رباعی شمارهٔ ۱۶۵۱
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
خیلی حرف داره این دوبیت
پیشنهاد میکنم با چشم بسته خونده بشه
شاعر در ابتدا از پروردگار درخواست میکند که او را گرفتارِ طناز و افسونگر و دلبرانِ عشق مجازی نکند و سپس طالب ناسازگاری و سازناطلبی در قبال اغیار و جزپروردگاران میشود سپس از انگیزهی گریزان گشتنش در وجود پروردگار ، پرده برمیدارد و آن را گریزشِ از فتنِ نفس خوانده و سرانجام با تذکر این نکته که بنده از آنِ مولای خودست ، خواستار پس نزدنِ این پناهطلبی میشود.
منظور از نفس طناز، دلبران و افسونگران خارجی نیست بلکه منظور نفس خود آدمی یا همان ایگو می باشد. در واقع مولانا به این حقیقت والا پی برده است که ریشه تمامی رنج ها در نفس انسان نهفته است نفسی که حائلی است در برابر تابش نور آرامش بخش الهی و اتصال عاشق و معشوق.
سلام
نفس مراتب مختلفی دارد
نفس اماره
نفس لوامه
نفس مطمئنه
نفس ...
نفس دو روی سکه دارد یک روی آن به جانب روح و یک روی آن به جانب جسم است اما آن مرتبه آن که روی به جسم دارد طناز و خودپرست و آسایش طلب و دنیایی و کثرت گرا است و مرتبه دیگرش که نظر به روح دارد صعود کننده به سمت خدا، وحدت، و نور است
حال مولانا میگه یار رب تو مرا به نفس طناز مده منظور مرا از این سو خلاص کن تا به سوی توی بگریزم در واقع به واسطه همین نفس است که اینگونه در انسان جمع اضداد وجود دارد
الهی لا تکلنی الی نفسی طرفه عین ابدا
معبودا مر به اندازه چشم بهم زدنی به خودم وامگذار
ففروا الی الله (آیه ۵۰ سوره ذاریات) و همچنین نقشه راه « والیه راجعون» فرار از بد کرداری های نفس (سرکش اماره ) به کردار نیک خلق و خوی الهی ، تخلق به اخلاق الله ، هجرتی مقدس از خود دون دنیوی به محضر خدای تعالی شأنه
والرجز فاهجر (آیه ۵سوره مدثر) و از پلیدی هجرت کن
هجرت از دنیای دون ( down)من ذهنی ، همان« من» که هوای نفس امر کننده به بدی را «اله» خود قرار داده ( من اتخذ الهه هواه - آیه ۲۳ سوره جاثیه) به ملا اعلی محضر الله( جل جلاله )که با تعابیری مثل حریم عباد صاحب نفس مطمئنه ، جنت خلد پرهیزکاران از آن نامبرده می شود( آیات ۲۷-۳۰سوره فجر ) ،همان حریم امن الهی که سرشار از اطمینان قلبی ، فضیلت،و رحمت و به تبع آن شادی و سرور است (آیه۵۸ سوره یونس) و حزن و اندوه گذشته و خوف وترس از آینده که مشخصه« من ذهنی» پرستنده گان است در آنجا وجود ندارد . حرکتی صعودی از فرش تا عرش از« ظلمات وهم» به «نور فهم» از« عقل جزء» به «عقل کل» از «درکات» به «درجات » و به تعبیر آیه ۴۱ سوره نحل «و الذین هاجروا فی الله .... به محض تصمیم گیری و عزم سفر از نقطه شروع(دنیای من ذهنی) جایزه دارند تا خط پایانی( ورود به حریم امن الهی ) که جایزه اکبر نام دارد همان گنج حضور

مولانا