گنجور

رباعی شمارهٔ ۱۲۲۶

در هر فلکی مردمکی می‌بینم
هر مردمکش را فلکی می‌بینم
ای احول اگر یکی دو می‌بینی تو
بر عکس تو من دو را یکی می‌بینم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در هر فلکی مردمکی می‌بینم
هر مردمکش را فلکی می‌بینم
هوش مصنوعی: در هر آسمانی که نگاه می‌کنم، انسان‌هایی را می‌بینم و هر انسانی که می‌بینم، به نوعی با آسمان و عناصر آن ارتباط دارد.
ای احول اگر یکی دو می‌بینی تو
بر عکس تو من دو را یکی می‌بینم
هوش مصنوعی: ای احول، تو که دو چیز را جدا می‌کنی و می‌بینی، من برعکس تو، آن دو را به عنوان یک چیز در نظر می‌گیرم.

حاشیه ها

1391/10/18 10:01
حسین مطهری

با سلام و عرض خسته نباشید
در مصرع سوم کلمه "احوال" غلط است. به جای آن باید "احول" آورده شود به معنای فرد لوچ یا کسی که چشمان او دوبینی دارد یا باصطلاح چپ است. کلمه احوال علاوه بر اینکه معنی درستی در این بیت ندارد وزن مصرع را نیز انداخته است.

1396/08/30 14:10
علیرضا

با سلام
در بیت دوم کلمه ی احول به معنی "دوبین" درست میباشد نه احوال.
لطفا اصلاح بفرمایید.

1396/08/18 08:11
میم.کاف.مهریار

در مصراع سوم هم کلمه احوال اشتباه است هم کلمه ای اول زیادیست

1396/08/18 08:11
میم.کاف.مهریار

بله ای اول زیاد نیست اشتباه شد

1397/01/30 03:03
حسن صدفی

باسلام
زمان زیادی نیست که دانشمندان تصاویری دقیق و دیدنی از سحابی محل تولد ستارگان رو منتشر کردند ؛ جالب اینجاست در نظر اول وقتی به این تصاویر نگاه می کنید اولین چیزی که به ذهن شما متبادر میشه ، تصویر چشم انسان ( قرنیه ، مردمک و...) است ! یعنی اگر کسی در مورد تصویر از شما سوال بپرسه ، شما بی شک پاسخ می دید که این تصویر چشم انسان است، حال آنکه تصویری است از فلک!!! اینجاست که آدم با خوندن این رباعی ، غرق در شگفتی از مولوی میشه... بدون شک مولوی از خرابات هستی است، سکنا در مقام عاشقان لامکان داشته و به مقام بی‌تعین و بی‌تکلف هستی تعلق دارد.

1398/04/27 18:06
نازنین

در این شعر کاملا مشهود است که مولوی به مرحله اشراق رسیده و او نور خدا و چشم او را در هر جایی و هر فلکی میدیده.
به مشکات ماند که باشد عیان
همی روشن چراغی در آن
(مولوی-سوره نور آیه35)
در هر فلکی مردمکی میبینم
در هر مردمکی منظر یار میبینم
گردون مهر را کل جهان میبینم
در کل جهان پرتوی یار میبینم
در هیبت یار لرزه برجان میبینم
قامت یار در کل جهان میبینم

1398/08/01 20:11
parinaz

در هر فلکی مردمکی می‌بینم
هر مردمکش را فلکی می‌بینم
ای احول اگر یکی دو می‌بینی تو
بر عکس تو من دو را یکی می‌بینم
لغت‌نامه دهخدا
احول . [ اَ وَ ] (ع ص ) مرد که چشمش حولاء باشد. صاحب حول . کژچشم . (زوزنی ) (السامی ) (مهذب الاسماء) (زمخشری ). کج چشم . کژ. کاژ. کاج . کوچ . کلک . کلیک . کلیک چشم . (دستور). چپ . دوبین . دوبیننده . اخلف . (منتهی الارب ). کسی که یک چیز را دو بیند. (غیاث ). آنکه یکی را دو بیند. (مؤید). احدر. کلاژ. کلاژه .کلاجو. کلاذه . لوش . لوچ . چشم گشته . (صحاح الفرس ). گشته کاینه . شاه
ahwl is an arabic word. In English I got: squint, cock-eyed - cross-eyed.
ahwl
ahwl fits much better in this poem

1398/09/12 21:12
الناز

زمانی که با علم به این منظر نگاه میکنیم میبینیم که بر مبنای فیزیک کوانتوم و کشف ذرات بنیادی تمام هستی از انفجار بیگ بنگ تا کنون از ذرات بنیادی تشکیل شد تا پیدایش زمین و انسان همه و همه از همین ذره به وجود آمدیم حال آنکه زمانیکه به خود مینگریم در واقع تصویری از کل جهان هستی را میبینیم که در ما منعکس شده است و ما خود جهان هستی ،هستیم و همه ما یکی هستیم همان ذره ( هر کس در جستجوی حقیقت باشد این اولین اصل مهم هست که به اون میرسد) و چه با علم چه با دل میتوان به این مهم دست پیدا کرد همانطور که مولانا و شمس و بسیاری از انسانهای بزرگ به این حقیقت رسیدن

1398/09/13 17:12
..

پند است و فریب و آزمون، پیرامون!
تا دریابی و باور آریش که چون
وآنگاه ز پختگی همه خنده شوی
پیرامون گردی و پیاپی افزون..

ن.ت

1399/08/12 09:11
بهروز اعتباری

در تایید فرموده حسن صدقی
به شباهت مردمک چشم و کهکشانهایی که تلسکوپ فضایی هابل در چند دهه اخیر عکس هایی با کیفیت بالاتر گرفته در لینک زیر قابل رویت می باشد:
پیوند به وبگاه بیرونی

1403/03/01 02:06
Shoja .

این است که می گویند عرفا به درک حقیقی از عالم هستی رسیده‌اند که برای مردم عادی قابل تصور نیست

1403/06/10 11:09
حمید محمدی

کنایه به کسانی است که برای پروردگار یکتا شریک میدانند و دو قدرت میبینند ، لذا شمس کنایه زده و میگوید ، برعکس تو من دو را یکی می‌بینم

1404/01/02 02:04
مِهتی

دوستان عزیز نمیدونم چه اصراریه که عارفان و شاعر قدیمی رو، هرچند زیبا سراییدن و سرخوش زیستن، پیشگو و علامه دهر بدونیم
از نظر من، چیزی که مولانا همیشه بهش اشاره داشته، یگانگی و وحدت هستی بود؛ اینجا هم همینو بازگو میکنه:
در این جهان، یا منظورش هر شهری هرچیزی که گسترده باشه، انسانی دیدم که ناچیز بود
اما خود انسان ناچیز در برابر اون فلک، جهانی از اسرار و ناگفته ها درون خودش داره.
و بعد میگه که اگر تو اینا رو تافته جدا بافته میبینی، من به نظرم همش یکین؛ پیوستگی.

پ.ن: در قرن 7 هجری، واژه "مردمک" به معنای "مردم" یا "جمعیت" به کار می‌رفت و اشاره به گروهی از افراد یا قومیت‌ها داشت. اما در زبان فارسی معاصر، "مردمک" به طور خاص به معنی "مردمک چشم" (پیلوس) اشاره دارد، که بخش مرکزی و تیره چشم است.