گنجور

فصل نهم - فایده علم اخلاق و برتری آن بر سایر علوم

چون که شناختی که حیات ابد، و سعادت سرمد، از برای انسان موقوف است به دفع اخلاق ذمیمه و اوصاف رذیله، و کسب ملکات ملکیه و صفات قدسیه، و این میسر نمی شود مگر به شناختن رذائل صفات و فضائل ملکات، و تمیز نیک و بد آنها از یکدیگر، و دانستن معالجاتی که در علم اخلاق از برای تهذیب نفس مقرر است، معلوم می شود که شرف این علم از سایر علوم برتر، و ثمر و فایده اش بیشتر است.

و چگونه چنین نباشد، و حال آنکه شرافت هر علمی به شرافت موضوع آن است و موضوع این علم، نفس ناطقه انسانیه است، که اشرف انواع کائنات و افضل طوایف ممکنات است، و به واسطه این علم از حضیض مرتبه بهائم به اوج عالم ملائکه عروج می نماید.

بلی، از برای بنی نوع انسان و عرضی است عریض، اول آن فروتر از عالم چهارپایان، و آخرش برتر از اقلیم فرشتگان در حق اولش فرموده: «ان هم الا کالانعام بل هم اضل سبیلا» یعنی «نیستند ایشان مگر مانند چهارپایان، بلکه پست رتبه تر و گمراه ترند» و به این جهت می گویند: «یا لیتنی کنت ترابا» یعنی: «کاش که من خاک بودمی» و در شأن آخرش رسیده «لولاک لما خلقت الأفلاک» یعنی «اگر مقصود تو نبودی آسمان ها را خلق نکردمی».

ای نقد اصل و فرع ندانم چه گوهری
کز آسمان تو برتر و از خاک کمتری

و به این جهت است که سید رسل صلی الله علیه و آله و سلم فرموده: «انی و زنت بأمتی فرجحت بهم» یعنی «مرا با تمام امت موازنه نمودند من بر همه راجح آمدم» و این، خود ظاهر و روشن است که این تفاوت و اختلاف در میان افراد این نوع، نه از جهت جسمیت و لواحق آن است، زیرا که همه در این شریک هستند، بلکه به جهت اختلاف در اخلاق و صفات است، و این علم باعث رسیدن به اعلا مراتب آن است و کدام علم، اشرف از علمی است که پست ترین موجودات را به اشرف کاینات می رساند؟ و به این جهت، حکمای سلف نام علم را به غیر از «علم اخلاق» حقیقتا اطلاق نمی کردند، و به این سبب آن را «اکسیر اعظم» می نامیدند، و آن را تعلیم خود قرار داده بودند، و اول به شاگردان خود این علم را می آموختند و تحصیل سایر علوم را از برای کسی که تهذیب اخلاق نکرده بی ثمر می دانستند.

آری، همچنان که بدنی که مواد فاسده و «اخلاط ردیه» در آن مجتمع اند، از کثرت غذا بجز فساد اخلاط و زیادتی مرض حاصل نبیند، همچنین نفسی که مجتمع اخلاق ذمیمه و صفات رذیله باشد، از تحصیل علوم بجز شر و فساد ثمری نبیند

و از این روست که بیشتر کسانی که ملبس به لباس علماء گشته اند، و خود را از زمره اهل علم می شمرند، به مراتب حال ایشان از عوام بدتر، و دل ایشان سیاه‌تر است ماه و سال در جمع مال، خواه حرام و خواه حلال، و روز و شب در تحصیل جاه و منصب، و این را ترویج دین و مذهب می دانند با امثال و اقران در مراء و جدال، تا اظهار فضیلت خود بر جمعی از عوام کنند، پای اعتقاد ایشان سست، و اصول عقایدشان نادرست، رسوم شرع و ملت را دور انداخته، و بدعتی چند از برای خود ساخته و پرداخته، و آن را مقتضای حکمت نامیده غافلند از اینکه حکمت، حقیقتا همان است که در شریعت نبویه مقرر فرموده و ندانسته‌اند که علم بدون عمل گمراهی و ضلال، و تعلم بدون طاعت، خسران و وبال است.

