مقدار سزاوار بساط قرب پروردگار می شود و به این سبب خاتم انبیاء صلی الله علیه و آله و سلم فرموده اند: «ان لی مع الله حالات لا یحتملها ملک مقرب و لا نبی مرسل» یعنی «مرا با خدای تعالی حالاتی چند است که هیچ ملک مقربی و پیغمبر مرسلی طاقت و توانائی آن را ندارد» و هر کسی که در مقام سلوک را سعادت باشد، و مراقبت از احوالات خود نماید به قدر استعداد و قابلیت خود برمیخورد به آنچه می رسد به او از الطاف ربانیه و فیوضات رحمانیه، و لیکن فهم ما ادراک فوق رتبه خود را نمی کند اگرچه باید از بابت ایمان به بعثت، تصدیق و اقرار به آن نماید همچنان که ما ایمان داریم به نبوت و خواص پیغمبری و لیکن حقیقت آنها را نمی شناسیم و عقول قاصره ما احاطه به کنه آنها نمی کند، چنانچه احاطه ندارد جنین به عالم طفل، و طفل نمی داند عالم ممیز را، و مییز عامی نمی فهمد عالم علماء را، و علماء نمی شناسند عالم انبیاء و اولیاء را
هوش مصنوعی: زمانی که روح انسان از ویژگیهای ناپسند پاک شود و به صفات برجسته تزئین گردد، قادر به دریافت رحمتهای بیپایان الهی میشود. در این حالت، حجاب از بین میرود و واقعیتهای موجودات در دل او نمایان میشود. او تبدیل به موجودی کامل و ابدی میشود که شایسته نعمتهای الهی است و لایق مقام سلطنت معنوی میگردد. او به لذتها و شادیهایی دستیابی مییابد که هرگز کسی آنها را ندیده و تجربه نکرده است. پیامبر اسلام فرمودهاند که اگر شیاطین بر دلهای انسانها تسلط نداشتند، آنها میتوانستند به حقایق عوالم بالا و پایین نگاه کنند و از قدرت عظیم خدا مطلع شوند. پاکسازی نفس از ویژگیهای زشت باعث میشود حجابهای تاریک کنار برود و حقایق موجودات نمایان شود. در این فرآیند، به اندازهای که دل از آلودگیهای دنیوی پاک شود، به حقیقت نزدیکتر میشود. به همین دلیل، پیامبر اسلام فرمودهاند که حالاتی با خداوند دارد که هیچ فرشته یا پیامبری توان تحمل آن را ندارد. افرادی که در مسیر سلوک هستند و مراقب خود هستند، به میزان قابلیت خود به رحمتهای الهی میرسند. با این حال، درک ما از این حقیقتها فراتر از محدوده فهم ماست، همانطور که جنین نمیتواند عالم طفل را بفهمد و طفل نیز نمیتواند عالم بزرگتر را درک کند. هر علمی سطحی از شناخت دارد و صرفاً با ایمان به پیامبری و ویژگیهای آن، باید آن را بپذیریم، حتی اگر به حقیقت آن نرسیم.
و به حکم عنایت ازلیه درهای رحمتهای غیر متناهیه الهیه بر روی هر کسی گشاده، و بخل و ضنت از برای احدی نشده، و لیکن رسیدن به آنها موقوف است به اینکه آئینه دل صیقل داده شود، و از کدورات عالم طبیعت پاک شود، و زنگ اخلاق ذمیمه از آن زدوده گردد پس حرمان از انوار فیوضات الهیه، و دوری از اسرار ربوبیه، نه از بخل مبدأ فیاض است، «تعالی شأنه عن ذلک» بلکه از پرده های ظلمانیه ذمایم صفات و عوایق جسمانیه است که بدن آدمی را احاطه نموده است.
هوش مصنوعی: به موجب نعمتهای ازلی، درهای رحمتهای بیپایان الهی به روی همه گشوده است و هیچکس از این رحمتها محروم نیست. ولی برای دسترسی به این رحمتها، باید دل انسان پاک و صاف شود و از آلودگیهای دنیوی و زنگارهای اخلاقی دوری کند. به همین دلیل، اگر کسی از نورهای الهی و اسرار ربوبی دور باشد، این ناشی از بخل خداوند نیست، بلکه به دلیل پردههای تیرهای است که به خاطر ویژگیهای منفی و موانع جسمانی بر انسان وجود دارد.
