گنجور

رباعی شمارهٔ ۱۰۲۹

تا در نزنی بهر چه داری آتش
هرگز نشود حقیقت وقت تو خوش
عیاران را ز آتش آمد مفرش
عیار نه‌ای ز عاشقان پا درکش

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا در نزنی بهر چه داری آتش
هرگز نشود حقیقت وقت تو خوش
هوش مصنوعی: تا زمانی که به درون خود نروید و به عمق احساسات و واقعیت‌ها نپردازید، هرگز نمی‌توانید به درک درستی از خوشبختی و حقیقت زندگی برسید.
عیاران را ز آتش آمد مفرش
عیار نه‌ای ز عاشقان پا درکش
هوش مصنوعی: آنگاه که عیاران از آتش رهایی می‌یابند، تو دیگر عیار نیستی. از محیط عاشقان دوری کن.

خوانش ها

رباعی شمارهٔ ۱۰۲۹ به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1403/07/25 08:09
ضیا احمدی

با پوزش و کسب اجازه از اهالیِ ادب، برای درک یکی از مفاهیمی که از این رباعی می‌توان دریافت کرد می‌توان اینطور بیان کرد:

آتش در مصرع اول همان آتشی است که اموال و دارایی‌ها یا دلبستگی‌های دنیایی را می‌سوزاند.

آتش در مصرع سوم به آتش عشقی اشاره می‌کند که عیاران از آن به‌عنوان مفرش و مایه‌ی آرامش استفاده می‌کنند.

در مصرع پایانی مولوی اضافه می‌کند: در زمره‌ی عیاران نیستی وقتی به تمایلات خود به دارایی‌های دنیایی آتش نزده‌ای و همچنان به آن وابسته‌ای.

علاوه بر اینکه عیاری و جوانمردی، بخشش و کمک به ضعیفان با دلبستگی به دنیا سازگار نیست؛ عشق به خالق یکتا اجازه‌ی عشق به مفهومی دیگر را نمی‌دهد.

چرا که

رسم عاشق نیست با یک دل دو دلبر داشتن
یا ز جانان یا ز جان بایست دل برداشتن
«قاآنی قصیده‌ی شماره ۲۸۴»

نتیجه‌ی این شعر در مصرع دوم بیت اول است که خوشی و آرامش واقعی انسان به رهایی از دلبستگی به دنیا و متعلقات آن، وابسته است.