همانا قول پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم را نشنیده اند که «البلاهه ادنی إلی الخلاص من فطانه بتراء» یعنی «ابلهی و نادانی به نجات نزدیکتر است از زیرکی ناقص و ناتمام».

و گویا به گوش ایشان نرسیده که حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرموده: «قصم ظهری رجلان: عالم متهتک و جاهل متنسک» یعنی «دو نفر پشت مرا شکستند: یکی عالمی که پرده شریعت را درد و به علم خود عمل نکند، و دیگری جاهلی که آداب عبادت را نداند و بدون علم عبادت کند».

فصل هشتم - حصول ملکات نفسانیه به تکرار اعمال: بدان که هر نفسی در مبادی آفرینش و اوان طفولیت، از جمیع صفات و ملکات خالی است، مانند صفحه ای که ساده از نقش و صورت باشد، و حصول ملکات و تحقق صفات به واسطه تکرار اعمال و افعال متقضیه آنها است و هر عملی که یک مرتبه سر زد اثری از آن در دل حاصل، و در مرتبه دوم آن اثر بیشتر می شود، تا بعد از تکرار عمل، اثر مستحکم و ثابت می گردد و «ملکه راسخه» می شود در نفس، همچنان که انگشت چون مجاور آتش شود حرارت در آن تأثیر می کند و گرمی در آن ظاهر می شود، لیکن ضعیف است و به مجرد دور کردن از آتش سرد می شود و هرگاه مجاورت طول کشید تأثیر حرارت در آن بیشتر می شود، و رنگ آتش در آن هم می رسد، و بعد از آن روشن می شود و آتشی می گردد که هر چه به آن نزدیک شود می سوزد، و هر چه به آن مقابل شود روشن می کند و همین است سبب در سهولت تعلیم اطفال و تأدیب ایشان، و صعوبت تغییر اخلاق مشایخ و پیران و هرگاه کسی مراقبت احوال خود کند، و نظری در اعمال و افعال خود کند، و صفحه دل خود را گشوده و به دید بصیرت در آن تأمل نماید، بر‌می‌خورد به ملکات و صفاتی که در آنجا رسوخ کرده اند، و اکثر مردم به جهت گرفتاری علایق و کثرت عوایق از نقوش و نفوس خود غافلند.فصل دهم - تهذیب اخلاق و ثمره آن: از آنچه مذکور شد دانسته شد که فایده علم اخلاق، پاک ساختن نفس است از صفات رذیله، و آراستن آن به ملکات جمیله، که از آن به «تهذیب اخلاق» تعبیر می شود.

