گنجور

غزل شمارهٔ ۹۷۵

آتش افکند در جهان جمشید
از پس چار پرده چون خورشید
خنک او را که شد برهنه ز بود
وای آن را که جست سایه بید
دل سپیدست و عشق را رو سرخ
زان سپیدی که نیست سرخ و سپید
عشق ایمن ولایتیست چنانک
ترس را نیست اندر او امید
هر حیاتی که یک دمش عمرست
چون برآید ز عشق شد جاوید
یک عروسیست بر فلک که مپرس
ور بپرسی بپرس از ناهید
زین عروسی خبر نداشت کسی
آمدند انبیا به رسم نوید
شمس تبریز خسرو عهدست
خسروان را هله به جان بخرید

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آتش افکند در جهان جمشید
از پس چار پرده چون خورشید
هوش مصنوعی: جمشید در پشت چهار پرده، مانند خورشید، آتش و روشنی در جهان افکند.
خنک او را که شد برهنه ز بود
وای آن را که جست سایه بید
هوش مصنوعی: خنک کسی که از مادیات و دنیا آزاد شده است و رهایی یافته، اما وای بر کسی که هنوز به دنبال سایه‌ی دنیا و لذت‌های زودگذر آن است و نمی‌تواند از آن جدا شود.
دل سپیدست و عشق را رو سرخ
زان سپیدی که نیست سرخ و سپید
هوش مصنوعی: دل پاک و خالص است و عشق به خاطر این پاکی و روشنی، مانند رنگ سرخ جلوه‌گر می‌شود. اما در واقعیت، این سپیدی هیچ رنگ سرخ و سفیدی ندارد.
عشق ایمن ولایتیست چنانک
ترس را نیست اندر او امید
هوش مصنوعی: عشق به مانند یک پناهگاه امن است که در آن خبری از ترس و ناامیدی وجود ندارد.
هر حیاتی که یک دمش عمرست
چون برآید ز عشق شد جاوید
هوش مصنوعی: هر زندگی که لحظه‌ای از آن گذر کند، به معنای عمر است و وقتی از عشق برمی‌خیزد، جاودانه خواهد شد.
یک عروسیست بر فلک که مپرس
ور بپرسی بپرس از ناهید
هوش مصنوعی: در آسمان جشن و سروری برپاست که اگر بخواهی درباره‌اش بپرسی، بهتر است از ستاره ناهید سوال کنی.
زین عروسی خبر نداشت کسی
آمدند انبیا به رسم نوید
هوش مصنوعی: هیچ‌کس از این جشن و مراسم خبر نداشت، اما پیامبران به عنوان نویدکننده آمدند.
شمس تبریز خسرو عهدست
خسروان را هله به جان بخرید
هوش مصنوعی: شمس تبریز یک شخصیت بزرگ و ارزشمند است که مانند پادشاهان، محبوب و مورد احترام همه قرار گرفته است. او مانند جان برای دیگران باارزش است و باید برایش ارزشی قائل شد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۹۷۵ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1396/08/21 04:11
همایون

فرهنگ ایرانی‌ نوروزی بن مایه رازورزی و عرفانی دارد
جمشید پادشاه چهارم است پس از کیومرث و هوشنگ و تهمورس و خورشید هم از آسمان چهارم می‌‌تابد
هر دو بر تمام جهان پادشاه اند جمشید تابش جم یا دویی است بر هستی‌
دل‌ و عشق یکی‌ سپید و بدون آلودگی است و یکی‌ در رابطه است و از راه پر خون می‌گذرد
نه‌‌ آنکه به هلاکت برسد بلکه جاودانه میشود و دل‌ را به دل‌ وصل می‌‌کند
این عروسی‌ آسمانی است پیوند دل‌‌ها امری زمینی نیست بلکه جهانی‌ است و شاهد این پیوند همانا ناهید است
که پاسدار پاکی و روانی‌ است. پیامبران کسانی هستند که این حقیقت و راز را با دیگران در میان می‌‌گذراند
و راز امروز این است که شمس تبریز امروز پادشاه جهان است و برای شاه باید جان داد که ارزش آنرا درد

1403/02/14 23:05
همایون

راه عرفان ایرانی راه پهلوانی و شاهی است راه سپیدی و سرخی است راه آمیزش این دو است 

عشق را رو سرخ است و شرمگین اگر ببیند سپیدی دل با سرخی عشق آمیخته نیست 

جمشید برترین پادشاه است که خورشید میشود و به آسمان می‌رود و نوروز میشود و خدای زمینی را تا کنار خدای آسمانی موبد ساخته میبرد 

مردم به بزرگی جمشید پی نمی برند ‌شایستگی خود را در اندازه ضحاک می بینند و این راهی دراز در پیش دارد تا پهلوان بیاید و مردم در سختی غوطه ور شوند و تا رخش‌رستم را به پهلوان خود برسانند عشق همیشه از بی مهری ها شرمگین و سرخ رو است