گنجور

غزل شمارهٔ ۹۱۳

بگو به گوش کسانی که نور چشم منند
که باز نوبت آن شد که توبه‌ها شکنند
هزار توبه و سوگند بشکنند آن دم
که غمزه‌های دلارام طبل حسن زنند
چو یار مست خرابست و روز روز طرب
به غیر شنگی و مستی بیا بگو چه کنند
به گوش هوش بگفتم به آب روی برو
که این دم ار که قافی هم از بنت بکنند
ز بس که خرقه گرو برد پیر باده فروش
کنون به کوی خرابات جمله بوالحسن اند
بگیر مطرب جانی قنینه کانی
نواز تنتن تنتن که جمله بی‌تو تنند
مقیم همچو نگین شو به حلقه عشاق
که غیر حلقه عشاق جمله ممتحنند
به جان جمله مردان که هر که عاشق نیست
همه زنند به معنی ببین زنان چه زنند
به جان جمله جان‌ها که هر کش آن جان نیست
همه تنند نگه کن فروتنان چه تنند
خموش باش که گفتی از این سپیتر چیست
خسان سیاه گلیمند اگر چه یاسمنند

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بگو به گوش کسانی که نور چشم منند
که باز نوبت آن شد که توبه‌ها شکنند
هوش مصنوعی: به کسانی که برای من عزیز و محبوب‌اند بگو که زمان آن فرارسیده که دوباره گناهان و اشتباهات خود را تکرار کنیم.
هزار توبه و سوگند بشکنند آن دم
که غمزه‌های دلارام طبل حسن زنند
هوش مصنوعی: زمانی که زیبایی‌های دل‌ربا و جذاب خود را به نمایش می‌گذارند، همه وعده‌ها و سوگندها فراموش می‌شود و انسان‌ها به راحتی به هوش و جاذبه آن‌ها پاسخ می‌دهند.
چو یار مست خرابست و روز روز طرب
به غیر شنگی و مستی بیا بگو چه کنند
هوش مصنوعی: وقتی که دوست intoxicated و سرمست است و روز، روز شادی و خوشی است، به جز نشئگی و شادابی، بگو چه کار می‌توان کرد؟
به گوش هوش بگفتم به آب روی برو
که این دم ار که قافی هم از بنت بکنند
هوش مصنوعی: به هوش و حواس خود گفتم که به آب برو، زیرا در این لحظه اگر بخواهی از حالت خود بیرون بیایی، همه چیز به هم می‌خورد.
ز بس که خرقه گرو برد پیر باده فروش
کنون به کوی خرابات جمله بوالحسن اند
هوش مصنوعی: به دلیل اینکه مشغول راز و نیاز با خداوندان هستی، راهی به سوی عیش و خوشی در مکان‌های شلوغ و پرهیاهو رفته‌ای؛ اکنون در کوی می‌فروشان، همه دوستان و آشناها شبیه به بوالحسن هستند.
بگیر مطرب جانی قنینه کانی
نواز تنتن تنتن که جمله بی‌تو تنند
هوش مصنوعی: ای مطرب، بگیر و بزن! تو روح و جان منی، بیا تا برایت بنوازم، زیرا همه چیز بدون تو بی‌معنا و بی‌روح است.
مقیم همچو نگین شو به حلقه عشاق
که غیر حلقه عشاق جمله ممتحنند
هوش مصنوعی: در عشق باید مانند یک نگین در حلقه عاشقان باشی، زیرا سایر حلقه‌ها تنها آزمون‌هایی هستند و چیزی از عشق حقیقی ندارند.
به جان جمله مردان که هر که عاشق نیست
همه زنند به معنی ببین زنان چه زنند
هوش مصنوعی: به جان همه مردان قسم که هر کسی عاشق نیست، افراد بی‌عشق فقط به ظاهر می‌نگرند. حالا به زن‌ها نگاه کن و ببین چه کارهایی انجام می‌دهند.
به جان جمله جان‌ها که هر کش آن جان نیست
همه تنند نگه کن فروتنان چه تنند
هوش مصنوعی: به جان تمام انسان‌ها توجه کن که هرکس آن جان را ندارد، همه آنها تنها بدن هستند. به آن کسانی که فروتن هستند نگاه کن که آنها چه هستند.
خموش باش که گفتی از این سپیتر چیست
خسان سیاه گلیمند اگر چه یاسمنند
هوش مصنوعی: سکوت کن و چیزی نگو، چون آنچه گفتی درباره این چیز سپید چیست؟ افراد بد با وجود اینکه ظاهراً زیبا و دل‌فریب هستند، حقیقتشان زشت و سیاه است.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۹۱۳ به خوانش علیرضا بخشی زاده روشنفکر
غزل شمارهٔ ۹۱۳ به خوانش عندلیب