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون که شناختی که حیات ابد، و سعادت سرمد، از برای انسان موقوف است به دفع اخلاق ذمیمه و اوصاف رذیله، و کسب ملکات ملکیه و صفات قدسیه، و این میسر نمی شود مگر به شناختن رذائل صفات و فضائل ملکات، و تمیز نیک و بد آنها از یکدیگر، و دانستن معالجاتی که در علم اخلاق از برای تهذیب نفس مقرر است، معلوم می شود که شرف این علم از سایر علوم برتر، و ثمر و فایده اش بیشتر است.
هوش مصنوعی: شناخت این مطلب ضروری است که زندگی ابدی و خوشبختی حقیقی انسان وابسته به کنار گذاشتن اخلاق نادرست و ویژگی‌های زشت است. همچنین، دستیابی به صفات نیک و ملکات روحانی امکان‌پذیر نیست مگر با شناخت دقیق نواقص و فضایل اخلاقی و تمایز دادن خوب از بد. آگاهی از روش‌های تهذیب نفس که در علم اخلاق معرفی شده‌اند، نشان می‌دهد که ارزش این علم از سایر دانش‌ها بیشتر است و همچنین ثمرات و فواید آن بسیار بالاست.
و چگونه چنین نباشد، و حال آنکه شرافت هر علمی به شرافت موضوع آن است و موضوع این علم، نفس ناطقه انسانیه است، که اشرف انواع کائنات و افضل طوایف ممکنات است، و به واسطه این علم از حضیض مرتبه بهائم به اوج عالم ملائکه عروج می نماید.
هوش مصنوعی: چگونه ممکن است که چنین نباشد، در حالی که ارزش هر علمی به ارزش موضوع آن علم بستگی دارد و موضوع این علم، نفس ناطقه انسانی است که از همه موجودات دیگر بالاتر و با ارزش‌تر است. به واسطه این علم، انسان از سطح پایین‌تر حیوانات به رتبه‌های اعلی و بالای ملائکه صعود می‌کند.
بلی، از برای بنی نوع انسان و عرضی است عریض، اول آن فروتر از عالم چهارپایان، و آخرش برتر از اقلیم فرشتگان در حق اولش فرموده: «ان هم الا کالانعام بل هم اضل سبیلا» یعنی «نیستند ایشان مگر مانند چهارپایان، بلکه پست رتبه تر و گمراه ترند» و به این جهت می گویند: «یا لیتنی کنت ترابا» یعنی: «کاش که من خاک بودمی» و در شأن آخرش رسیده «لولاک لما خلقت الأفلاک» یعنی «اگر مقصود تو نبودی آسمان ها را خلق نکردمی».
هوش مصنوعی: انسان‌ها موجوداتی هستند که در یک حد و میزان وسیع قرار دارند؛ در ابتدا پایین‌تر از حیوانات و در انتها بالاتر از ملائک. در ابتدای مسیر زندگی، قرآن فرموده است که انسان‌ها مانند چهارپایان هستند، بلکه حتی از آن‌ها نیز گمراه‌ترند. به همین خاطر برخی آرزو می‌کنند که ای کاش فقط خاک بودند. و در نهایت، در بالاترین مقام، به انسانی گفته شده که اگر تو وجود نمی‌داشتی، آسمان‌ها نیز خلق نمی‌شدند.
ای نقد اصل و فرع ندانم چه گوهری
کز آسمان تو برتر و از خاک کمتری
هوش مصنوعی: من نمی‌دانم چه ماهیتی داری، که هم از آسمان برتر است و هم از خاک کمتر.
و به این جهت است که سید رسل صلی الله علیه و آله و سلم فرموده: «انی و زنت بأمتی فرجحت بهم» یعنی «مرا با تمام امت موازنه نمودند من بر همه راجح آمدم» و این، خود ظاهر و روشن است که این تفاوت و اختلاف در میان افراد این نوع، نه از جهت جسمیت و لواحق آن است، زیرا که همه در این شریک هستند، بلکه به جهت اختلاف در اخلاق و صفات است، و این علم باعث رسیدن به اعلا مراتب آن است و کدام علم، اشرف از علمی است که پست ترین موجودات را به اشرف کاینات می رساند؟ و به این جهت، حکمای سلف نام علم را به غیر از «علم اخلاق» حقیقتا اطلاق نمی کردند، و به این سبب آن را «اکسیر اعظم» می نامیدند، و آن را تعلیم خود قرار داده بودند، و اول به شاگردان خود این علم را می آموختند و تحصیل سایر علوم را از برای کسی که تهذیب اخلاق نکرده بی ثمر می دانستند.
