گنجور

غزل شمارهٔ ۹۹۹

از سوی دل لشکر جان آمدند
لشکر پیدا و نهان آمدند
جامه صبر من از آن چاک شد
کز ره جان جامه دران آمدند
چادر افکنده عروسان روح
در طلب شاه جهان آمدند
بر مثل سیل خوش از لامکان
رقص کنان سوی مکان آمدند
صورت دل صورت‌ها را شکست
پردگیان ملک ستان آمدند
هر چه عیان بود نهان آمدند
هر چه نهان بود عیان آمدند
هر چه نشان داشت نشانش نماند
هر چه نشان نیست نشان آمدند

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از سوی دل لشکر جان آمدند
لشکر پیدا و نهان آمدند
هوش مصنوعی: جمعی از نیروهای جان و روح از طرف دل به سوی انسان آمده‌اند، این نیروها هم در عالم محسوس و هم در عالم نامحسوس حضور دارند.
جامه صبر من از آن چاک شد
کز ره جان جامه دران آمدند
هوش مصنوعی: لباس صبر من پاره شد، چون از طریق جان به درون آمدند.
چادر افکنده عروسان روح
در طلب شاه جهان آمدند
هوش مصنوعی: عروسان روح به عشق و آرزو در جستجوی پادشاه جهان به تمنا نشسته‌اند و با چادری از زیبایی و ناز به نمایش آمده‌اند.
بر مثل سیل خوش از لامکان
رقص کنان سوی مکان آمدند
هوش مصنوعی: مُثل سیل، با شادی و سروری از جایی که هیچ مکانی ندارد، در حال رقص و شادمانی به سوی مکان‌ها آمدند.
صورت دل صورت‌ها را شکست
پردگیان ملک ستان آمدند
هوش مصنوعی: دل زیبایی‌ها را تحت تأثیر قرار داد و پرده‌نشینان ملک، وارد شدند.
هر چه عیان بود نهان آمدند
هر چه نهان بود عیان آمدند
هوش مصنوعی: هر چیزی که روشن و آشکار بود، پنهان شد و آنچه پنهان بود، آشکار گردید.
هر چه نشان داشت نشانش نماند
هر چه نشان نیست نشان آمدند
هوش مصنوعی: هر چیزی که مشخصه و نشانه خاصی داشت، دیگر نشانه‌ای از آن نمانده است و برعکس، چیزهایی که هیچ نشانه‌ای ندارند، به نشانه‌های جدیدی تبدیل شده‌اند.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۹۹۹ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1396/10/10 02:01
همایون

عرفان یا راز ورزی توانائی هر چه کلی تر دیدن هستی‌ است اینکه بتوانی کلّ هستی‌ را ببینی و تماشا کنی
جزئی دیدن را هر چشمی می‌‌تواند انجام دهد ولی عشق پیدا نمی شود
کلی دیدن کار چشم نیست بلکه کار گوش است البته گوشی که در این کار مهارت پیدا کرده باشد
سرّ من از ناله من دور نیست
لیک چشم گوش را آن نور نیست
تصویری که در این غزل از هستی‌ ارائه می‌‌گردد و صورتی‌ که نقاشی میشود از هستی‌ براستی یگانه است
و توانائی بی‌ مانند نقاش و یا گوینده آن را می‌‌رساند
هر چه علم و فلسفه پیش از این و پس از آن است در آن جای می‌‌گیرد

1402/09/15 17:12
شهاب قهرمان

به نظر من در بیت پنجم واژه "پردگیان" اشتباه تایپی آست و "بردگیان" با دنباله بیت همخوانی واضحتری دارد: آنان که برده (اسیر جنگی) بودند  اکنون به باز پس گرفتن ملک پرداخته اند (؟)

1402/09/15 17:12
Nima.Mmmm

با توجه به بیت بعد و بیت سوم و فضای کلی غزل که از آشکار شدن نهان ها سخن به میان آمده پردگیان میتواند صحیح باشد.
آنچه در پس پرده و نهان بود آشکار شد