غزل شمارهٔ ۹۶۰
به حارسان نکوروی من خطاب کنید
که چشم بد را از یوسفان به خواب کنید
گهی به خاطر بیگانگان سؤال دهید
گهی دل همه را سخره جواب کنید
و چون شدند همه سخره سؤال و جواب
شما به خلوت ساغر پر از شراب کنید
دلی که نیست در اندیشه سؤال و جواب
وی آفتاب جهان شد بدو شتاب کنید
زنید خاک به چشمی که باد در سر اوست
دو چشم آتشی حاسدان پرآب کنید
از آن که هر که جز این آب زندگی باشد
سراب مرگ بود پشت بر سراب کنید
چو زندگی ابد هست اندر آب حیات
به ترک عمر به صد رنگ شیخ و شاب کنید
گداز عاشق در تاب عشق کی ماند
به خدمتی که شما از پی ثواب کنید
چو کف جود و سخاوت به لطف بگشاید
نشاید این که شما قصه سحاب کنید
وگر ز تن حشم زنگبار خون آرد
سپاه قیصر رومی شما حراب کنید
به یک نظر چو بکرد او جهان جان معمور
چرا چو جغد حدیث تن خراب کنید
که صد هزار اسیرند پیش زنگ از روم
مخنثی چه بود فک آن رقاب کنید
لوای دولت مخدوم شمس دین آمد
گروه بازصفت قصد آن جناب کنید
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به حارسان نکوروی من خطاب کنید
که چشم بد را از یوسفان به خواب کنید
هوش مصنوعی: به نگهبانان زیبای من بگویید که چشمهای حسودان را از یوسفها به خواب ببرید.
گهی به خاطر بیگانگان سؤال دهید
گهی دل همه را سخره جواب کنید
هوش مصنوعی: گاهی از دیگران سؤالاتی بپرسید و گاهی هم با دلخوشی به همه پاسخ بدهید.
و چون شدند همه سخره سؤال و جواب
شما به خلوت ساغر پر از شراب کنید
هوش مصنوعی: زمانی که همه به سوژهای برای سوال و جواب تبدیل شدند، شما در آرامش و تنهایی با میگساری پر از شراب حال خود را خوب کنید.
دلی که نیست در اندیشه سؤال و جواب
وی آفتاب جهان شد بدو شتاب کنید
هوش مصنوعی: دلهایی که به فکر پرسش و پاسخ نیستند، مانند آفتاب درخشان جهان میباشند. پس به آنها سرعت ببخشید و توجه کنید.
زنید خاک به چشمی که باد در سر اوست
دو چشم آتشی حاسدان پرآب کنید
هوش مصنوعی: به چشمی که گرفتار خیال و وسوسه است، خاک بپاشید و دو چشمی که از حسادت پرآب شدهاند، با آتش روشن کنید.
از آن که هر که جز این آب زندگی باشد
سراب مرگ بود پشت بر سراب کنید
هوش مصنوعی: هر کسی که غیر از این آب زندگی را انتخاب کند، به در حقیقت در دام مرگ گرفتار شده است. بنابراین باید به دنبال حقیقت و زندگی واقعی باشیم و از سرابها دوری کنیم.
چو زندگی ابد هست اندر آب حیات
به ترک عمر به صد رنگ شیخ و شاب کنید
هوش مصنوعی: وقتی که زندگی جاودانی در آب حیات وجود دارد، بهتر است به جای ادامهی عمر، در رنگها و جلوههای مختلف به ترک زندگی عادی بپردازید.
گداز عاشق در تاب عشق کی ماند
به خدمتی که شما از پی ثواب کنید
هوش مصنوعی: عاشق در شدت عشق چقدر میتواند تحمل کند؟ آیا عشق او به اندازهای است که در خدمت شما به دنبال پاداش باشد؟
چو کف جود و سخاوت به لطف بگشاید
نشاید این که شما قصه سحاب کنید
هوش مصنوعی: وقتی که دست بخشندگی و generosity با لطف و محبت گشوده شود، نباید اینگونه باشد که شما داستان باران را بگویید.
وگر ز تن حشم زنگبار خون آرد
سپاه قیصر رومی شما حراب کنید
هوش مصنوعی: اگر از بدن حشم (شیر) زنگبار (زنگبار به منطقهای در آفریقا اشاره دارد) خون بریزد، سپاه قیصر رومی شما را منهدم خواهد کرد.
به یک نظر چو بکرد او جهان جان معمور
چرا چو جغد حدیث تن خراب کنید
هوش مصنوعی: به محض اینکه او با یک نگاه به دنیا افتاد و جانش را متوجه کرد، چرا باید مانند جغد درباره تن و خرابی آن صحبت کنیم؟
که صد هزار اسیرند پیش زنگ از روم
مخنثی چه بود فک آن رقاب کنید
هوش مصنوعی: بسیاری از افراد در برابر زنگ (صدا) و جاذبههای آن به نوعی بیاختیاری دچار میشوند. از طرفی در این میان، به اهمیت و زیبایی زنها اشاره میشود که زندگی را به یک نوع رقیب یا چالش تبدیل میکند.
لوای دولت مخدوم شمس دین آمد
گروه بازصفت قصد آن جناب کنید
هوش مصنوعی: پرچم حکومت آقای شمسالدین برپا شد و گروهی با صفات مختلف به سوی آن جناب حرکت کردند.