رباعی شمارهٔ ۱۳۳۴
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
رباعی شمارهٔ ۱۳۳۴ به خوانش بهناز شکوهی
رباعی شمارهٔ ۱۳۳۴ به خوانش هاشم نجفی
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
گروه پالت، این رباعی رو واقعاً بی نظیر اجرا کرده ن...
من با این رباعی زندگی کردم....
بسیار متشکرم از خلاقیتتون
این رباعی از ابوسعید ابوالخیر در قرن 4 و 5 هـ ق است :
سرمایهٔ غم ز دست آسان ندهم
دل بر نکنم زدوست تا جان ندهم
از دوست به یادگار دردی دارم
آن درد به صد هزار درمان ندهم
لینک این رباعی ابوسعید ابوالخیر در همسن سایت گنجور :
ابوسعید ابوالخیر » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۷۵/
و نیز مولوی در قرن هفتم هـ ق میگوید :
من درد ترا ز دست آسان ندهم
دل بر نکنم ز دوست تا جان ندهم
از دوست به یادگار دردی دارم
کان درد به صد هزار درمان ندهم
پس باید گفت این بیت از ابوسعید ابوالخیر است که مولوی آن را در شعر خود تضمین کرده است . البته مطمئن نیستم که بتوان این را تضمین نامید چون فقط عبارت «سرمایه غم» را برداشته و به جای آن عبارت «من درد تو را » از خودش سروده است و باقی رباعی را عیناً تکرار کرده است !
این ریاعی را استاد شهرام ناظری بسیار بسیار زیبا اجرا کردند
در آلبوم بی قرار
این ریاعی را استاد شهرام ناظری بسیار بسیار زیبا اجرا کردند
در اثری بنام : یادگار دوست
آلبوم قید شده در پست قبلی اشتباه بود عذر میخواهم
باارض ادب. این شعرهمان سورده ابوسعیدابوالخیربامعنی ترهست،
مولوی تقلب کرده
من اهل شیرازم
یاتواهل شیرازی
یاخواجه شیراز
یاشیخ اجل شیرازی
درودبرشما
اینکه مولوی از روی دست بوسعید تقلّب نوشته، به فرض آن است که این رباعی در دیوان هر دو درست نقل شده باشد. امکان دارد رباعی از بوسعید نباشد و به دیوان او راه یافته باشد. امکان دارد از مولوی هم نباشد. امکان دارد از بوسعید باشد و اشتباهی در دیوان مولوی آمده باشد، مثلاً چون مولوی آن را خوانده باشد و اطرافیان فکر کرده باشند سرودهی او است یا امکانات دیگر. آن زمان شاعرها مثل امروز خودشان کتاب شعرشان را تنظیم نمیکردهاند.
استاد شهرام ناظری این شعر را در آلبومی بی نظیر به نام یادگار دوست در دستگاه ماهور اجرا نموده است
این اثر را بیشتر از هر اثر دیگر در تاریخ موسیقی دوست میدارم
درود بر ایشان
برادر مولوی به نظر بنده حقیر
ما این بیت رو :
دل بر نکنم ز دوست تا جان ندهم
این طور بهتر یافتیم:
دل بر نکنم ز دوست حتی اگر جان بدهم!
منظور:
مولوی میگه تا جان ندهم
ما میگیم حتی اگر جان بدهم
یعنی حتی وقتی جان دادم بعد از مرگ هم از خداوند تبارک و تعالی دل نخواهم کند !
چون نهضت ادامه دارد... !
یا علی مدد!
من کتاب دیوان شمس بر اساس چاپ بدیع فروزان فر رو دارم اما این رباعی رو داخلش پیدا نمیکنم اگر شما دیدید به منم بگید
« دل برنکنم ز دوست تا جان ندهم»:
شاید منظور جان دادن معنوی باشد. یعنی عشق الهی با اتصال قلبمان به دوست، با حقیقتا دوست داشتن او بیش از حظ نفس خودمان، جان روحمان را که ایمان حقیقی باشد حفظ می کند و نمی گذارد معنا مثل مرده باشیم.
نیاز به اصلاح دارد اصلا مفهومی نمیدهد،خواهشا اصلاح بفرمائید که تعبیر شما از این ابیات چیست؟باسپاس