غزل شمارهٔ ۸۶۶
چندان حلاوت و مزه و مستی و گشاد
در چشمهای مست تو نقاش چون نهاد
چشم تو برگشاید هر دم هزار چشم
زیرا مسیح وار خدا قدرتش بداد
وان جمله چشمها شده حیران چشم او
کان چشمشان بصارت نو از چه راه داد
گفتم به آسمان که چنین ماه دیدهای
سوگند خورد و گفت مرا نیست هیچ یاد
اکنون ببند دو لب و آن چشم برگشا
دیگر سخن مگوی اگر هست اتحاد
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چندان حلاوت و مزه و مستی و گشاد
در چشمهای مست تو نقاش چون نهاد
هوش مصنوعی: چقدر شیرینی و طعم و حال و خوشی در چشمان مست تو برای هنرمند زیبا به تصویر کشیده شده است.
چشم تو برگشاید هر دم هزار چشم
زیرا مسیح وار خدا قدرتش بداد
هوش مصنوعی: چشم تو هر لحظه بسیاری را بینا میکند، چرا که مانند مسیح، خداوند به تو قدرتی عطا کرده است.
وان جمله چشمها شده حیران چشم او
کان چشمشان بصارت نو از چه راه داد
هوش مصنوعی: چشمها تمامی حیران و شگفتزدهاند از زیبایی و نوری که از چشم او ساطع میشود، زیرا نمیدانند این نور و بینایی جدید از کجا به آنها رسیده است.
گفتم به آسمان که چنین ماه دیدهای
سوگند خورد و گفت مرا نیست هیچ یاد
هوش مصنوعی: به آسمان گفتم که آیا چنین ماهی را دیدهای؟ او سوگند خورد و پاسخ داد که هیچ چیزی از آن را به یاد ندارد.
اکنون ببند دو لب و آن چشم برگشا
دیگر سخن مگوی اگر هست اتحاد
هوش مصنوعی: اکنون دهانت را ببند و آن چشم را باز بگذار. دیگر صحبت نکن اگر قرار بر همپیوندی است.