غزل شمارهٔ ۸۷۲
این عشق جمله عاقل و بیدار میکشد
بی تیغ میبرد سر و بیدار میکشد
مهمان او شدیم که مهمان همیخورد
یار کسی شدیم که او یار میکشد
چون یوسفی بدید چو گرگان همیدرد
چون مؤمنی بدید چو کفار میکشد
ما دل نهادهایم که دلداریی کند
یا گر کشد به رحم و به هنجار میکشد
نی نی که کشته را دم او جان همیدهد
گرچه به غمزه عاشق بسیار میکشد
هل تا کشد تو را نه که آب حیات اوست
تلخی مکن که دوست عسل وار میکشد
همت بلند دار که آن عشق همتی
شاهان برگزیده و احرار میکشد
ما چون شبیم ظل زمین و وی آفتاب
شب را به تیغ صبح گهردار میکشد
زنگی شب ببرد چو طرار عقل ما
شحنه صبوح آمد و طرار میکشد
شب شرق تا به غرب گرفته سپاه زنگ
رومی روزشان به یکی بار میکشد
حاصل مرا چو بلبل مستی ز گلشنیست
چون بلبلم جدایی گلزار میکشد
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
این عشق جمله عاقل و بیدار میکشد
بی تیغ میبرد سر و بیدار میکشد
هوش مصنوعی: این عشق باعث میشود که افراد عاقل و هوشیار در نهایت دیوانه شوند. بدون اینکه نیازی به سلاح یا زور باشد، این احساس میتواند به راحتی انسان را به زوال برساند و از پای درآورد.
مهمان او شدیم که مهمان همیخورد
یار کسی شدیم که او یار میکشد
هوش مصنوعی: ما مهمان کسی شدیم که همیشه مهمانی میدهد و دلخوشی دیگران را میسازد، و به دوستی کسی در آمدهایم که به خاطر محبتش جان میدهد.
چون یوسفی بدید چو گرگان همیدرد
چون مؤمنی بدید چو کفار میکشد
هوش مصنوعی: هنگامی که یوسف را دید، مانند گرگانی که در حال گلهزدن هستند، احساس درد کرد. و وقتی مؤمنان را دید، مثل کسی که با کفار روبروست، تیرهرو و ناراحت شد.
ما دل نهادهایم که دلداریی کند
یا گر کشد به رحم و به هنجار میکشد
هوش مصنوعی: ما قلب خود را به کسی سپردهایم که یا ما را تسلی خاطر دهد یا اگر بخواهد، با لطافت و نرمی به ما نزدیک شود.
نی نی که کشته را دم او جان همیدهد
گرچه به غمزه عاشق بسیار میکشد
هوش مصنوعی: در این بیت اشاره شده که حتی اگر کسی به خاطر عشق و زیبایی دیگران مورد آسیب قرار بگیرد یا کشته شود، همان دلربایی که او را کشته، به او جانی دوباره میبخشد. در واقع، زیبایی و جذابیت عاشقانه آنقدر قوی است که میتواند زندگی را به فرد باردیگر بازگرداند، حتی اگر به قیمت رنج و سختی باشد.
هل تا کشد تو را نه که آب حیات اوست
تلخی مکن که دوست عسل وار میکشد
هوش مصنوعی: اگر تو را به سمت خود میکشد، بدان که او آب حیات است. تلخی را نچش، چرا که او همچون عسل دوستت دارد و تو را به آرامی به سوی خود میبرد.
همت بلند دار که آن عشق همتی
شاهان برگزیده و احرار میکشد
هوش مصنوعی: ای بلند همت باش، زیرا عشق همواره در دل کسانی که روحهای بزرگ دارند، جا دارد و آنها را به سوی اهداف عالیتری میکشاند.
ما چون شبیم ظل زمین و وی آفتاب
شب را به تیغ صبح گهردار میکشد
هوش مصنوعی: ما مانند شب هستیم که سایه زمین را میسازد و او همچون خورشید صبح، شب را با قدرت و تیزی خود میزداید.
زنگی شب ببرد چو طرار عقل ما
شحنه صبوح آمد و طرار میکشد
هوش مصنوعی: وقتی شب تمام میشود و بامداد فرامیرسد، عقل ما در فاصلهای میماند که تحت تاثیر حوادث قرار گرفته است. در این لحظه، نگهبان صبح ظاهر میشود و مشغول نوشیدن میگردد.
شب شرق تا به غرب گرفته سپاه زنگ
رومی روزشان به یکی بار میکشد
هوش مصنوعی: شب به شکلی وسیع در فضا گسترده شده و سپاهی از زنگیان رومی، شب را به یکباره به روز تبدیل میکنند.
حاصل مرا چو بلبل مستی ز گلشنیست
چون بلبلم جدایی گلزار میکشد
هوش مصنوعی: آنچه من از زندگیام به دست آوردهام، مانند بلبلانی است که در باغی خوشبو میخوانند. اما چون از گلزار دور میشوم، احساس تنهایی و جدایی مرا میکشد.