گنجور

رباعی شمارهٔ ۳۲۹

دل رفت و سرِ راهِ دلْ‌اِستان بگرفت
وز عشق، دو زلفِ او به دندان بگرفت
پرسید: کی تو؟ چون دهان بگشادم
جست از دهنم، راه بیابان بگرفت

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل رفت و سرِ راهِ دلْ‌اِستان بگرفت
وز عشق، دو زلفِ او به دندان بگرفت
هوش مصنوعی: دل از دست رفت و در مسیر عشق، دلِ عاشق مجذوب شد و از شدت عشق، دو زلف او را به دندان گرفت.
پرسید: کی تو؟ چون دهان بگشادم
جست از دهنم، راه بیابان بگرفت
هوش مصنوعی: پرسید: تو کیستی؟ وقتی که زبانم را گشودم، کلامم به گونه‌ای جاری شد که همانند جریانی در بیابان به راه افتاد.