گنجور

غزل شمارهٔ ۸۶۷

چندان حلاوت و مزه و مستی و گشاد
در چشم‌های مست تو نقاش چون نهاد
چشمت بیافرید به هر دم هزار چشم
زیرا خدا ز قدرت خود قدرتش بداد
وان جمله چشم‌ها شده حیران چشم تو
که صد هزار رحمت بر چشم‌هات باد
بر تخت سلطنت بنشستست چشم تو
هر جان که دید چشم تو را گفت داد داد
گفتم که چشم چرخ چنین چشم هیچ دید
سوگند خورد و گفت مرا نیست هیچ یاد

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چندان حلاوت و مزه و مستی و گشاد
در چشم‌های مست تو نقاش چون نهاد
هوش مصنوعی: در چشمان تو که مستی و زیبایی خاصی دارد، مانند یک نقاش، شیرینی و لذت را به طور فوق‌العاده‌ای به تصویر کشیده‌اند.
چشمت بیافرید به هر دم هزار چشم
زیرا خدا ز قدرت خود قدرتش بداد
هوش مصنوعی: چشم تو به هر لحظه هزاران چشم جدید می‌سازد، زیرا خداوند از قدرت خود به آن چشمه، این قدرت را بخشیده است.
وان جمله چشم‌ها شده حیران چشم تو
که صد هزار رحمت بر چشم‌هات باد
هوش مصنوعی: تمامی نگاه‌ها به زیبایی چشم‌های تو خیره مانده‌اند و بر این زیبایی، هزاران رحمت نازل باد.
بر تخت سلطنت بنشستست چشم تو
هر جان که دید چشم تو را گفت داد داد
هوش مصنوعی: چشمان تو مانند تخت سلطنت است و هر کسی که به آن نگاه می‌کند، از زیبایی‌اش شگفت‌زده می‌شود و به نوعی فریاد می‌زند که به شایستگی و بزرگی تو اذعان دارد.
گفتم که چشم چرخ چنین چشم هیچ دید
سوگند خورد و گفت مرا نیست هیچ یاد
هوش مصنوعی: در این بیت، گوینده از چشمانش می‌گوید که تا به حال چیزی مانند چشمان معشوق ندیده است. او به چشمان خود سوگند می‌خورد که هیچ چیزی از یادش نمی‌رود و هیچ خاطره‌ای از دیگران در ذهنش نیست. این بیان نشان‌دهنده‌ی عمق احساس و توجه به زیبایی خاص معشوق است.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۸۶۷ به خوانش عندلیب