غزل شمارهٔ ۸۷۸
صحرا خوشست لیک چو خورشید فر دهد
بستان خوشست لیک چو گلزار بر دهد
خورشید دیگریست که فرمان و حکم او
خورشید را برای مصالح سفر دهد
بوسه به او رسد که رخش همچو زر بود
او را نمیرسد که رود مال و زر دهد
بنگر به طوطیان که پر و بال میزنند
سوی شکرلبی که به ایشان شکر دهد
هر کس شکرلبی بگزیدهست در جهان
ما را شکرلبیست که چیزی دگر دهد
ما را شکرلبیست شکرها گدای اوست
ما را شهنشهیست که ملک و ظفر دهد
همت بلند دار اگر شاه زادهای
قانع مشو ز شاه که تاج و کمر دهد
برکن تو جامهها و در آب حیات رو
تا پارههای خاک تو لعل و گهر دهد
بگریز سوی عشق و بپرهیز از آن بتی
کو دلبری نماید و خون جگر دهد
در چشم من نیاید خوبی هیچ خوب
نقاش جسم جان را غیبی صور دهد
کی آب شور نوشد با مرغهای کور
آن مرغ را که عقل ز کوثر خبر دهد
خود پر کند دو دیده ما را به حسن خویش
گر ماه آن ببیند در حال سر دهد
در دیده گدای تو آید نگار خاک
حاشا ز دیدهای که خدایش نظر دهد
خامش ز حرف گفتن تا بوک عقل کل
ما را ز عقل جزوی راه و عبر دهد
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
صحرا خوشست لیک چو خورشید فر دهد
بستان خوشست لیک چو گلزار بر دهد
هوش مصنوعی: بیابان زیباست، اما وقتی آفتاب درخشش خود را نشان دهد، باغ نیز زیباتر میشود. در واقع، زیبایی باغ وقتی نمایان میشود که گلها شکوفا شوند.
خورشید دیگریست که فرمان و حکم او
خورشید را برای مصالح سفر دهد
هوش مصنوعی: خورشیدی دیگر وجود دارد که به خورشید سفارش میکند تا برای بهتر پیش رفتن سفر، اقداماتی انجام دهد.
بوسه به او رسد که رخش همچو زر بود
او را نمیرسد که رود مال و زر دهد
هوش مصنوعی: کسی که چهرهاش همچون طلا درخشان باشد، شایسته گرفتن عشق و بوسه است. اما آنکه به مال و ثروت میبالد، به چنین عشق و بوسهای نخواهد رسید.
بنگر به طوطیان که پر و بال میزنند
سوی شکرلبی که به ایشان شکر دهد
هوش مصنوعی: به طوطیها نگاه کن که چگونه بال و پر میزنند تا به شخصی برسند که به آنها شیرینی و شکر میدهد.
هر کس شکرلبی بگزیدهست در جهان
ما را شکرلبیست که چیزی دگر دهد
هوش مصنوعی: هر کسی در دنیا لبهایی شیرین دارد، اما برای ما آن کسی که لب شیرین دارد، چیزی متفاوت و خاص به ما میدهد.
ما را شکرلبیست شکرها گدای اوست
ما را شهنشهیست که ملک و ظفر دهد
هوش مصنوعی: ما شکر لب داریم و شکرها به خاطر اوست، ما صاحب ملک و پیروزی هستیم که به ما قدرت و موفقیت عطا میکند.
همت بلند دار اگر شاه زادهای
قانع مشو ز شاه که تاج و کمر دهد
هوش مصنوعی: اگر بلندپرواز هستی، نباید به کم قانع شوی. حتی اگر از یک شاهزاده هم مساعدت بگیری، نباید به چیزی کمتر از عظمت و بزرگی فکر کنی. زیرا تاج و کمر به راحتی به کسی داده نمیشود و باید بر بلندای همت خود پافشاری کنی.
برکن تو جامهها و در آب حیات رو
تا پارههای خاک تو لعل و گهر دهد
هوش مصنوعی: لباسها را کنار بگذار و به آب حیات برو تا ذرات خاک تو به جواهراتی مانند لعل و گوهر تبدیل شوند.
بگریز سوی عشق و بپرهیز از آن بتی
کو دلبری نماید و خون جگر دهد
هوش مصنوعی: به عشق روی بیاور و از آن معصومهای که فقط دلربایی میکند و درد و رنج به تو میدهد، دوری کن.
در چشم من نیاید خوبی هیچ خوب
نقاش جسم جان را غیبی صور دهد
هوش مصنوعی: در چشم من هیچ زیبایی نمیآید، زیرا تنها نقاشی جسمی که در آن روح نهفته است، میتواند به شکل غیبی وجود داشته باشد.
کی آب شور نوشد با مرغهای کور
آن مرغ را که عقل ز کوثر خبر دهد
هوش مصنوعی: هیچ وقت پرندههای نابینا نمیتوانند آب شور بنوشند، زیرا آن پرندهای که از کوثر (آب زلال و شیرین) آگاهی دارد، نمیتواند به آن طعم تلخ و شور راضی شود.
خود پر کند دو دیده ما را به حسن خویش
گر ماه آن ببیند در حال سر دهد
هوش مصنوعی: چشمهای ما را با زیبایی خود پر میکند، چنانچه اگر ماه این را ببیند، از شگفتی فریاد میزند.
در دیده گدای تو آید نگار خاک
حاشا ز دیدهای که خدایش نظر دهد
هوش مصنوعی: در نظر گدای تو، زیبایی مانند خاک جلوه میکند، اما کسی که از نظر پروردگار بهرهمند است، هرگز چنین نگاهی ندارد.
خامش ز حرف گفتن تا بوک عقل کل
ما را ز عقل جزوی راه و عبر دهد
هوش مصنوعی: بدون سخن گفتن صبر کنیم تا شاید عقل کلی ما به ما راه و هدایت بیاورد و از عقل جزئی عبور کنیم.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۸۷۸ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1400/05/30 13:07
وحید
بتی که دل بردی و خون جگر دادی
بیا...
مرا بازگردان
به جایی که بودم
پیش از دیدار تو
پس آنگاه سفر کن...