هوش مصنوعی: سید رسول خدا (ص) فرموده‌اند که برای او و امتش موازنه شده و او بر دیگران برتری یافته است. این حقیقت که افراد یک نوع از یک نظر متفاوتند، نه به خاطر جسم و ویژگی‌های آن، بلکه به دلیل تفاوت در اخلاق و صفات است. این علم به دستیابی به بالاترین مراتب کمک می‌کند و هیچ علمی اهمیتی بیشتر از علمی که موجودات پست را به بالاترین درجات می‌رساند، ندارد. به همین دلیل، حکمای گذشته علم را فقط «علم اخلاق» می‌نامیدند و آن را «اکسیر اعظم» می‌خواندند و در ابتدا به شاگردان خود این علم را می‌آموختند و معتقد بودند که یادگیری سایر علوم بدون تهذیب اخلاق بی‌فایده است.
آری، همچنان که بدنی که مواد فاسده و «اخلاط ردیه» در آن مجتمع اند، از کثرت غذا بجز فساد اخلاط و زیادتی مرض حاصل نبیند، همچنین نفسی که مجتمع اخلاق ذمیمه و صفات رذیله باشد، از تحصیل علوم بجز شر و فساد ثمری نبیند
هوش مصنوعی: بله، همان‌طور که بدنی که پر از مواد مضر و خلط‌های بد است، از خوردن بیش از حد غذا تنها دچار فساد و بیماری می‌شود، نفری که دارای اخلاق ناپسند و صفات زشت است نیز از یادگیری علم، نتیجه‌ای جز ضرر و فساد نخواهد گرفت.
و از این روست که بیشتر کسانی که ملبس به لباس علماء گشته اند، و خود را از زمره اهل علم می شمرند، به مراتب حال ایشان از عوام بدتر، و دل ایشان سیاه‌تر است ماه و سال در جمع مال، خواه حرام و خواه حلال، و روز و شب در تحصیل جاه و منصب، و این را ترویج دین و مذهب می دانند با امثال و اقران در مراء و جدال، تا اظهار فضیلت خود بر جمعی از عوام کنند، پای اعتقاد ایشان سست، و اصول عقایدشان نادرست، رسوم شرع و ملت را دور انداخته، و بدعتی چند از برای خود ساخته و پرداخته، و آن را مقتضای حکمت نامیده غافلند از اینکه حکمت، حقیقتا همان است که در شریعت نبویه مقرر فرموده و ندانسته‌اند که علم بدون عمل گمراهی و ضلال، و تعلم بدون طاعت، خسران و وبال است.
هوش مصنوعی: بسیاری از افرادی که خود را به لباس علمای دینی پوشیده‌اند و خود را از اهل علم می‌دانند، از عموم مردم نیز در وضعیت بدتری قرار دارند و دل‌هایشان از آنها تیره‌تر است. آنها تمام روز و شب را صرف جمع‌آوری مال، چه حلال و چه حرام، و نیز کسب مقام و اعتبار می‌کنند و این کارها را ترویج دین و مذهب به حساب می‌آورند. با دوستانشان در بحث و جدل هستند تا فضیلت خود را نسبت به دیگران نشان دهند. اعتقاداتشان سست و پایه‌های عقایدشان نادرست است. آنها رسوم دین و ملت را کنار گذاشته و بدعت‌هایی برای خود ایجاد کرده‌اند و آن را به عنوان حکمت می‌نامند، غافل از اینکه حقیقت حکمت همان چیزی است که در شریعت نبوی مقرر شده است. آنها نمی‌دانند که علم بدون عمل به گمراهی می‌انجامد و یادگیری بدون اطاعت، زیان و افت است.
همانا قول پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم را نشنیده اند که «البلاهه ادنی إلی الخلاص من فطانه بتراء» یعنی «ابلهی و نادانی به نجات نزدیکتر است از زیرکی ناقص و ناتمام».
هوش مصنوعی: پیامبر اکرم(ص) بیان کرده‌اند که نادانی و بی‌خبر بودن انسان می‌تواند او را به نجات نزدیک‌تر کند تا اینکه تنها به زیرکی و هوش ناقص خود تکیه کند.
و گویا به گوش ایشان نرسیده که حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرموده: «قصم ظهری رجلان: عالم متهتک و جاهل متنسک» یعنی «دو نفر پشت مرا شکستند: یکی عالمی که پرده شریعت را درد و به علم خود عمل نکند، و دیگری جاهلی که آداب عبادت را نداند و بدون علم عبادت کند».
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که به برخی از افراد نرسیده است که پیامبر اکرم (ص) فرمودند: "دو گروه باعث شکست من شدند: یکی عالم بی‌حیا که به احکام دین توجه نمی‌کند و از دانش خود به درستی استفاده نمی‌کند، و دیگری جاهلی که بدون شناخت و درک، به عبادت می‌پردازد."