غزل شمارهٔ ۹۵۷
هزار جان مقدس فدای روی تو باد
که در جهان چو تو خوبی کسی ندید و نزاد
هزار رحمت دیگر نثار آن عاشق
که او به دام هوای چو تو شهی افتاد
ز صورت تو حکایت کنند یا ز صفت
که هر یکی ز یکی خوشترست زهی بنیاد
دلم هزار گره داشت همچو رشته سحر
ز سحر چشم خوشت آن همه گره بگشاد
بلندبین ز تو گشتست هر دو دیده عشق
ببین تو قوت شاگرد و حکمت استاد
نشستهایم دل و عشق و کالبد پیشت
یکی خراب و یکی مست وان دگر دلشاد
به حکم تست بخندانی و بگریانی
همه چو شاخ درختیم و عشق تو چون باد
به باد زرد شویم و به باد سبز شویم
تو راست جمله ولایت تو راست جمله مراد
کلوخ و سنگ چه داند بهار جز اثری
بهار را ز چمن پرس و سنبل و شمشاد
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هزار جان مقدس فدای روی تو باد
که در جهان چو تو خوبی کسی ندید و نزاد
هوش مصنوعی: برای روی تو حاضر است هزار جان مقدس، چرا که در تمام دنیا هیچ کس را به خوبی تو ندیدم و نیافتم.
هزار رحمت دیگر نثار آن عاشق
که او به دام هوای چو تو شهی افتاد
هوش مصنوعی: هزاران رحمت بر آن عاشق نازل میشود که به دام عشق تو، ای شاه زیبایی، گرفتار شده است.
ز صورت تو حکایت کنند یا ز صفت
که هر یکی ز یکی خوشترست زهی بنیاد
هوش مصنوعی: از زیبایی و ویژگیهایت سخن میگویند و هر یک از آنها به نوعی دلانگیزتر از دیگری است. چه زیباست که اینچنین پایه و اصولی داشتهای!
دلم هزار گره داشت همچو رشته سحر
ز سحر چشم خوشت آن همه گره بگشاد
هوش مصنوعی: دل من پر از ناراحتی و مشکل بود، اما با زیبایی و جادوی چشمان تو، همه آن مشکلات به راحتی حل شدند و فضای دل من آرام شد.
بلندبین ز تو گشتست هر دو دیده عشق
ببین تو قوت شاگرد و حکمت استاد
هوش مصنوعی: هر دو چشمانت به خاطر عشق به تو بلندبین و بصیرتدار شدهاند. به تماشا بنشین و ببین که قدرت شاگرد چقدر است و حکمت استاد چه برتری دارد.
نشستهایم دل و عشق و کالبد پیشت
یکی خراب و یکی مست وان دگر دلشاد
هوش مصنوعی: ما در کنار تو نشستهایم؛ یکی از ما در حالت خرابی و ناامیدی است، یکی دیگر مست از عشق و شیدایی و آن یکی هم شاد و خوشحال است.
به حکم تست بخندانی و بگریانی
همه چو شاخ درختیم و عشق تو چون باد
هوش مصنوعی: تو به حکم خود میتوانی ما را بخندانی یا بگریانی؛ زیرا همه ما مانند شاخهای درخت هستیم و عشق تو مثل باد است که ما را تحت تاثیر قرار میدهد.
به باد زرد شویم و به باد سبز شویم
تو راست جمله ولایت تو راست جمله مراد
هوش مصنوعی: به نسیم زرد و سبز تغییر شکل میدهیم، چرا که تو خود دریا و هدف نهایی ما هستی.
کلوخ و سنگ چه داند بهار جز اثری
بهار را ز چمن پرس و سنبل و شمشاد
هوش مصنوعی: سنگ و گِل نمیدانند بهار چیست، اما از باغ و گل و درختان سبز بپرس.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۹۵۷ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1396/03/10 02:06
سعید فاضل
این بیت در غزل شماره 928 هم تکرار شده است...
کلوخ و سنگ چه داند بهار جز اثری
بهار را ز چمن پرس و سنبل و شمشاد