اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
روبهکی دنبه برد شیر مگر خفته بود
جان نبرد خود ز شیر روبه کور و کبود
هوش مصنوعی: یک گرگ دنبهای را از شیر میبرد، اما شیر ممکن است خوابش برده باشد. در این نبرد، جان شیر در خطر نیست، چرا که گرگ کور و کبود است و نمیتواند به درستی عمل کند.
قاصد ره داد شیر ور نه کی باور کند
این چه که روباه لنگ دنبه ز شیری ربود
هوش مصنوعی: اگر پیغامی از جانب شیر به گوش کسی برسد، آن شخص ممکن است فکر کند که این پیام واقعیت ندارد؛ زیرا چگونه ممکن است یک روباه لنگ که هیچ توانایی ندارد، بتواند دمی از شیر را برباید؟
گوید گرگی بخورد یوسف یعقوب را
شیر فلک هم بر او پنجه نیارد گشود
هوش مصنوعی: اگر گرگی یوسف، پسر یعقوب، را بخورد، حتی شیر آسمان هم نمیتواند به او آسیبی برساند.
هر نفس الهام حق حارس دلهای ماست
از دل ما کی برد میمنه دیو حسود
هوش مصنوعی: هر لحظه، الهام الهی نگهبان دلهای ماست و از دل ما چگونه میتواند شانس خوب را بیفکند دیو حسود.
دست حق آمد دراز با کف حق کژ مباز
در ره حق هر کی کاشت دانه جو جو درود
هوش مصنوعی: حق خود را با دستانی پر برسان، اما در پی آن کژ نرو. در مسیر حق، هر کس که بذر خوبی بپاشد، همان را درود خواهد دید.
هر که تو را کرد خوار رو به خدایش سپار
هر کی بترساندت روی به حق آر زود
هوش مصنوعی: هر کسی که به تو بی توجهی و بی احترامی کند، آن را به خدا بسپار. و هر کسی که تو را بترساند، به خدا پناه ببر و به سرعت روی به حق آور.
غصه و ترس و بلا هست کمند خدا
گوش کشان آردت رنج به درگاه جود
هوش مصنوعی: غم و ترس و مشکلات مانند دامی هستند که خداوند برای تو درست کرده است و تو را به سوی درخواست رنجهایت از درگاه بخشش جذب میکنند.
یارب و یارب کنان روی سوی آسمان
آب ز دیده روان بر رخ زردت چو رود
هوش مصنوعی: ای پروردگارا، با دل سوزان و اشکهای جاری، به آسمان نظر میافکنم و بر چهرهی زردت، چون رود، اشک میریزم.
سبزه دمیده ز آب بر دل و جان خراب
صبح گشاده نقاب ذلک یوم الخلود
هوش مصنوعی: سبزهای که از آب روییده، زندگی و روح تازهای به دل و جان پژمرده میبخشد و روزی که به نام جاودانگی مشهور است، چهرهاش را نمایان میکند.
گر سر فرعون را درد بدی و بلا
لاف خدایی کجا دردهدی آن عنود
هوش مصنوعی: اگر سر فرعون به درد بیفتد و گرفتار بلا گردد، آیا ادعای خدایی او کجا میرود و چه اتفاقی برای او میافتد؟
چون دم غرقش رسید گفت اقل العبید
کفر شد ایمان و دید چونک بلا رو نمود
هوش مصنوعی: زمانی که لحظه مرگش فرا رسید، گفت: "بیگمان بندهای که به کفر گراییده، ایمانش از دست رفته است." و هنگامی که بلا و گرفتاری نمایان شد، وضعیت او را مشاهده کرد.
رنج ز تن برمدار در تک نیلش درآر
تا تن فرعون وار پاک شود از جحود
هوش مصنوعی: از مشکلات جسمی خود را رها کن و در تلاش باش تا به عمق حقیقت و معانی بزرگ دست یابی. به این ترتیب، وجودت از خباثت و نفاق پاک خواهد شد و به درجات عالی انسانی نزدیکتر میگردی.
