گنجور

رباعی شمارهٔ ۱۸۱۵

تا در طلب گوهر کانی کانی
تا در هوس لقمهٔ نانی نانی
این نکتهٔ رمز اگر بدانی دانی
هر چیز که در جستن آنی آنی

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا در طلب گوهر کانی کانی
تا در هوس لقمهٔ نانی نانی
تا زمانی که در طلب و خواستار بدست آوردن گوهر کانی هستی تو خود مانند آن گوهر کانی ارزشمند خواهی شد، و همچنین هنگامی که در جستجو و بدست آوردن لقمه ی نانی هستی تا شکمت را پرکنی، ارزش تو نیز‌به اندازه همان نان است.
این نکتهٔ رمز اگر بدانی دانی
هر چیز که در جستن آنی آنی
اگر به این حقیقت و رمزی که نهفته شده بنگری، متوجه خواهی شد که هرچیز که در جستجوی آنی [آن هستی]، آنی. [جناس تام/ تو خود آن هستی و می باشی (حقیقت درون تو نهفته شده است)]

خوانش ها

رباعی شمارهٔ ۱۸۱۵ به خوانش وحید روز

حاشیه ها

1391/06/27 15:08
حسین

لطفاً توضیحی در مورد مفهوم شعر بیان کنید.

1391/06/28 15:08
مجید

سلطان ولد، این اندیشه را در معارف خود با چند تمثیل بیان کرده است. به اعتقاد او، در آدمی دو صفت زمینی و آسمانی هست، هر صفت که بر او غالب شود، او را بدان صفت خوانند. اگر از اصل پاکان باشد، در طلب پاکی خواهد رفت و اگر از خاکیان باشد، خاک را جوید. و طرفه آنکه، صفت هر کس را در ترازوی خواسته‌اش سنجند. وی برای تقویت گفتار خود، حکایتی تمثیلی آورده است ازین قرار:
گرگی و آهویی با هم جفت شدند و ازیشان بچه‌ای پیدا شد. از مفتی‌یی پرسیدند که این را گرگ گیریم یا آهو؟ نامش چه نهیم؟ فتوی داد: دسته گیاه و استخوانها پیش این بچه نهید، اگر میل به استخوان کند، گرگ است. و اگر میل بدان گیاه کند و خوردن آن، آهو باشد.
سپس می‌افزاید:
همچنان حق تعالی آن جهان و این جهان و آسمان را با زمین آمیخت و جفت کرد. ما که بچگان این دوییم، اگر میل به علم کنیم، آسمانی باشیم. و اگر میل به خواب خور و نعم و ملبوسات این جهانی کنیم، زمینی باشیم.
این نکته رمز اگر بدانی، دانی
هر چیز که در جُستن آنی، آنی
..
رقصان شو ای قراضه کز اصل اصل کانی
جویای هرچه هستی، می‌دان که عین آنی
(معارف سلطان ولد، ص 151 ـ 153)
عطار گوید:
اگر تو پرّ و بال دنیی و عقبی بیندازی
خطابت آید از پیشان که هرچ آن جُستی، آنی تو
(دیوان، ص 566)

1403/03/31 19:05
اهورا ۴

بسیار عالی 

1404/05/22 23:08
sara Falahi

میل مارا چه کسی تعیین میکند؟

یعنی میل ما ناخودآگاه هست؟ مگر می‌شود یکی خود به خود میل به بدی کند و به زمین سقوط کند؟

مگر نه آنکه ما همه باید میل آسمانی داشته باشیم؟ و فرزند آهو باشیم؟ یا اشتباه میکنم ؟

1392/04/22 14:06
سعیده

سلام.
به نظر میرسه حرف "ی" دز مصرع آخر اضافه تایپ شده:
هر چیز که در جستن آنی , آنی

1392/04/13 02:07
رضا

در مصرع دوم در جایی جان را به جای نان نشاندند :
گر درطلب گوهر کانی کانی
گر روز و شبان در پی جانی جانی
من فاش کنم حقیت مطلب را
هر چیز که اندر پی آنی آنی

1392/08/26 16:10
پویان

شاید نظر مولانا این هست که
جستن یعنی رسیدن . خواستن یعنی رسیدن
هرچند که به چشم قابل دیدن نباشد

1394/10/02 01:01
بهزاد معزز

با سلام
به نظر بنده منظور شاعر این است که ارزش هر انسان به اندازه هدف اوست حتی بعد از رسیدن به هدف خود تنها دارایی او آن هدف است لذا برای بالاتر بردن ارزش خود باید هدفی والا داشته باشیم که والاترین هدف در عرفان نیز مشخص است...

