گنجور

رباعی شمارهٔ ۱۶۷۸

استاد مرا بگفتم اندر مستی
کگاهم کن ز نیستی و هستی
او داد مرا جواب و گفتا که برو
گر رنج ز خلق دور داری رستی

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

استاد مرا بگفتم اندر مستی
کگاهم کن ز نیستی و هستی
هوش مصنوعی: استاد به من گفت که در حالت مستی، مرا به یاد بیاور و از وجود و عدم آگاه کن.
او داد مرا جواب و گفتا که برو
گر رنج ز خلق دور داری رستی
هوش مصنوعی: او به من پاسخ داد و گفت: اگر می‌خواهی از زحمت و دردسر مردم دور باشی، باید بروی.

حاشیه ها

1395/08/07 10:11
صبر بلبل

به راستی که جز این نیست
همانطور که،دیگر بزرگان،فرموده اند :
به،نیکی گرای و میازار کس
ره،رستگاری همین است و بس
فردوسی
مباش در پی آزار و هرچه خواهی کن
که در طریقت ما غیر ازین،گناهی نیست
حافظ

1396/01/11 02:04
وفایی

در مصراع آخر می گوید اگر بتوانی از درد و رنج و آلام دیگران کم کنی ، رسته ای .
بیشتر تاکید بر از بین بردن درد و رنج دیگران دارد تا صرفا آزار نرساندن به دیگران