گنجور

رباعی شمارهٔ ۱۸۳۰

چشم تو بهر غمزه بسوزد مستی
گر دلبندی هزار خون کردستی
از پای درآمد دل و دل پای نداشت
از دست کسی که او ندارد رستی

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چشم تو بهر غمزه بسوزد مستی
گر دلبندی هزار خون کردستی
هوش مصنوعی: چشم تو به خاطر فریبایی‌اش دل را به آتش می‌کشد، اگر عاشق باشی، حتی هزاران بار هم که دل را بشکنی، کاری از دستت برنمی‌آید.
از پای درآمد دل و دل پای نداشت
از دست کسی که او ندارد رستی
هوش مصنوعی: دل از دنیای عشق خسته و بی‌تاب شده است و دیگر نمی‌تواند تحمل کند. این احساس ناشی از محبت به کسی است که حتی اندکی از او مختصری رهایی و آسایش ندارد.