غزل شمارهٔ ۹۷۶
خسروانی که فتنهای چینید
فتنه برخاست هیچ ننشینید
هم شما هم شما که زیبایید
هم شما هم شما که شیرینید
همچو عنبر حمایلیم همه
بر بر سیمتان که مشکینید
نشوم شاد اگر گمان دارم
که گهی شاد و گاه غمگینید
در صفای می نهان دیدیم
که شما چون کدوی رنگینید
شاهدان فنا شما جمله
با لب لعل و جان سنگینید
بل که بر اسب ذوق و شیرینی
تا ابد خوش نشسته در زینید
تبریزی شوید اگر در عشق
بنده شمس ملت و دینید
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خسروانی که فتنهای چینید
فتنه برخاست هیچ ننشینید
هوش مصنوعی: سلطانی که توطئهای ایجاد کرد، باعث شد که مشکلات و آشوبها به وجود آید و هیچکس آرام و بیخبر نماند.
هم شما هم شما که زیبایید
هم شما هم شما که شیرینید
هوش مصنوعی: شما هم زیبا هستید، هم شیرین.
همچو عنبر حمایلیم همه
بر بر سیمتان که مشکینید
هوش مصنوعی: همه ما مانند عنبر به هم نزدیک شدهایم و بر زیبایی شما افتخار میکنیم، زیرا شما بسیار دلنشین و خوشبو هستید.
نشوم شاد اگر گمان دارم
که گهی شاد و گاه غمگینید
هوش مصنوعی: اگر فکر کنم که همیشه شاد نیستم و گاهی اوقات غمگین میشوم، دیگر نمیتوانم خوشحال باشم.
در صفای می نهان دیدیم
که شما چون کدوی رنگینید
هوش مصنوعی: در زیبایی شراب مشاهده کردیم که شما همچون کدوهای رنگی به نظر میرسیدید.
شاهدان فنا شما جمله
با لب لعل و جان سنگینید
هوش مصنوعی: شما که شاهدان زودگذر دنیا هستید، همگی با لبهای قرمز و دلهای سنگین و غمگین در اینجا حضور دارید.
بل که بر اسب ذوق و شیرینی
تا ابد خوش نشسته در زینید
هوش مصنوعی: شگفتا که بر اسب شوق و لذت، تا ابد سعادتمند و خوشحال نشستهاید.
تبریزی شوید اگر در عشق
بنده شمس ملت و دینید
هوش مصنوعی: اگر در عشق و محبت به شمس، پیشوای ملت و دین، خود را همانند تبریزیها قرار دهید.