گنجور

رباعی شمارهٔ ۲۶۳

تا تن نبری دور زمانم کشته است
آن چشمهٔ آب حیوانم کشته است
او نیست عجب که دشمن جانش کشت
من بوالعجبم که جان جانم کشته است

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا تن نبری دور زمانم کشته است
آن چشمهٔ آب حیوانم کشته است
هوش مصنوعی: تا زمانی که نفس ندارم و زنده نیستم، به دور زمان نمی‌توانم بروم. آن چشمهٔ حیات و زندگی من، باعث مرگ من شده است.
او نیست عجب که دشمن جانش کشت
من بوالعجبم که جان جانم کشته است
هوش مصنوعی: عجیب نیست که دشمن او جانش را گرفته، بلکه شگفت‌انگیز اینجاست که جان من به خاطر او قربانی شده است.

حاشیه ها

1398/01/18 21:04

”تا ظن نبری دور زمانم کشته است”
❋ نسخه استاد بدیع‌الزمان فروزانفر ❋
با سپاس فراوان از دست اندرکاران گرامی
سایت ارزشمند گنجور