1402/03/09 16:06
(نگین)در ابتدای راه

بر هر چه هَمی لرزی   می دان که همان ارزی..

1395/01/27 09:03

سلام دوستان
منظور و مفهوم حضرت مولانا از این شعر تفاوت بین وَهم و عقل،ماده و معنا،دنیا و آخرت است.
و اینکه روح انسان با روح هدفی که برای خودش انتخاب میکنه متحد میشه و انسان کمال خودش رو در چیزی میبینه که انتخابش میکنه و به دنبالش میره.
به نظر من همین دوبیت خودش کلی کتاب و حرفه!
اگر دوست داشتید کتاب " گزینش تکنولوژی از دریچه بینش توحیدی " رو مطالعه کنید.

1395/04/01 07:07
رجبی

آنی از آن + ی تشگیل شده آن ضمیر اشاره به دور است و ی ضمیر متصل مخاطب است و در مجموع به معنی آن توئی آنی اول به هر چیز بر میگردد و انی دوم هم به هر چیز بر میگردد . آنی اول هدف میشود . و آنی دوم نتیجه تلاش و جستجوی هدف میشود . جستن موتور جستجوگر هر چیز است . یعنی مصدر فعل است . (که) و (در) هم کلمات ربط هستند . ی هرچیزی در اصل شعر سطر دوم بالای کادر شاید اضافه باشد .

1395/05/14 13:08
احمد

بسم الله الرحمن الرحیم
خسته نباشین
به عقیده من حضرت اول موضوع رو مطرح کردن
وکانی دوم یا نانی دوم نشون وجودیت و ارزش شخص مطرحه مثلا؛
تا در هوس لقمهٔ نانی، نانی ، نانی دوم یعنی تعلقات دنیوی اعم از شکم پرستی و...
بعد از اینکه حضرت مطلب رو عرض میکنه به لحن ساده دوباره مطلب رو جا میندازه که اسلوب معادله هم میشه
این نکتهٔ رمز اگر بدانی دانی (کوته کنم قصه فقط اینو بدون که...)
"هر چیزی که در جستن آنی آنی"

1395/07/08 23:10
نقوی

درود.
مصراع آخر "هر چیز که در جستن آنی آنی" صحیح است "چیزی" از وزن خارج است.

1395/09/03 15:12
علی

سلام
این رباعی خیلی شبیه رباعی ابوسعید ابالخیر است... آن وقت کدام درسته است؟ در اون رباعی در مصرع سوم فقط تفاوت است. نه هیچ... ؟؟؟؟

1395/09/03 15:12
علی

رباعی 679 ابوسعید اوالخیر.
گر در طلب گوهر کانی کانی
ور زنده ببوی وصل جانی جانی
القصه حدیث مطلق از من بشنو
هر چیز که در جستن آنی آنی

1395/09/03 15:12
علی

گر در طلب گوهر کانی کانی
ور زنده ببوی وصل جانی جانی
القصه حدیث مطلق از من بشنو
هر چیز که در جستن آنی آنی
رباعی 679 ابوسعید ابوالخیر.

1395/09/16 09:12
سعید جعفری

سلام
در مصرع آخر، به نظر می رسد؛
هر چیز که در جستن آنی، آنی
از لحاظ وزن صحیح تر است تا؛
هر چیزی که در جستن آنی، آنی

1395/11/02 15:02
کسری

زیبایی شعر به معنا و مفهومی است که داره
پس لطفا به جای ایرادات شعری، سعی کنید در آن تفکر کنید .

1395/12/05 00:03
امین رنجبین

با سلام
مصرع سوم بصورت
این نکته رمز "گر" بدانی،دانی
به نظرم وزنش بهتره

1396/08/02 00:11
نام

مشاهده کننده همان مشاهده شونده است.

