شمارهٔ ۱۶
ترسم نشده غوره، انگور خزان آید
یا می نشده انگور ماه رمضان آید
زاهد که کند منعم از رفتن میخانه
با ساده رخی هر شب آنجا به نهان آید
گر اشک روانم نیست زآن است که می ترسم
از دل غم او بیرون با اشک روان آید
گردون که دل ما را کرده هدف تیرش
هر تیر که اندازد یکسر به نشان آید
هر شب بت عیاری گوید به برت آیم
آید به برم اما هنگام اذان آید
آن شیخ سیه نامه با جبه و عمامه
از میکده صد بارش راندند و همان آید
کردم طلب از عابد وردی پی دفع غم
گفتا بر ساقی رو کاین کار از آن آید
گاهی بنواز ای جان چون غیر صفایی را
ترسم که ز بیدادت روزی به فغان آید
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ترسم نشده غوره، انگور خزان آید
یا می نشده انگور ماه رمضان آید
هوش مصنوعی: نگرانی من این است که مبادا قبل از رسیدن به زمان مناسب، محصول نرسیده و ناپایدار به دستم برسد یا آنکه فرصت مناسبی برای بهرهبرداری از میوههایم نداشته باشم.
زاهد که کند منعم از رفتن میخانه
با ساده رخی هر شب آنجا به نهان آید
هوش مصنوعی: راهبی که از رفتن به میخانه پرهیز میکند، شبها به طور پنهانی به آنجا میآید و با چهرهای ساده و بیآلایش در میخانه حاضر میشود.
گر اشک روانم نیست زآن است که می ترسم
از دل غم او بیرون با اشک روان آید
هوش مصنوعی: اگر اشکی از چشمانم نمیریزد، به خاطر این است که از این میترسم که درد و غم او با اشکهای من بیرون بیاید.
گردون که دل ما را کرده هدف تیرش
هر تیر که اندازد یکسر به نشان آید
هوش مصنوعی: آسمان، که دل ما را هدف قرار داده، هر تیر که به سوی ما میزند، درست به هدف میخورد.
هر شب بت عیاری گوید به برت آیم
آید به برم اما هنگام اذان آید
هوش مصنوعی: هر شب معشوق زیبا و فریبندهای میگوید که به نزد تو میآیم، اما وقتی زمان اذان فرا میرسد، بازمیگردد.
آن شیخ سیه نامه با جبه و عمامه
از میکده صد بارش راندند و همان آید
هوش مصنوعی: آن پیرمرد که در پوشش خود جدیت دارد و ظاهری مذهبی دارد، بارها از میکده طرد شده، اما باز هم به همان جا میآید.
کردم طلب از عابد وردی پی دفع غم
گفتا بر ساقی رو کاین کار از آن آید
هوش مصنوعی: از عابدی که در پی دزدیدن غم بودم، درخواست کردم. او گفت: به پیش ساقی برو، زیرا این کار از آن سرچشمه میگیرد.
گاهی بنواز ای جان چون غیر صفایی را
ترسم که ز بیدادت روزی به فغان آید
هوش مصنوعی: گاهی ای جان، مرا نوازش کن، زیرا میترسم که در زمان حسی غیر از محبت، روزی به فریاد بیفتم.