گنجور

غزل شمارهٔ ۹۴۴

به باغ بلبل از این پس نوای ما گوید
حدیث عشق شکرریز جان فزا گوید
اگر ز رنگ رخ یار ما خبر دارد
ز لاله زار و ز نسرین و گل چرا گوید
ز راه غیرت گوید که تا بپوشاند
رها کند سر چشمه حدیث پا گوید
که پاره پاره به تدریج ذره که گردد
فنا شود که اگر تند و بر ولا گوید
کهی که ذره بود پیش او دو صد که قاف
دوان دوان شود آن دم که او بیا گوید
چو گوش کوه شنید آن بیای فرخ او
به سر بیاید و لبیک را دو تا گوید
به حق گلشن اقبال کاندر او مستی
چو گل خموش که تا بلبلت ثنا گوید

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به باغ بلبل از این پس نوای ما گوید
حدیث عشق شکرریز جان فزا گوید
هوش مصنوعی: بلبل در باغ از این به بعد با صدای ما داستان عشق را روایت می‌کند، داستانی که جان را شیرین و شاداب می‌سازد.
اگر ز رنگ رخ یار ما خبر دارد
ز لاله زار و ز نسرین و گل چرا گوید
هوش مصنوعی: اگر چهره یار ما را می‌شناسد و از زیبایی‌های باغ و گل‌ها باخبر است، پس چرا آن‌ها را توصیف می‌کند؟
ز راه غیرت گوید که تا بپوشاند
رها کند سر چشمه حدیث پا گوید
هوش مصنوعی: از سر غیرت می‌گوید که برای حفظ آبرو، باید خود را از بگو و بروی داستان‌ها دور نگه دارد و به جایی برسد که سکوت کند.
که پاره پاره به تدریج ذره که گردد
فنا شود که اگر تند و بر ولا گوید
هوش مصنوعی: این شعر به مفهوم زوال و فنا اشاره دارد. به تدریج چیزها تجزیه و نابود می‌شوند، اگرچه اگر به سرعت و به صورت ناگهانی اتفاق بیفتند، ممکن است تأثیرات بیشتری داشته باشند. به عبارت دیگر، گاهی اوقات نابودی و تغییرات به آرامی و به مرور زمان اتفاق می‌افتند، اما اگر با شتاب انجام شوند، می‌توانند تأثیر عمیق‌تری بر جا بگذارند.
کهی که ذره بود پیش او دو صد که قاف
دوان دوان شود آن دم که او بیا گوید
هوش مصنوعی: هر زمان که ذره‌ای در برابر او قرار گیرد، دو صد قافله هم از دید او می‌گذرد و به حرکت در می‌آید، زمانی که او بگوید.
چو گوش کوه شنید آن بیای فرخ او
به سر بیاید و لبیک را دو تا گوید
هوش مصنوعی: زمانی که گوش کوه آن خوش خبر را شنید، او به سوی کوه می‌آید و به دو بار جواب می‌دهد.
به حق گلشن اقبال کاندر او مستی
چو گل خموش که تا بلبلت ثنا گوید
هوش مصنوعی: به راستی که بهشت خوشبختی در آنجا وجود دارد، زیرا در آنجا شادابی و سرخوشی مانند گل در سکوت است تا بلبل بتواند در وصف آن سخن بگوید.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۹۴۴ به خوانش عندلیب