رباعی شمارهٔ ۳۱۰
در عشق که جز می بقا خوردن نیست
جز جان دادن دلیل جانبردن نیست
گفتم که ترا شناسم آنگه میرم
گفتا که شناسای مرا مردن نیست
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در عشق که جز می بقا خوردن نیست
جز جان دادن دلیل جانبردن نیست
هوش مصنوعی: در عشق، جز نوشیدن شراب جاودانه، چیزی وجود ندارد و جز فدای جان، دلیلی برای ماندن نیست.
گفتم که ترا شناسم آنگه میرم
گفتا که شناسای مرا مردن نیست
هوش مصنوعی: در این بیت، گویا گوینده میگوید زمانی که من تو را بشناسم، آن وقت میروم. اما طرف مقابل پاسخ میدهد که شناختن من نیاز به مردن ندارد، یعنی به راحتی میتواند بدون از دست رفتن زندگی، به شناخت او برسد. این گفتگو نشاندهنده این است که شناخت واقعی نیاز به تلاش و درکی عمیق دارد و مرگ الزاما برای درک و شناخت چیزها ضروری نیست.
حاشیه ها
1398/04/18 17:07
مهدی قناعت پیشه
عاشق که بجز می بقا خوردن نیست
جز دادن جان دلیل جانبردن نیست
گفتم که بمیرم چوتورا بشناسم
گفتا که شناسای مرا مردن نیست
1398/04/18 17:07
مهدی قناعت پیشه
گویدکه شناسای مرا مردن نیست
1403/06/31 16:08
حسن محمودی
وزن، جناب مولوی، وزن