1397/01/14 02:04
آرمان

دوستان عزیز، منظور استاد بزرگوارمان مولوی بیان حقیقتی است که از أنظار ما پوشیده است. " هر چیز که در جستن آنی، آنی" به این مفهوم اشاره به دارد که همه ی ما چهر ه ای از وحدانیت مطلق او هستیم و این مسئله دقیقا بیانگر همان نظر و شعر " تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز"! و یا " ور بخود آیی به خدایی رسی"

1397/01/14 11:04
آرمان

دوستان عزیز، منظور استاد بزرگوارمان مولوی بیان حقیقتی است که از أنظار ما پوشیده است. " هر چیز که در جستن آنی، آنی" به این مفهوم اشاره به دارد که همه ی ما چهر ه ای از وحدانیت مطلق او هستیم و این مسئله دقیقا بیانگر همان نظر و شعر " تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز"! و یا " ور بخود آیی به خدایی رسی" می باشد. ما خود را از بیرون می شناسیم و لذا واقف به این حقیقت که ذات بدون حجاب ما همان است که دایم به دنبالش می گردیم، نیستیم. بنابراین حضرت مولانا ما را از جستجوی بیرونی برحذر داشته، دعوت به کنکاش و کشف حقیقت درونی نموده اند. امید آنکه همه ی ما ظرفیت درک این اشعار زیبا را که مثل رمز باز کردن گاوصندوق حقیقت زندگی می مانند، داشته باشیم.

1398/05/05 11:08
مجتبی

خیلی ساده گفته اگر در جستن خدا هستی پس بدون که قسمتی از خدا هستی دیگه از این واضحتر بگه !؟ من همیشه به دنبال خدا بودم خب یعنی من خدا هستم ؟ من قسمتی از خدا هستم مثل تمام موجودات و تمام چیزهایی که در جهان هستی وجود داره ( منظور داخل و خارج از منظومه شمسی و الا آخر )

1399/04/24 11:06
Paco

من یک برداشت دیگر ازاین شعر دارم ، درک و حسم اینه که ادما دنیایی که دارن تماشاش میکنن باتوجه به درونشون دارن میبینن، اگه بد باشی همه چیزو بد میبینی و برعکس. یا میشه گفت کافر همه را به کیش خود پندارد. پس اگه خوب باشی همه چیزو خوب میبینی

1399/04/18 12:07
Ali

سلام
مفهوم شعرظاهرا این هست که دنبال هرچیزباشیم تبدیل به همان می شویم یاارزش و مقدارما همان اندازه می شود.
طبق خودشعر اگردنبال رمزهم باشیم خودمان رمز می شویم،شایداشاره به جبراست که ازاین محدوده گریزی نیست،اگراراده کرده ایم و دنبال خدائیم خدا می شویم،اگرخدائیم وخدا رادیدیم (ارنی) پس اراده او را خواهیم دیدنه اراده خودمان را واگراو خواست واراده اش رادیدیم از نان وجان وگوهرو هرچه هست به او میرسیم نه به نان وجان و...
لاموثر فی الوجود الا هو

1399/04/19 01:07
فاطمه

هرچیز که درجستن انی انی برداشت من این هست که در طلب هر چه هستی به ان میرسی مثل سخن بودا شما انچه را که فکر میکنید میشوید و ثانیا به وسعت هدف شما نیز که مرتبط با گفته های قبلم هست اشاره داره دنیوی یا فقط عقل معاش در قید وبند مطلق است دنیا یا به روح بیشتر اهمیت میدیم ...

1399/06/01 06:09
محسن گرکانی

بسیاری از دوستان به اشتباه گفته اند "چیزی" خارج از وزن است و "چیز" درست است اما اینگونه نیست! وزن (بحر) شعر عبارت است از:
TAN TAN TA TA TAN TAN TA TA TAN TAN TAN TAN
یا به فرم استاندارد:
----UU--UU--

1399/10/31 00:12
حمید دبیقی

طبق قانون فیزیک قرار دادن یک آهن در میدان مغناطیسی آنرا به آهنربا تبدیل می‌کند. حال قرار دادن یک ذهن در در میدان مغناطیسی بدبختی می‌شود بدبختی ربا وقرار دادن در میدان مغناطیسی خوشبختی می‌شود خوشبختی ربا هرچه را که می بینید و هر چه راکه می‌بیند وهرانچه را که می‌شنوید و هرحرفی راکه می‌زنید همه‌ دارای انرژی مغناطیسی هستند وذهن شما راهمان ربا میکنند. تا ما چه بخواهیم و چگونه عمل کنیم. زیرا تفاوت انسان با دیگر موجودات درشعور عقلانی اوست..
تادرطلب گوهر کانی. کانی
تادر هوس لقمه نانی. نانی
من فاش کنم حقیقت مطلب را
هر چیز که درچستن آنی انی

