غزل شمارهٔ ۹۴۲
اگر مرا تو نخواهی دلم تو را خواهد
تو هم به صلح گرایی اگر خدا خواهد
هزار عاشق داری تو را به جان جویان
که تا سعادت و دولت ز ما که را خواهد
ز عشق عاشق درویش خلق در عجبند
که آنچ رشک شهانست او چرا خواهد
عجب نباشد اگر مردهای بجوید جان
و یا گیاه بپژمردهای صبا خواهد
و یا دو دیده کور از خدا بصر جوید
و یا گرسنه ده سالهای نوا خواهد
همه دعا شدهام من ز بس دعا کردن
که هر که بیند رویم ز من دعا خواهد
ولی به چشم تو من رنگ کافران دارم
که چشم خیره کشت بیندم غزا خواهد
اگر مرا نکشد هجر تو ز من بحلست
اسیر کشته ز غازی چه خونبها خواهد
سلام و خدمت کردم بگفتیم چونی
چنان بود مس مسکین که کیمیا خواهد
چنان برآید صورت که بست صورتگر
چنان بود تن خسته کیش دوا خواهد
ز آفتاب مزن گفت و گوی چون سایه
ز سایه ذره گریزد همه ضیا خواهد
زهی سخاوت و ایثار شمس تبریزی
که شمس گنبد خضرا از او عطا خواهد
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اگر مرا تو نخواهی دلم تو را خواهد
تو هم به صلح گرایی اگر خدا خواهد
هوش مصنوعی: اگر تو مرا نخواهی، دل من هنوز تو را میخواهد. اگر خدا بخواهد، تو هم به صلح و آشتی تمایل پیدا خواهی کرد.
هزار عاشق داری تو را به جان جویان
که تا سعادت و دولت ز ما که را خواهد
هوش مصنوعی: تو هزاران عاشق داری که جانشان را برای تو میدهند، اما اینکه سعادت و خوشبختی را از ما چه کسی خواهد گرفت، مشخص نیست.
ز عشق عاشق درویش خلق در عجبند
که آنچ رشک شهانست او چرا خواهد
هوش مصنوعی: عاشق معمولی از عشق خود احساس شگفتی میکند. مردم حیرت زدهاند که چرا او، با وجود فقیر بودن و عدم مقام و ثروت، آرزو دارد چیزی را که فقط شایسته پادشاهان است، به دست آورد.
عجب نباشد اگر مردهای بجوید جان
و یا گیاه بپژمردهای صبا خواهد
هوش مصنوعی: جالب نیست اگر مردهای به دنبال زندگی بگردد یا اینکه گیاهی که خشک و پژمرده شده، بخواهد نسیم صبا را از سر بگذراند.
و یا دو دیده کور از خدا بصر جوید
و یا گرسنه ده سالهای نوا خواهد
هوش مصنوعی: یا دو چشم نابینا به دنبال بینایی از خداوندند، یا کودک گرسنهای که پس از ده سال، صدایی از گرسنگی خواهد خواست.
همه دعا شدهام من ز بس دعا کردن
که هر که بیند رویم ز من دعا خواهد
هوش مصنوعی: من به خاطر دعاهایی که کردهام، خودم تبدیل به دعا شدهام؛ به طوری که هر کس چهرهام را ببیند، از من دعا خواهد کرد.
ولی به چشم تو من رنگ کافران دارم
که چشم خیره کشت بیندم غزا خواهد
هوش مصنوعی: ولی در نظر تو من مانند کافران به نظر میآیم، زیرا چشمانت مانند چشمانی است که سخت و ناپسند به جنگ و جدال مینگرند.
اگر مرا نکشد هجر تو ز من بحلست
اسیر کشته ز غازی چه خونبها خواهد
هوش مصنوعی: اگر دوری تو مرا نگیرد به کشتن، پس من مانند ویرانهای هستم که از جانش بیخبر است. چنین انسانی که به دست دشمنی کشته شده، چه بهایی برای خونش میطلبد؟
سلام و خدمت کردم بگفتیم چونی
چنان بود مس مسکین که کیمیا خواهد
هوش مصنوعی: سلام کردم و خدمت را عرض کردم، پرسیدم حالات چگونه است. او جواب داد که من مانند مسکینی هستم که به دنبال کیمیا میگردد.
چنان برآید صورت که بست صورتگر
چنان بود تن خسته کیش دوا خواهد
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که شکل و ظاهری که انسان پیدا میکند، مانند خراش و مشکلاتی است که در طول زندگی به آن دچار شده است. اگر چهره یا بدن زخمدیده باشد، میتوان گفت که نیاز به درمان و توجه دارد. در واقع، اگر زندگی بر انسان سخت بگذرد، او به جراحی یا بهبود نیاز خواهد داشت.
ز آفتاب مزن گفت و گوی چون سایه
ز سایه ذره گریزد همه ضیا خواهد
هوش مصنوعی: از آفتاب صحبت نکن، زیرا مانند سایهای که از نور دور میشود، هر ذرهای از نور و روشنایی فرار میکند.
زهی سخاوت و ایثار شمس تبریزی
که شمس گنبد خضرا از او عطا خواهد
هوش مصنوعی: شمس تبریزی با سخاوت و فداکاری خود، فضیلتی دارد که حتی گنبد خضرا هم از او بخششی دریافت خواهد کرد.