اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از آنچه مذکور شد دانسته شد که از برای انسان دو جنبه است یکی جنبه «روحانیت»، که مناسبت دارد به سبب آن با ارواح طیبه و ملائکه مقدسه و دیگری جنبه «جسمانیت» که مشابهت دارد به جهت آن با حیوانات، از بهائم و سباع و به واسطه آن جزء جسمانی چند روزی در این عالم هستی زیست می نماید و مقام می کند.
هوش مصنوعی: انسان دارای دو جنبه است: یکی جنبه روحانی که او را به ارواح پاک و فرشتگان مرتبط میسازد و دیگری جنبه جسمانی که او را به حیوانات و موجودات دیگر نزدیک میکند. به واسطه جنبه جسمانی، انسان مدت کوتاهی در این جهان زندگی میکند و در آن مقام دارد.
سپس به واسطه جزء روحانی مسافرت به عالم اعلی می کند و در آنجا همیشه مقام می سازد و مصاحبت می کند با ساکنان عالم قدس، به شرطی که در مدت اقامت در دنیا میل به آن عالم نموده همه روزه در ترقی باشد، تا جانب جزء روحانی بر جسمانی غالب شود، و کدورات عالم طبیعت را از خود بیفشاند و در او آثار روحانیت پیدا گردد.
هوش مصنوعی: سپس بخشی از روح انسان به سفر به عالم بالاتر میرود و در آنجا جایگاهی بسازید و با ساکنان عالم قدس همنشینی میکند. این امر مشروط بر این است که در طول زندگی در دنیا، به آن عالم میل داشته باشد و هر روز در حال پیشرفت باشد. در این حالت، بخش روحانی بر جنبه جسمانی غلبه پیدا میکند و آلودگیهای دنیوی را از خود دور کرده و نشانههایی از روحانیت در او نمایان میشود.
و چون چنین باشد می رسد به جائی که با وجود اینکه در این دنیا هست، هر لحظه از سیر به عالم بالا با جنبه روحانی «مبادی فیاضه» کسب فیوضات می کند، و دل او به نور الهی روشن می شود و هر چه علاقه او از جسم و جسمانیات کمتر می گردد، روشنائی دل و صفای خاطرش زیاد می شود، تا زمان مفارقت از این دنیا رسد تمامی پرده های ظلمانی طبیعت از پیش دیده بصیرتش برداشته می شود، و حجابهای عوایق هیولانیه از چهره نفسش دور می گردد، و در آن وقت از دل او جمیع اندوه ها و الم ها بیرون می رود، و از همه حسرت ها و محنت ها فارغ می شود، و می رسد به سرور ابدی و راحت سرمدی هر لحظه او را از اشعه جمال ازل نوری تازه، و هر دم او را از موائد احسان لم یزل فیضی بی اندازه حاصل می گردد و باشد که با وجود بقای در دنیا، هرگاه ریشه جمیع علایق دنیویه را از زمین دل برکند، پیش از ارتحال به عالم بقاء، این حالات از برای او حاصل شود، و در این هنگام مال و عیال بر خود کل و وبال می بیند، مگر به قدر ضرورت بلکه از تن و بدن خود دلگیر می شود و طالب سفر آخرت می گردد، و به زبان حال می گوید:
هوش مصنوعی: اگر چنین باشد، به جایی میرسد که با وجود حضور در این دنیا، در هر لحظه از طریق روحانی خود، به دریافت فیوضات و نعمتها مشغول است. دل او با نور الهی پرنور میشود و هر چه کمتر به دنیای مادی و جسم تعلق دارد، نورانیتر و پاکتر میگردد. تا زمانی که از این دنیا جدا میشود، تمامی پردههای تاریکی طبیعت از دید بصیرتش کنار میروند و موانع دنیوی از چهرهاش دور میشود. در آن زمان، تمام غمها و دردها از دلش پاک میگردد و از تمامی حسرتها و رنجها رها میشود، به سرور ابدی و آرامش همیشگی دست مییابد. هر لحظه از نور زیبایی ازل بهرهمند میشود و در هر دم از سفرهی نعمتهای بیپایان بهرهمند میگردد. امیدوار است که با وجود زندگی در این دنیا، هر زمان ریشهی تمام وابستگیهای دنیوی را از دلش بزداید، پیش از اینکه به عالم باقی برسد، این حالات را تجربه کند. در این لحظه، مال و خانواده را برای خود بار و زحمت میبیند و به اندازهی ضرورت به آنها توجه میکند، بلکه حتی از بدن و وجود خود نیز دلزده میشود و خواهان سفر به سرای دیگر میگردد و به طور غیرکلامی این را بیان میکند.
حجاب چهره جان می شود غبار تنم
خوشا دمی که از این چهره پرده برفکنم
هوش مصنوعی: پوشش و موانع دنیوی باعث میشود که روح من در غبار جسمم گرفتار شود. ای کاش لحظهای بیاید که بتوانم از این موانع عبور کرده و چهره واقعیام را ظاهر کنم.
بدن او مقیم خطه خاک، و دل او مصاحب سکان عالم افلاک، بجز مراد خدا را نجوید و سخنی که نه از برای اوست نگوید، و راهی که نه به سوی اوست نپوید، تا برسد به مجاورت ملأ اعلا، و محرم گردد در محفل قرب مولی و بیابد آنچه را که هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و به هیچ خاطری خطور نکرده و ببیند آنچه را که در کتاب الهی اشاره به آن شده که «فلا تعلم نفس ما اخفی لهم من قره اعین» یعنی «هیچ کس نمی داند آنچه ذخیره شده است از برای ایشان از چیزهائی که دیده ها را روشن می کند».
هوش مصنوعی: بدن او در این دنیای مادی قرار دارد، اما دلش با عالم بالا و آسمانها در ارتباط است. او فقط به دنبال اراده خداوند است و سخنی نمیگوید مگر اینکه برای او باشد و قدمی برنمیدارد مگر به سوی او. این راه را ادامه میدهد تا به نزدیکی فرشتگان و محفل قرب الهی دست یابد و آن چیزهایی را بیابد که هیچ چشمی نتوانسته آنها را ببیند و هیچ گوشی نیز نشنیده است. او به آنچه که در کتابهای الهی اشاره شده، پی میبرد که هیچ کس نمیداند چه چیزهایی برای آنها ذخیره شده است که مایه روشنی چشمها و دلهاست.