گنجور

فصل دهم - تهذیب اخلاق و ثمره آن

از آنچه مذکور شد دانسته شد که فایده علم اخلاق، پاک ساختن نفس است از صفات رذیله، و آراستن آن به ملکات جمیله، که از آن به «تهذیب اخلاق» تعبیر می شود.

و ثمره تهذیب اخلاق، رسیدن به خیر و سعادت ابدیه است و باید دانست که سعادت مطلق حاصل نمی شود، مگر اینکه صفحه نفس در جمیع اوقات از همه اخلاق ذمیمه معرا، و به تمام اوصاف حسنه محلی باشد.

و اصلاح بعضی صفات یا در بعضی اوقات، اگر چه خالی از ثمر نیست، ولیکن موجب سعادت ابدیه نمی شود همچنان که صحت بدن و نظام مملکت نیست مگر به دفع جمیع امراض، و اصلاح جمیع طوایف و اشخاص در تمام اوقات

پس، «سعید مطلق» کسی است که اصلاح جمیع صفات و افعال خود را بر وجهی نموده باشد که ثابت و پایدار بوده باشد از احوال، و در آنها خللی را نیابد، و از تبدل ازمان متغیر نشود، و از شعله های مصائب و بلایا برقی به خرمن صبرش نرسد، و از سیلاب محنتها و رزایا رخنه در بنیان شکرگزاریش نشود و خار و خس شبهات را به دامن اعتقادش دسترس نباشد بد کردن مردمان با او، را از احسان و نیکوکاری باز ندارد و دشمنی نمودن دیگران با او در دوستی او خلل نرساند و بالجمله در پایداری و ثبوت اخلاق، و قوت نفس، و بزرگی ذات، و حسن صفات، و مرتبه ای رسد که اگر آنچه به ایوب پیغمبر رسید به او رسد تغیر در احوالش حاصل نگردد و اگر بلاهای برناس حکیم بر او نازل شود تبدل در اعمالش نشود

بلکه کسی که گوی سعادت در ربود و او را سعادت واقعی نصیب گردید، چون فی الحقیقه داخل خیل مجردات می شود، از عالم جسمانیات بالاتر می رود، و دست تصرف افلاک به دامن او نرسد، و گرد تأثیرات ثوابت و سیار بر چهره او ننشیند نه سعد فلک در او تأثیر کند و نه نحسش، و نه قمرش را با او کاری باشد و نه شمسش را «اهل التسبیح و التقدیس لایبالون بالتربیع و التسدیس و الانسان بعد علو النفس لا یعتنی بالسعد و النحس» یعنی «اهل ذکر پروردگار را، از «تربیع و تسدیس» کواکب چه باک است، و ارباب نفوس قویه را از سعد و نحس فلک چه بیم».

آری دست کیوان فلک از کنگره ایوان رفعتشان دور، و چراغ خورشید در کنج خلوتشان تار و بی نور، و مشتری خود را شناسد، و بهرام مرد میدان خود را داند، و ساز و نوای زهره در محفل انسشان بی ساز و نوا، و دف و بربطش در بزم عیششان خالی از صدا قلم عطارد چون به نام نامی شان رسد سر اندازد، و ماه نو چون به جمالشان نگرد خود را از نظر اندازد بلکه بسا باشد که انسان در قوت نفس و تجرد به مرتبه ای رسد که تصرف در افلاک، بلکه در جمیع مواد کائنات نماید، چنانکه واقعه شق القمر از سید انبیاء صلی الله علیه و آله و سلم و قصه رد شمس از سرور اوصیاء علیه السلام بر آن شهادت می دهد.

