گنجور

رباعی شمارهٔ ۱۸۸۴

رفتم بر یار از سر سر دستی
گفتا ز درم برو که این دم مستی
گفتم بگشای در که من مست نیم
گفتا که برو چنانکه هستی هستی

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رفتم بر یار از سر سر دستی
گفتا ز درم برو که این دم مستی
هوش مصنوعی: رفتم پیش یار و او به شوخی گفت: برو از در من که این لحظه مستی دارم.
گفتم بگشای در که من مست نیم
گفتا که برو چنانکه هستی هستی
هوش مصنوعی: گفتم در را باز کن که من مست و سرمست هستم، او پاسخ داد که برو و به حال خود باش، همانی که هستی.

حاشیه ها

1398/04/24 20:06
ایران

رفتم بر یار از سر سر مستی
گفتا ز درم برو که این دم مستی
گفتم بگشای در که من مست نیم
گفتا که برو چنانکه هستی هستی
از شادی وعشق او با سرمستی سویش رفتم
مرا مست دید و همیشه او حق است