هر چه هست از قامت ناساز بی اندام ماست ورنه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست و مخفی نماند که آنچه از علوم و معارف و اسرار که آدمی به واسطه تطهیر نفس و تصفیه آن می فهمد، نه مانند این علومی است که از مزاوله کتب رسمیه و ادله عقلیه گرفتاران عالم طبیعت و محبوسان زندان وهم و شهوت می فهمند، بلکه آنها علوم حقیقیه نورانیه اند که از انوار الهیه و الهامات حقه ربانیه مستفاد شده اند و چندان ظهور و جلا و نورانیت و صفا از برای آنها هست که قابل شک و شبهه نیستند، و این علمی است که حضرت فرمودند:
هوش مصنوعی: هر آنچه در ما وجود دارد و باعث ناهماهنگی میشود، به خاطر نقص و ناتوانی خود ماست، در حالی که مقام تو بالاتر و فراتر از همه است. لازم به ذکر است که دانشی که انسان به واسطه پاکسازی نفس و تصفیه آن به دست میآورد، با آن دانشی که از مطالعه کتابهای رسمی و استدلالهای عقلی توسط افرادی که در عالم طبیعت گرفتارند، متفاوت است. بلکه دانش حقیقی و نورانی است که از انوار الهی و الهامات الهی به دست میآید. این علم دارای روشنی، زلالیت و روشناییای است که هیچ شکی در آن نیست و به همین دلیل بارها مورد تأکید قرار گرفته است.
«انما هو نور یقذفه الله فی قلب من یرید»، «یعنی علم، نوری است که حق تعالی می افکند آن را در هر دلی که می خواهد» و حضرت امیر مومنان علیه السلام در کلمات بسیار، اشاره به این علم فرموده اند، و آن جمله در وصف راستین از علما می فرمایند: «هجم بهم العلم علی حقیقه البصیره، و باشروا روح الیقین، و استلانوا ما استوعره المترفون، و أنسوا بما استوحش منه الجاهلون و صحبوا الدنیا بابدان أرواحها معلقه بالمحل الاعلی»، یعنی «علم به ایشان هجوم آورده است، ایشان به بصیرت و بینائی و به حقیقت روح و یقین رسیده اند، و نرم و آسان شده است از برای ایشان، آنچه سخت و مشکل است بر دیگران از اهل عیش و تنعم در دنیا، و یار و انیس شده اند، آنچه وحشت می کنند از آن جاهلان، و زندگانی می نمایند در دنیا به بدنهایی که روح آنها تعلق به عالم اعلی دارد».
هوش مصنوعی: علم، نوری است که خداوند در دل افرادی که میخواهد میافکند. حضرت علی (ع) در بیانات خود به این موضوع اشاره کرده و درباره علمای راستین میفرمایند که علم برای آنها چونان هجوم میآورد. آنها به بصیرتی حقیقی و روحی از یقین دست یافتهاند و چیزی که برای دیگران سخت و دشوار است، برای آنها آسان شده است. آنها از آنچه که جاهلان از آن وحشت دارند، آسوده خاطرند و در دنیا زندگی میکنند بهگونهای که روح آنها به عالم بالاتر تعلق دارد.
و در مکان دیگر می فرماید: «قد أحیی عقله و أمات نفسه، حتی دق جلیله و لطف غلیظه، و برق له لامع کثیر البرق، فأبان له الطریق، و سلک به السبیل»، یعنی: «زنده کردن دل خود را و میرانید نفس خود را، تا آنکه ناهمواری و درشتی او لطیف و هموار شد و درخشید از برای او نوری درخشنده پس ظاهر و هویدا کرد از برای او راه حق را، و برد او را در راه، تا رسانید او را به مطلوب» ولیکن، مادامی که صفحه دل از نقوش اخلاق ذمیمه پاک نگردد، این قسم علم و معرفت در آن مرتسم نشود، زیرا که علوم و معارف، عبادت باطنی است، همچنان که نماز، طاعت ظاهر است و همچنان که تا ظاهر از جمیع نجاسات ظاهر، پاک نباشد نماز صحیح متحقق نمی شود، همچنین تا از باطن، جمیع نجاسات باطنیه را که صفات خبیثه است زایل نکنی، نور علم صحیح مبرا از شوائب شبهات بر آن نمی تابد و چگونه می تواند شد که دل ناپاک، منزل علوم حقه شود، و حال اینکه افاضه علوم بر دلها از عالم «لوح محفوظ» به وساطت ملائکه مقدسه است که وسائط فیض الهی هستند.
هوش مصنوعی: در جای دیگری گفته شده است که انسان باید دل خود را زنده کند و نفس خود را بکشد تا دشواریها و سختیهایش نرم و هموار شود و نوری درخشان برای او آشکار گردد که راه حق را به او نشان میدهد و به مسیر آن راه میبرد تا به آنچه میخواهد برسد. اما مادامی که دل از زشتیهای اخلاقی پاک نشود، این نوع علم و شناخت در آن به وجود نخواهد آمد. زیرا علوم و معارف مانند عبادت باطنی هستند، مشابه نماز که یک عبادت ظاهری است. همانطور که نماز، در صورتی صحیح است که از همه ناپاکیهای ظاهری پاک باشد، علم صحیح نیز تا زمانی که از ناپاکیهای باطنی و صفات زشت پاک نشود، به دل نمیتابد. چگونه ممکن است دل ناپاک، جایگاه علوم حق شود در حالی که انتقال علوم از «لوح محفوظ» به وسیله ملائکه مقدس صورت میگیرد که واسطههای فیض الهی هستند؟