اطلاعات

منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از آنچه مذکور شد دانسته شد که فایده علم اخلاق، پاک ساختن نفس است از صفات رذیله، و آراستن آن به ملکات جمیله، که از آن به «تهذیب اخلاق» تعبیر می شود.
هوش مصنوعی: از مطالب گفته شده، مشخص می‌شود که هدف علم اخلاق، پاک‌سازی روح از ویژگی‌های ناپسند و تزئین آن با ویژگی‌های نیکو است؛ به این فرآیند «تهذیب اخلاق» می‌گویند.
و ثمره تهذیب اخلاق، رسیدن به خیر و سعادت ابدیه است و باید دانست که سعادت مطلق حاصل نمی شود، مگر اینکه صفحه نفس در جمیع اوقات از همه اخلاق ذمیمه معرا، و به تمام اوصاف حسنه محلی باشد.
هوش مصنوعی: نتیجه اصلاح و تربیت اخلاقی، دستیابی به خیر و سعادت ابدی است. باید بدانیم که سعادت کامل به دست نمی‌آید مگر آنکه روح انسان در تمام اوقات از تمامی اخلاق ناپسند پاک شود و به همه ویژگی‌های نیکو آراسته گردد.
و اصلاح بعضی صفات یا در بعضی اوقات، اگر چه خالی از ثمر نیست، ولیکن موجب سعادت ابدیه نمی شود همچنان که صحت بدن و نظام مملکت نیست مگر به دفع جمیع امراض، و اصلاح جمیع طوایف و اشخاص در تمام اوقات
هوش مصنوعی: اصلاح برخی ویژگی‌ها یا شرایط در زمان‌های خاص، اگرچه مفید و موثر است، اما نمی‌تواند به خوشبختی پایدار و ابدی منجر شود. همان‌طور که صحت و سلامتی بدن و نظم جامعه تنها با درمان کامل تمام بیماری‌ها و بهبود تمامی افراد و گروه‌ها در همه زمان‌ها تحقق می‌یابد.
پس، «سعید مطلق» کسی است که اصلاح جمیع صفات و افعال خود را بر وجهی نموده باشد که ثابت و پایدار بوده باشد از احوال، و در آنها خللی را نیابد، و از تبدل ازمان متغیر نشود، و از شعله های مصائب و بلایا برقی به خرمن صبرش نرسد، و از سیلاب محنتها و رزایا رخنه در بنیان شکرگزاریش نشود و خار و خس شبهات را به دامن اعتقادش دسترس نباشد بد کردن مردمان با او، را از احسان و نیکوکاری باز ندارد و دشمنی نمودن دیگران با او در دوستی او خلل نرساند و بالجمله در پایداری و ثبوت اخلاق، و قوت نفس، و بزرگی ذات، و حسن صفات، و مرتبه ای رسد که اگر آنچه به ایوب پیغمبر رسید به او رسد تغیر در احوالش حاصل نگردد و اگر بلاهای برناس حکیم بر او نازل شود تبدل در اعمالش نشود
هوش مصنوعی: «سعید مطلق» کسی است که توانسته است تمام ویژگی‌ها و رفتارهای خود را به شکلی اصلاح کند که از ثبات و پایداری برخوردار باشد. او در شرایط مختلف دچار تغییر و تزلزل نمی‌شود و تحت تأثیر مشکلات و مصائب قرار نمی‌گیرد. در برابر سختی‌ها و دردها، روحیه شکرگزاری‌اش دچار خدشه نمی‌شود و به هیچ چیزی اجازه نمی‌دهد که به باورهایش آسیب بزند. بدی‌های دیگران نمی‌تواند او را از انجام نیکوکاری بازدارد و دشمنی دیگران بر دوستی‌اش تأثیر نگذارد. به طور کلی، او در ثبات اخلاقی، قدرت نفس، ویژگی‌های برجسته و حسن خوی، به مرتبه‌ای می‌رسد که اگر به او مصائب بزرگ و سختی‌هایی مشابه مشکلات ایوب پیامبر برسد، دچار تغییر نمی‌شود و عملش تحت تأثیر بلاها قرار نمی‌گیرد.
بلکه کسی که گوی سعادت در ربود و او را سعادت واقعی نصیب گردید، چون فی الحقیقه داخل خیل مجردات می شود، از عالم جسمانیات بالاتر می رود، و دست تصرف افلاک به دامن او نرسد، و گرد تأثیرات ثوابت و سیار بر چهره او ننشیند نه سعد فلک در او تأثیر کند و نه نحسش، و نه قمرش را با او کاری باشد و نه شمسش را «اهل التسبیح و التقدیس لایبالون بالتربیع و التسدیس و الانسان بعد علو النفس لا یعتنی بالسعد و النحس» یعنی «اهل ذکر پروردگار را، از «تربیع و تسدیس» کواکب چه باک است، و ارباب نفوس قویه را از سعد و نحس فلک چه بیم».
هوش مصنوعی: کسی که به واقع سعادت را به دست می‌آورد و در جانب رشد معنوی قرار می‌گیرد، به مرتبه‌ای می‌رسد که از دنیای مادی فراتر می‌رود. در این وضعیت، تأثیرات سیاره‌ها و ستاره‌ها نمی‌توانند بر او اثر بگذارند و نه خوشی و نه ناخوشی آن‌ها هیچ تأثیری بر او ندارد. او به قدری از نظر معنوی رشد کرده است که دیگر به سرنوشت و شگون وابسته نیست و به همین دلیل، از تأثیرات فیزیکی و نجومی دنیای مادی بی‌نیاز شده است.
آری دست کیوان فلک از کنگره ایوان رفعتشان دور، و چراغ خورشید در کنج خلوتشان تار و بی نور، و مشتری خود را شناسد، و بهرام مرد میدان خود را داند، و ساز و نوای زهره در محفل انسشان بی ساز و نوا، و دف و بربطش در بزم عیششان خالی از صدا قلم عطارد چون به نام نامی شان رسد سر اندازد، و ماه نو چون به جمالشان نگرد خود را از نظر اندازد بلکه بسا باشد که انسان در قوت نفس و تجرد به مرتبه ای رسد که تصرف در افلاک، بلکه در جمیع مواد کائنات نماید، چنانکه واقعه شق القمر از سید انبیاء صلی الله علیه و آله و سلم و قصه رد شمس از سرور اوصیاء علیه السلام بر آن شهادت می دهد.
هوش مصنوعی: آری، دست کیوان از بلندی‌های آسمان دور است و نور خورشید در گوشه‌ی خلوت آن‌ها کم‌رنگ و تار است. سیاره‌ی مشتری خود را می‌شناسد و بهرام، آن قهرمان میدان، خود را می‌شناسد. آهنگ و نغمه‌ی زهره در محفل‌های آن‌ها بی‌صدا و بی‌نواست و ساز و دف در جشن‌های آن‌ها سکوت کرده‌اند. وقتی نام بلندشان به گوش عطارد می‌رسد، عطارد سرش را پایین می‌آورد و ماه نو که به زیبایی آن‌ها نگاه می‌کند، خود را از نظر می‌برد. همچنین، ممکن است که انسان در قدرت نفس و تجرد به مرتبه‌ای برسد که بتواند در آسمان‌ها و تمامی مواد آفرینش تصرف کند، چنان‌که داستان شکافتن ماه توسط پیامبر اسلام و بازگشت خورشید به دستور امام علی بر این موضوع گواهی می‌دهد.