گنجور

رباعی شمارهٔ ۱۱۶

آمد بر من چو در کفم زر پنداشت
چون دید که زر نیست وفا را بگذاشت
از حلقهٔ گوش او چنین پندارم
کانجا که زر است گوش میباید داشت

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آمد بر من چو در کفم زر پنداشت
چون دید که زر نیست وفا را بگذاشت
هوش مصنوعی: وقتی که او به سراغ من آمد، گمان کرد که در دستم طلا دارم، اما وقتی فهمید که طلا نیست، وفا و همدلی را ترک کرد.
از حلقهٔ گوش او چنین پندارم
کانجا که زر است گوش میباید داشت
هوش مصنوعی: به نظر من، جایی که طلا وجود دارد، باید مراقب و باهوش بود، همانند گوشواره‌هایی که زیبایی و ارزش دارند.

خوانش ها

رباعی شمارهٔ ۱۱۶ به خوانش بهناز شکوهی

حاشیه ها

1397/01/21 07:03

سال جدید بر گنجور یان عزیز مبارک باد
جمع این رباعی از 6883

1402/02/12 13:05
MOSTAFA Nikroozi

چه زیبا

از حلقه ی گوش او چنین پندارم

کانجا که زر است گوش می باید داشت