نفس به مصرست امیر در تک نیلست اسیر
باش بر او جبرئیل دود برآور ز عود
هوش مصنوعی: در نفس پیامبر، امیری از قدرت و عظمت وجود دارد که در برابر مشکلات و چالشها تسلیم نمیشود. همچنین، جبرئیل که فرشتهای بزرگ و محترم است، در مقابل او قرار دارد و مانند دودی که از عود برمیخیزد، او را احاطه کرده است. این تصویر نشاندهندهی قوت و ارادهای است که در برابر سختیها ایستادگی میکند.
عود بخیلست او بو نرساند به تو
راز نخواهد گشا تا نکشد نار و دود
هوش مصنوعی: چوب بخیل بوی خوشی ندارد و راز را برای تو فاش نخواهد کرد، تا زمانی که آتش و دود ایجاد نشود.
مفخر تبریز گفت شمس حق و دین نهفت
رو ترش از توست عشق سرکه نشاید فزود
هوش مصنوعی: شمس تبریزی، که شخصیت بزرگ و مهمی است، بیان میکند که عشق و دین نباید پنهان شوند. اگر کسی از تو دور باشد، عشق نمیتواند افزایش یابد، همانطور که سرکه نمیتواند بیشتر شود.
حاشیه ها
با سلام و ادب
در بیت دهم مصرع دوم:
لاف خدایی کجا دردهدی آن عنود
واژه "دردهدی" تا جاییکه بنده مطالعه کردم فاقد معنا می باشد. همینطور واژه "دهدی" .
واژه های "هدی" و نیز واژه "دهی" هم بنظرم معنای مرتبطی با این بیت ندارند.
مگر آنکه واژه "دهن" صحیح باشد:
لاف خدایی کجا در دهن آن عنود
متشکرم
در+دهد+ی= دردهدی، وجه تردیدی فعل دردهد است.
در گذشته فعلها در این وجه کاملا صرف میشدهاند ولی به مرور زمان از کار افتاده است ولی هنوز در بعضی لهجههای محلی فارسی پا برجا است.
در دیوان شمس و مثنوی این وجه فعل فراوان به کار رفته است:
/ کی بفشاردی مرا دست غمی و غصهای.
/ دست دراز کردمی، گوش فلک گرفتمی.
/ از سر ماه، من، کله بستدمی، ربودمی.
بی پر و بی پا سفر میکردمی // بی لب و دندان شکر میخوردمی.
در دیوانهای اشعار و در نثرهای قدیم این وجه فراوان است. در دیوان حافظ هم است:
دیدم به خواب دوش که ماهی برآمدی // کز عکس روی او شب هجران سر آمدی.
( در گذشته خواب را حتما دراین وجه بیان میکردند، کسی خواب را در وجه اخباری بیان نمیکرد)
خوش بودی ار به خواب بدیدی دیار خویش // تا یاد صحبتش سوی ما رهبر آمدی
بقایای این وجه فعل هنوز در زبان فارسی وجود دارد، بسیاری در گفتگو از آن استفاده میکنند ولی ریشۀ دستوری آن را نمیدانند، متاسفانه در هیچ کجا آموزش داده نمیشود و محققان و ادیبان هم به آن نمیپردازند.
درود بر شما جناب رسته گرامی
از لطف و پاسخ وزین تان بسیار متشکرم
بله بعد از ارسال حاشیه با کمی تامل در این مورد دریافتم که معنای در دهدی در واقع همان در دادن یا سر دادن لاف خدایی از جانب فرعون بوده است..
اگر سر فرعون را درد و بلا می بود
لاف خدایی کجا در می داد
در این ماه ها با برنامه گنج حضور مهندس شهبازی مانوس هستم. و هر از گاهی غزلی از حضرت مولانا را حفظ می کنم. از جمله همین غزل را بطور مداوم با خود زمزمه می کنم.
باز هم تشکر می کنم.