1400/02/24 02:04
محمد حسین ساعدی

به نام خدا
این رباعی ترجمان آیه شریفه و ان لیس للانسان الا ما سعی است
همچنین بحث عمیق فلسفی اتحاد عاقل و معقول را هم بیانگر است

1401/02/21 02:04
امیر ب

هر چیز که در جستن آنی آنی

یعنی اگر به دنباد یافتن خدا باشی در نهایت میفهمی که خودت آنی و خدا کاملا و مطلقا در تک تک موجوداته و نه بخش از اون و نه یه آدرس بلکه خود خود خود خدایی

1401/05/26 17:07
عرشیا غلامی

سلام و عرض ادب خدمت دوستان.

چنین اندیشه ای که انسان در درونش خدا را دارد یا یک بخشی از خدا هست اندیشه ی بسیار نادرست و ناصوابی هست لذا از این جهت که اگر خالق بخش پذیر باشه و بشه به اقسام مختلف تجزیه اش کرد چه مادی چه معنوی دیگه خالق نیست و یعنی خودش مخلوق بوده و خالق دیگه ای اونو خلق کرده که اندیشه ی نادرستی هست.

لذا به نظر این حقیر همان طور که قدما و عرفای ما هم چنین نگرشی داشتند به نظر حقیر انسان آیینه ای است که خواسته اش را نمایان می کند یعنی اگر جلوی آن سنگ بگذاری سنگ نشانت می دهد و اگر نان بگذاری نان ! لذا اگر  شی یا شخص زیبایی در مقابل آینه قرار گیرد زیبایی را نشان می دهد و خود به واسطه ی نشان دادن شی یا شخص زیبا زیبا به نظر می رسد ولی ذات شی یا شخص در آینه نیست.

1401/07/15 11:10
محسن جهان

تفسیر رباعی فوق:

اگر انسان به معرفت واقعی دست میافت، ارزش بیشتری برای حیثیت معنوی خود قائل بود، به همین دلیل مولوی بیان می‌کند: مادامیکه در طلب آن جوهر و ذات الهی خود هستی، به همان میزان به مخزن راز هستی دسترسی خواهی داشت، و چنانچه فقط بدنبال امور دنیوی و انباشتگی در این جهان باشی، منزلت و مقام تو در همین سطح پست باقی می‌ماند.

در ادامه می‌فرماید: اگر این رمز زندگی را دریابی، پرده‌ها کنار رفته و مکنونات برایت هویدا خواهد شد. و آگاه باش که هرآنچه در پی آن باشی، از همان جنس و هویت خواهی بود.

1402/05/08 23:08
میر نور الدین علوی

گویی که این ابیات، ترجمانی از این کلام کوتاه و گِران قبله عارفان حضرت مولا امیر المؤمنین (علیه السلام) است که فرمود:  قِیمَةُ کلِّ امْرِئٍ مَا یُحْسِنُهُ؛ ارزش هر انسانی به (قدر) چیزی است که نیکویش می داند. (نهج البلاغة). وخیر الکلام ما قل ودل.

1403/02/11 01:05
محمد فیضی

استاد مارا این طور آموخت 

منظور مولانای جان این است که توجه و تمرکز بشر بر روی هرچه باشد آنرا بی کم و بیش وارد زندگیش میکند.

1403/05/01 02:08
امیرمعصوم میرهاشم

من این شعرو خیلی دوست دارم و خیلی کامل به فراز و فرود زندگی اشاره میکنه و در جمله کوتاه میشه اینجوری تعبیر کرد که هرچی ذهن و افکارت دنبالش باشه همون میشه سرانجام زندگیت.

این جمله دقیقا شبیه جمله حضرت علی (ع)

قیمت هرکس در زندگی به اندازه بزرگترین چیزیه که آرزوی رسیدن به اونو داره.

من کار کدنویسی و سئو سایت انجام میدم و فراز و نشیب زندگی انسان دقیقا شبیه الگوریتم گوگل هست.

نمودار گوگل از قانون ریاضی و زندگی یک انسان پیروی میکنه و اگه چند وقت حال حوصله نداشته باشی مطلب نذاری تو سایت افت میکنه عین زندگی واقعی که بی حوصله باشی فقط بی حالی ، حس بد و ناراحتی میاد سراغت.