اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
لب را تو به هر بوسه و هر لوت میالا
تا از لب دلدار شود مست و شکرخا
لب خود را بههر بوسه و غذایی، آلودهمکن؛ تا به لب دلدار برسد و مست و شکرچَش شود.
تا از لب تو بوی لب غیر نیاید
تا عشق مجرّد شود و صافی و یکتا
تا لب تو بوی غیره را بهخود نگیرد؛ تا عشق، پاک و صاف و یگانه شود.
آن لب که بود کون خری بوسهگه او
کی یابد آن لب شکر ِبوس مسیحا؟
هوش مصنوعی: آن لبی که مانند دنیای مادی از آن بوسه گرفته میشود، چگونه ممکن است آن لب شیرین و روحبخش تحبیب را پیدا کند؟
میدان که حَدَث باشد جز نور قدیمی
بر مزبلهی پُر حَدَث آن گاه تماشا؟
بدانکه هرچه جز «نور قدیم» هست، آشغال و زباله است؛ آیا آشغال و زباله، شایسته نگاه و تماشا و توجه است؟
آنگه که فنا شد حَدَث اندر دل پالیز
رُست از حدثی و شود او چاشنیافزا
وقتی که آشغال و زباله در دل پالیز و بوستان محو و فنا شود، تبدیل به چیزی پاک میشود و مفید میگردد.
تا تو حدثی لذت تقدیس چه دانی؟
رو از حدثی سوی تبارک و تعالی
تا وقتی که گرفتار گند هستی، کی لذت پاکی و جاودانگی را میفهمی؟ از گند و زباله بهسوی تبارک و تعالی برو
زان دستِ مسیح آمد داروی جهانی
کاو دست نگهداشت ز هر کاسه سِکبا
مسیح از آنرو جهانی را شفا بخشید که او دست نگهداشت از هر کاسه سِکبا.
از نعمت فرعون چو موسی کف و لب شست
دریای کَرَم داد مر او را ید بیضا
وقتی موسی از نعمت و خوان فرعون دوری کرد، آنگاه دریای بخشش به او ید بیضا عطا کرد.
خواهی که ز معده و لب هر خام گریزی
پرگوهر و روتلخ همیباش چو دریا
اگر میخواهی از معده و لب هر خام و نادان بگریزی، پرگوهر و روتلخ همیباش چو دریا
هین چشم فروبند که آن چشم غیورست
هین معده تهیدار که لوتیست مهیّا
مواظب باش و چشمانت را نگاه دار زیرا چشم یار غیور است، دست بههر غذایی، میالا زیرا غذایی خاص برای تو مهیا و آماده است.
سگ سیر شود هیچ شکاری بنگیرد
کز آتش جُوعست تک و گامِ تقاضا
سگ وقتی که سیر میشود نمیتواند شکار بگیرد، آن دویدن سگ از گرسنگی است.
کو دست و لب پاک که گیرد قدح پاک؟
کو صوفی چالاک که آید سوی حلوا؟
کجاست دست و لب پاک و باصفایی تا جام پاک را بگیرد؟ کجاست صوفی زرنگ و چالاکی که بیاید و بر خوان حلوا بنشیند؟
بنمای از این حرف تصاویر حقایق
یا مَن قَسَمَ الْقَهوةَ و الْکَأْسُ عَلَیْنا
ای کسیکه قهوه تقسیم میکنی، یک کاسه (یا پیاله) هم به ما بده تا بتوانم حقایق را درک کنم. قهوه برای رفع خماری بعد از شراب استفاده میشده. البته میتواند خود شراب نیز باشد
حاشیه ها
کسی میدونه یا من قسم القهوه والکاس و علینا یعنی چی؟
ماهم دنبالش میگردیم...به شدت دلم میخواد بدونم...
1395/07/18 08:10
شاهرخ najafishahrokh۹۲@gmail.com
میفرماید: سهم ما را از شراب پاک عنایت کن
1395/07/18 08:10
شاهرخ najafishahrokh۹۲@gmail.com
آنچه از حروف و کلمات آورده ام ، از برای تصویر سازی آن حقیقت پاک بود. اما کجاست آن جان پاکی که قابلیت سر کشیدن این جام پاک را دارد؟ سهم من از آن شراب (قهوه ) پاک را مرحمت کن !
تمامیت شعر ، دلالت بر این دارد که اگر من ، لب را به لوتهای نامناسب آلوده ام و خوراکهای روحی و جسمی درستی را انتخاب نکرده ام ! نباید انتظار و توقع بیجا داشته باشم . هرچند ساقی و قاسم تویی ، اما عملکرد خودم هم بابت این سهم خواهی ، بی شک موثر است . موازی با جف القلم است.
ای کسی که قهوه و پیمانه را بین ما می گردانی با این سخن حقیقت ها را به ما نشان ده!
"قهوه" معنای شراب داره؟
بله قهوه یکی از هفتاد نام شراب است که از جمله در کتاب اصلاح المنطق ابن سکیت بر شمرده شده است
1397/03/30 08:05
PAYANDEH IRAN
یا من قسم القهوه و الکاس علینا
5/30/2018
ای کسی که قهوه تقسیم میکنی یک کاسه یا پیاله هم به مابده
قهوه قرار است اثر شرابخواری بیش از حد که سر درد شدید است را بر طرف کند.
این حالت سر درد را که همان بامداد خمار بامداد باشد در زبان انگلیسی هنگ اوور.
"HANG OVER " می گویند - پاینده ایران..،0
این شعر چرا خوانش نداره؟ من تلفظ اکثر کلمات رو نمیدونم لطفا خوانش این شعر رو هم اضافه کنید
آن لب که بود کون خری بوسه گه او؟!!!!
از غزل های کم ارزش قبل از ملاقات شمس است
ولی نشان میدهد که جلال دین قابلیت زبان تیز و پرخاشگری را از آغاز بنوعی کسب کرده بود و همواره از آن بهره برده است بخصوص در دوران پختگی بسیار از آن در نشان دادن انحراف ها و کژ فهمی ها سود برده است
لطفاً اصلاح شود
در بیت سوم ترکیب شکربوس مانند شکرخند نیست بلکه مضاف و مضاف الیه است و باید جدا نوشته شود
شکرِ بوسِ مسیحا
چقدر ناصواب که وقتی نمی فهمیم یا با افکار قالبی مان چیزی سازگار نمی آید طبال وار وعظ می کنیم و این شراب ناب را از غزل های کم ارزش میخوانیم و قبل از آشنایی با شمس.
نازنینان توجه بفرمایند که مولانا قبل از ۴۰ سالگی و قبل از دیدن شمس شعری نسرود.