رباعی شمارهٔ ۱۸۷۸
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حاشیه ها
دوشینه مرا گذاشتی خوش خفتی/امشب به دغل بهر سوئی میافتی
گفتم که مرا تا به قیامت جفتی/گو آن سخنی که وقت مستی گفتی
گوید که خداوندا مگر نگفتی تو آن منی؟ پس چرا بنظر پشیمانیو بنظر حیله میافکنی در جدائی ؟ و ادامه میدهد که دیگر جفتیم و رهایی از انسان ترا ممکن نیست تا قیامت و بیاد آر که مست بودی و به انسان گفتی که: تو آن منی
ایران خانم
دوشینه مرا گذاشتی خوش خفتی
امشب به دغل بهر سوئی میافتی
گفتم که مرا تا به قیامت جفتی
گو آن سخنی که وقت مستی گفتی
انگار خدای شما خوش می خوابد ، دغلباز وحیله گرست و مست هم بوده
خدای شما چقدر با خدای من تفاوت دارد
دوشینه مرا گذاشتی خوش خفتی
امشب به دغل بهر سوئی میافتی
گفتم که مرا تا به قیامت جفتی
گو آن سخنی که وقت مستی گفتی
دیشب تومراگذاشتی خوش خفتی،امشب چودگردغلشدی،میافتی

مولانا